eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
799 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
58 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
عشقـہ♡ چهارحرفہ
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_هشتاد_دوم #خانومہ_شیطونہ_من با صدای فاطمه
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ بابک: میخواستم یه خبر بدهت بدم ولی دیگه نمیدم من: اههههه بابک اذیت نکن بابک: نه خدافظ من: بااااابک بابک:جااااانم من: همون که میدونی ... زودباش بگوووو بابک: محمدرضا بهوش اومده و تا بهوش اومد تورو ازم حاستگاری کرد چشمام گرد شد صدای بوق توگوشم پیچید هنوز تو هنگ حرف بابک بودم که با پس گردنی که خوردم به خودم اومدم به فاطمه که با قیافه حق به جانبی زل زده بود نگاه کردم و با چشم و ابرو گفتم چیه؟ فاطمه: چی گفت که رفتی تو هنگ؟ من: هاان ... هیچی چیزی نگفت فاطمه: آیااااا من به جا گوشام شاخ دارم؟ من: اره فاطمه: میکشمت خیز برداشت سمتم که پا گذاشتم به فرار حالا من بدو و فاطمه بدو چهار دور ... دور اتاقش و دویدیم من هنوز سرحال بودم ولی فاطمه از نفس افتاده بود با نفس نفس نشست روی تخت وگفت: ایییی بگم خدا چیکارت نکنه نفسم رفتتتت من: به من چه میخواستی رم نکنی دوباره اومد خیز برداره سمتم که در باز شد و مامانش اومد داخل وقتی فاطمه و اون حالتی دید گفت:‌ تو باز وحشی شدی ؟ من پوقی زدم زیر خنده اخ حالا مگه خندم بند میومد؟ ناشناس رمان👇 https://harfeto.timefriend.net/16463081468074 ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️