eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿•| اعمالش را انجام داده بود داشت از مسجد بیرون می آمد. دید که کسی وارد صحن شد و به سمت شبستانِ مسجد جمکران رفت. چهره ی نورانی و دلنشینی داشت. پیش خودش گفت: این سید تازه از راه رسیده، حتماً در این هوای داغ تابستانی تشنه است. خودش را به او رساند. ظرف آب را تقدیم حضورش کرد و گفت: شما هم دعا کنید بلکه خدا فرج اماممان را زودتر برساند. سید ناشناس غریبانه فرمود: شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی هم ما را نمی خواهند؛ اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد ... لحظه ای بعد، مرد بود و ظرف آب و آقایی که دیگر دیده نمی شد. 📚 شیفتگان حضرت مهدی، جلد1، ص 155. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌿🌿🌸 📗 🔹دیشب گوشیم گم شده بود 🔹همان گوشی مدل قدیمی از چند جا ترک برداشته که همیشه برای اینکه به خاطر داشتنش مسخره ام نکنند قایمش میکردم 🔹با اینکه به شدت خوابم می آمد و نیمه شب بود و منع طردد و احتمال جریمه شدن و آسمان بارانی و خیابان ها خلوت و خطرناک ولی 🔹سراسیمه هرجایی که فکر میکردم گوشیم آنجا باشد میگشتم 🔹نه یک بار که بارهای بار میگشتم 🔹مدام هر ذکری را که برای پیدا شدن گمشده ای سودمند میدانستم میخواندم و ناخودآگاه و از صمیم قلب دعا میکردم و توسل داشتم تا گوشیم پیدا شود 🔹نه فقط خودم، که همه اهل خانه هم با دیدن حالم بسیج شده بودند. 🔹با اینکه دیر وقت بود ولی از هر کس که ممکن بود سراغی از گوشیم داشته باشد میپرسیدم که "گوشیم را ندیدی؟" 🔹حتی تمام آشنایانی که در منزل صاحب خانه ای که امشب مهمانش بودیم بودند هم وقتی آشفتگیم را دیدند همه با هم دنبال گوشیم میگشتند 🔹حتی همان ها که به خاطر داشتن این گوشی مسخره ام میکردند 🔹دروغ چرا 🔹من هم گوشیم را دوست نداشتم ظاهرش زشت بود، قدیمی بود، به درد پز دادن نمیخورد، سرعت و امکاناتش خوب و به روز نبود 🔹ولی چه کنم؟! 🔹به آن نیاز داشتم 🔹فردا بدون گوشی قطعا فردای سختی بود خلاصه آنقدر گشتم و گشتند تا بعد از ساعتی گوشیم را پیدا کردم ☘راست میگویند که عاقبت جوینده یابنده است 🔸مهدی جان! 🔸مولای مهربانم! 🔸ببخش که باز دارم با متاع غربتت تجارت میکنم و خودی نشان میدهم 🔸ببخش که تو طاووس اهل بهشت و یوسف مصر وجود را با گوشی زشت و کهنه و معیوب خودم قیاس میکنم 🔸آخر خوب میدانی که این حرف ها را فقط میدانم و به آن علم دارم و معرفت و باور به آن در عمق جان تیره ام رسوخ نکرده است و من هم مثل خیلی های دیگر تو را نشناخته ام 🔸ولی با دستگیری ها و نوازش ها و شبانه نان و مهر بر در خانه مان گذاشتن هایت چون یتیمان کوفه یافته ام نمی از یم مهربانی و رافت پدرانه ات را و حیرانم از این همه بی وفایی و نمکنشناسیم 🔸کاش یک ساعت از عمرم را همانطور که دنبال گوشیم بودم در پی تو پدر گمشده ی همه ی خوبان عالم بودم 🔸کاش با تو مثل یک گمشده ی طرید (دور انداخته شده) رفتار نمیکردم 🔸کاش نه از سر دوستی و محبت که لااقل از سر نیاز دنبالت میگشتم و با سراسیمگیم دیگران را هم به جستجو و طلبت میکشیدم و غیبتت به سر می آمد 🔸کاش حالا که جهان در این بیماری هولناک به سر میبرد و چنگ و دندان نشان دادن فرعون ها و نمرودهای زمین با سلاح های مهیبشان برای جنگی تمام عیار را میبینم باور میشد که فردای بی تو برای من و دلبندانم چه فردای تلخ و هولناکی است 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌿🌿🌸 🌼🍃میدانم ،نمیفروشیَم 🍃🌼 🔹در مجلس مهمانی نشسته بودیم 🔹یکی از بستگان رو به دختر خردسالم کرد و به شوخی گفت: شنیده ام که پدر و مادرت میخواهند بفروشندت! 🔹داشتم نگاهش میکردم 🔹دیدم دخترک شیرین زبانم چیزی نگفت 🔹بغض کرده بود و داشت سعی میکرد جلوی سیل اشکش را بگیرد 🔹ولی حجم غمش بیش از آن بود که بتواند راه سیل اشکش را سد کند و اشک از چشمانش جاری شد 🔹چشمان غمگینش را به چشمانم دوخت... 🔹انگار میخواست با نگاهم به او بگویم و اطمینان دهم که حرف آن آشنا درست نیست و قصد فروشش را ندارم... 🔹میدانست چقدر دوستش دارم و محال است بفروشمش ولی باز نگران بود مبادا از بدی ها و اذیت هایش خسته شده باشم... 🔹پیشش رفتم و در آغوش گرفتم و بوسیدمش و به او اطمینان دادم که آن آشنای نادان شوخی کرده و به او گفتم که چقدر دوستش دارم و آرامش کردم... 🔸در آن لحظات ناگهان مطلبی از ایستگاه ذهنم گذشت 🔸مهدی جان! 🔸مولای مهربانم! 🔸بابای بسیار دلسوزم! 🔸ارباب و صاحب جوانمردترینم! 🔸میدانم فرزند بدی هستم برایت 🔸میدانم باعث ننگت هستم یوسف مصر وجود 🔸میدانم دل نازنینت را خیلی آزرده ام 🔸میدانم بارهای بار باعث سرافکندگیت شده ام 🔸خیلی ها به خاطر بدی هایم با طعنه گفته اند که این هم از امام زمانی ها 🔸ولی این را هم خوب میدانم که آن قدر پدرانه دوستم داری که با این کوه بدی ها و زشتی ها باز نمیفروشیم و رهایم نمیکنی 🔸آخر هرچند روی ماهت را ندیده ام ولی طعم رافت و مهربانی بیکرانت را نه یک بار که بارهای بار با تمام وجودم چشیده ام 🔸ولی با این حال باز نگرانم 🔸نگرانم از حجم زیاد بدی ها و زشتی هایم و اینکه مبادا آنقدر در باتلاق زشتی ها فرو روم که از چشمت بیفتم 🌱کاش میشد یکبار در آغوش بگیریم و با نگاه مهربانت نگاهم کنی و به من بگویی نگران نباش، تو تا ابد با مایی و در کنار ما... 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