5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مهلا
#خطر_انحراف_در_دین
میخواید با اسلام جعلی و فیک آشنا بشید؟
برنامه ی مهلا رو تماشا کنید! 😌
این جماعت یکروز نماز با ناخن کاشت رو تبلیغ میکنن، یکروز نماز بدون رعایت #حجاب رو!
این سبک تفکرات به بهائیت نزدیکتره تا اسلام! همون که میگه دلت پاک باشه!
@AVIN_MEDIA
متاسفانه مطلع شدیم که وضعیت نیروگاههای برق به حالت اضطرار دراومده. آنقدر حجم مصرف برق بالا رفته که هر آن احتمال داره یک یا چند نیروگاه در اثر فشار از مدار خارج بشن. خارج شدن نیروگاه از مدار یعنی خاموشی سراسری. چون اصلا این حجم مصرف برق سابقه نداشته.
میخواستم ازتون خواهش کنم اگر ممکنه بعنوان یک کار جهادی روشنایی اضافه منزل رو خاموش کنید. وسایل برقی پر مصرف مثل اتو یا ماشین لباسشویی و ظرفشویی رو نیمه شبها استفاده کنید. حتی المقدور درجه کولر رو کمکنید و دمای رفاه رو رعایت کنید تا سیستم برق رسانی کشور دچار مشکلات کمتری بشه. ما خودمون باید به خودمون کمک کنیم. مطمئن باشید اگرهمین چند تا نکته ساده رو رعایت کنیم میتونیم به یاری خدا دوره پیک مصرف رو پشت سر بگذاریم🤲
اگر براتون مقدوره تا میتونید این موضوع رو تو گروه هایی که عضو هستید و یا برای دیگران نشر بدید.
ان شاءالله خداوند به همتون سلامتی عطا کنه و عاقبت بخیر باشید🤲
📣شما هم انتشار دهید...
ثانیههای پشت چراغ قرمز را تاب بیاورید،
شاید خدا دارد آرزویِ کودک دستفروشی
را برآورده میکند :)🌿
⁵⁵- ایمنی از ترس و تشنگی قیامت
#فایدهدعاکردنبرایظهورامامزمانعج
🌱_•
@eshgss110
____
🔴تجمع امت حزب الله
حتی غیرت این کودک به جوش آمد...
#شیراز_شهر_غیرت
#مامانمو_نزنید
شیراز نارنجستان قوام
مردادماه 1402
#روایت_غیرت 1⃣
انتشار گسترده
▪️▪️▪️▪️
🇮🇷 سامانه هوشمند نظارت مردمی، مردم رسی
📩 10004996
🌐 UU1.IR
📮 https://ble.ir/10004996bot
🔰https://eitaa.com/joinchat/1086128478C5be95d2608
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه کافرین
نه مشرکین
نه ملحدین
نه جاهلین
نه فاسقین
بر پیکرهٔ دین نمیتوانند ضربه ای که مقدس نمایی وارد میکند را بزنند!
بلکه مقدس نما؛
کافر و مشرک و ملحد و جاهل و فاسق را نیز مسلّح میکند.
مقدس نما ، فضایی نا امن برای دین خدا ایجاد میکند ؛
دینی که ، سر چشمه ایمان و امن و امان ( اطمینان ، آرامش ) است را تخریب و تحریم ؛
و مؤمنین ،
همان ها که مظهر امنیتِ روانِ خلق هستند را
مقتول و محبوس و مطرود میکند.
و با دزدیدن عنوان دین
نسخه ای مجعول و منفور ،
و نا ایمن ، با نمایی مقدس به نمایش میگذارد .
#گمنام_نوشت
سرانجامی که فراتر از یه آهنگه...
