....: وقتی خدا دلش بخواد..❤️❤️❤️❤️ 🙏🙏🙏🙏 الهی شکر به وجود مهربانت خدای قادر و توانا و عزیزم🙏🙏 دوست دارم... خیلللللللللییییییی خییییییلی زیاااااااااااد الهی الهی کمک کن همیشه عبد راه باشیم.. آمین 🤲🕊️🌹

میتونی حتی غذای منزل با یاد ارباب بپزی..و دعا کنید همین کتلت سیب زمینی گوشت بشه به جون فرزندت و به مدد الهی یار امام زمانش بشه... راستی این که غذای منزل مثل نذری بپزی تا خوشمزه تر بشه و هر وقت تو کار منزل خسته میشی تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها بگین به سفارش پیامبر مهربانی... از مادر شهیدم یاد گرفتم... وقتی خسته میشدم برام دعا می‌کرد که مادر جون خدا قوت روز افزون بده و برکت به وقت ت تو زندگی...و یک عالمه سفارش که مواظب بچه هات باش تا خوب تربیت بشن و در خدمت حضرت باشند.... راستی میدونستید داداش محمد حسین شهیدمون خیلی مادری بوده.... ان شاءالله از صفحات کتابش براتون میزارم تو کانال لذت ببرید کتاب آرام جانش خیلی پر آرامش و عالی و شاید بارها گریه کنی اگه بخونید ش...😭 روح پاک شهدا و آرام جان دل خانواده های محترمشان ذکر شریف صلوات هدیه کنیم🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏

سلام امام زمانم پدر مهربانم... وقتی خسته میشیم از روز مرگی ها میشه با حرف زدن با شما دلمون گرم به ادامه ی زندگی و تلاش در راه خدا و شما بشه ان شاءالله....

پدر خوووبم وقتی پیشت بیام چقدر خوب که خشت خشت خام وجودم پخته و روی هم بزارن با نام حسین حسین وبا جووون تازه محضر شما بیاییم... راستی پدر مهربونم من که گاهی خسته و گاهی پر انرژی فعال بودم... روز شما چطور گذشت حال دلتون خوب؟ چه خوب میشد که صدایت را می‌شنیدیم...😔 عشق و محبتت را به قلب هایمان بیفزا مولای من... جان بابا خیلی دلتنگیم کاش زودتر بیایی...

〽️ حکایت فرشته جوان و فرشته پیر ...❗️ ✿ دو فرشته مسافر، براي گذراندن شب، در خانه يک خانواده ثروتمند فرود آمدند.  اين خانواده رفتار نا مناسبي داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند. بلکه زير زمين سرد خانه را در اختيار آنها گذاشتند.فرشته پير در ديوار زير زمين شکافي ديد و آن را تعمير کرد. وقتي فرشته جوان از او پرسيدچرا چنين کار را کرده، پاسخ داد(( همه امور بدان گونه که مي نمايند، نيستند!)) ◇ شب بعد اين دو فرشته به منزل يک خانواده فقير ولي بسيار مهماننوازرفتند. بعد از خوردن غذايي مختصر زن و مرد فقير، رختخواب خود را در اختيار دو فرشته گذاشتند.صبح روز بعد فرشتگان، زن و مرد فقير را گريان ديدند، گاو آنها که تنها وسيله گذران زندگيشان بود، در مزرعه مرده بود. ◇ فرشته جوان عصباني شد و از فرشته پير پرسيد: چرا گذاشتي چنين اتفاقي بيفتد؟ خانواده قبلي همه چيز داشتند و با اين حال تو کمکشان کردي، اما اين خانواده دارايي اندکي دارند و تو گذاشتي که گاوشان هم بميرد! ❗️ فرشته پير پاسخ داد: وقتي در زير زمين آن خانواده ثروتمند بوديم، ديدم که در شکاف ديوار کيسه اي طلا وجود دارد. از آنجا که آنان بسيار حريص و بد دل بودند، شکاف را بستم و طلا ها را از ديدشان مخفي کردم. ديشب وقتي در رختخواب زن و مرد فقير خوابيده بودم، فرشته مرگ براي گرفتن جان زن فقير آمد و من به جايش آن گاو را به او دادم! همه امور به دان گونه که نشان مي دهند، نيستند و ما گاهي اوقات خيلي دير به اين نکته پي مي بريم. 🍃پس به گوش باشيد شايد کسي که زنگ در خانه شما را مي زند فرشته اي باشد و يا نگاه و لبخندي که شما بي تفاوت از کنارش مي گذريد، آنها باشند که به ديدار اعمال شما آمده اند! ■⇨@Rahee_saadat

السلام علیک یا ابا صالح المهدی 🌷🌷🌷🌷 با پروردگارا اگر لحظه لحظه زندگیم را سجده شکر بجا آورم باز هم کم است ، امام زمانم چه خوب حاجت میدهد 😭 هنوز دیشب با امامم،با سرورم با عشق ترین عشقها،پیمان بستم و امروز حاجت گرفتم ... به خداوندی خدا که حیف است باشی و ما روی ماهت را نبینیم❤️❤️❤️ وقتی که صبح به عشق دود کردن اسپند بیدار میشوم و گاز را روشن میکنم ،وای چه حس قشنگیه به تو سلام کردن ،برای تو اسپند دود کردن .... مهدی جانم ،ای جان جانانم،ای نور چشمانم تو را بجان مادرت زهرا ، زودتر بیا ،بیا که دلمان سخت تنگ شده برای دیدار یار ❤️❤️❤️

خدایا کن عنایت روی مهدی را ببینم .. به پای آن گل زیبای زهرا من نشینم...

#قسمت های یک سریال که توش یک معلول بازی کرده⏫

و صحنه ای تنهاست تو منزل ویکی نیست کمکش کنه برای سرویس بهداشتی رفتن و فقط می‌تونه برسونه سرویس تا داخل منزل کثیف نشه...😔😔 که یهو پدرش از مادرش زودتر میرسه خونه.. خسته عصبانی از صحنه که میبینه.....

بعد مادر ش میرسه و با محبت آبمیوه داره میده بخوره که...میبینه پسرش داره سراغ پرستاری که تو بیمارستان بی احتیاطی می‌کنه و نوزاد از دستش میفته زمین... دچار معلولیت جسمی میشه...

خلاصه که هی بیمارستان تماس میگیره تا رد اون پرستار پیدا کنه... تا نتیجه کارش بهش نشون بده بهش..

باخواهرش میرن دنبال اون پرستار...⏫

⏫همه اینا و این تکه فیلم که همین الان در حال پخش شبکه ای فیلم گفتم تا بگم محضر امام زمانم و خدای مهربانم که.....

خدای مهربانم...و امام زمانم پدر عزیزتر از جانم... چقدر ازمن ناسپاسی...ونا شکری دیدیدو....

آخر چطور شکر و سپاس این جسم و جان و روحم که از روح خودت در آن دمیدی... به جای بیارم...

مولای من داشتم فکر میکردم که چقدر سر ضبط این صحنه ی فیلم است معلول عزیز چقدر اذیت شده.. همه کسانی که فیلم ضبط کردند... چه حالی داشتند تا این تصویر که واقعیت تلخ زندگی یک معلول هست را به تصویر کشیدند...😔😔😔