eitaa logo
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
399 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
10 فایل
 "مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ  که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قدرتی نیست☁️🌝 " [ ۳۹ کهف ] 📞ارتبــاط: @hoonarman 🔗تــبادݪ: @hoonarman110 #درنشرمطالب‌درنگ‌نکنید...🍃 📌پیام سنجاق شده مطالعه شود•~
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ صدایی از چهارمین و احتمالا بزرگترین اتاق می آمد. در را با ضربه باز کردم. بعد از کمی مکث،گفتم. _به آقایون پلیس. می بینم که بساط فوتبال دستی مهیاست. _وای محمد الان چه موقع اومدن بود؟ ای بابا. _ چه تیپی هم زدی. ایول بابا. این هم از شانس من که یادم رفت خالکوبی را پاک کنم. _مگه قرار نبود این دم و دستگاه ها رو راه بندازید؟ من از دست شما چیکار کنم؟ جمع کنید این بساط رو. _محمد.. جان من دستت رو بیار جلو. _بس کن کامیار. _بابا یه بار بزار فیض ببریم _یه کلمه دیگه حرف بزنید توبیختون می کنم. _اینا رو ولش محمد، بیا یه دست فوتبال بزنیم. _صبر کن ببینم...این که دسته هاش خراب بود؛ چطور عوضش کردید؟ _مهدی رو فرستادیم بره بخره چند ثانیه ای پوکر فیس نگاهشان کردم در حالی که مشتم را گره کرده بودم با عصبانیت به سمتشان رفتم. _مگه قراررررر نشد بمونید تو این خونهههه...به چه حقی زدید بیرون؟ انگار که تازه فهمیده بودند چه گندی بالا آورده اند خیلی سریع پخش شدند و هر کدام به سمتی رفتند کامیار از گوشه ای فریاد زد. _سرگرد با این اخلاق گندت مطمئن باش خانم امینی یه روزم دوام نمیاره. _کامیاااااارررر. مگه دستم بهت نرسه، کدوم گوری رفتی؟ بعد از اتمام این بحث مسخره و توبیخ ریزی که نصیبشان شد روی کاناپه ی کنار تلوزیون دراز کشیدم و خودم را میهمان خوابی شیرین کردم. به قلــم:ف.ب لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16471003917658 ✨✨✨✨✨✨✨✨ @eshgss110