#حامدزمانی #محرم #کربلا #عاشورا
@AVIN_MEDIA
⁵⁶- بدون حساب کتاب وارد بهشت شدن
#فایدهدعاکردنبرایظهورامامزمانعج
🌱_•
@eshgss110
____
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطع شدن صدای بلندگو هم نمیتواند مانع کار ما شود😎✌️
▪️مراسم هیأت سربازان ظهور عج الله تعالی فرجه الشریف
▫️پنجشنبه ۱۲ مردادماه ۱۴۰۲ ، حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام
-میگفت:
مشکلِماازجاییشروعشدکه
دیالوگهایفیلمهاو
انیمیشنهارو بیشترازاحادیث
دنبالکردیم💔:)
✧بـَرایَم از ؏ِشق بِخـوان✧
✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ #همسفران_عشق #پارت_94 حسین: _خوش اومدین آقا حسین... _شرمنده زو
✨✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨
✨✨✨✨
✨✨✨
✨✨
✨
#همسفران_عشق
#پارت_95
علی:
مهرداد یک کپی از برگهای دستم داد.
_خدمت شما...
_ممنون. راستی محمد حیدرو از صبح ندیدم.
کجاست؟
_ روبهراه نیست انگار...
_چطور؟!
_چند روزیه فکرش درگیره؛ امروزم اومد یه هفته مرخصی رد کرد!
از جیبم یک مشت تخمه درآوردم و گذاشتم روی میز.
_بخور به جون من دعا کن؛ بعید نیست همین روزا با عزرائیل رو در رو شم !!
لبخند دندان نمایی کرد.
_چطور؟
_به محمد یه ماه حکم ماموریت دادن سمت مرز...
و متاسفانه منم همراشم.
قوطی طلایی رنگی روی میزش داشت.
درش را باز کرد.
_بفرما خرما...انالله و انا الیه راجعون علی جان.
مشتم را پر از خرما کردم و داخل جیبم ریختم.
_یه گردویی، پودر نارگیلی چیزی بذار کنارش حداقل!!
چپ چپ نگاه معنا داری کرد.
مظلوم گفتم.
_ نکن اینطوری پوستت خراب میشه!
عماد:
برای بار چندم شمارهی کمیل را گرفتم.
بالاخره جواب داد.
_کمیل کجایی پس؟؟
دیر میشههااا!
_تو راهم...
_دقیققق بگو کجایی؟؟؟
_پشت سرت!
متعجب سر برگرداندم.
دستی تکان داد و به سمتم آمد.
مچش را گرفتم و کشان کشان کشیدم گوشهای.
_سکتهام میدی آخر... کجا بودی تا الان؟
یکدفعه متوجه صورت سرخ و خیسِ آبش شدم!
کل حرص و عصبانیتم از یادم رفت.
_بگیر بشین اینجا...
ساکش را گرفتم.
کنارم نشست...
دست روی پیشانیاش گذاشتم.
_تب داری!
به عباس زنگ زدم و گفتم از بوفهی فرودگاه آب بخرد.
به دقیقه نکشیده رسید.
در بطری را باز کردم و دستمالم را خیس کردم.
روی پیشانی اش گذاشتم و به چشمان پف کردهاش زل زدم.
_باز رفتی بالا سر یادبود مرتضی؟
داری چیکار میکنی با خودت کمیل؟
به خودت رحم نمیکنی به فکر خانوادهات باش!
دستمال را از دستم گرفت و بلند شد.
_مستقیم میریم کربلا یا چی؟
_کمیللللل
_جواب منو بده!!!
لا اله الا اللهی زیر لب گفتم.
_بغداد!
_بغداددد؟
_آره...اگه زودتر گوشیتو جواب میدادی الان این سوالارو نمیپرسیدی.
فعلا بریم که از پرواز جا نمونیم.
حسین:
بغداد خاطرات خوبی را برایم تداعی نمیکند.
اخبار انفجارهای پی در پی و کشته و مجروح های بالای صد نفر و ده ها حملات تروریستی دیگر.
اصلا اسم بغداد که به میان میآید یاد انفجار و ناپدید شدن دختران عراقی میافتم.
چه خاطرهای دلخراش تر از این؟
داغی بدنم کمتر نشده بود که هیچ، فشار هوای داخل هواپیما نفسم را تنگ تر کرده بود.
چندباری سرفه کردم تا راه سینهام باز شود.
عباس که کنارم نشسته بود از کیفش دستگاه اکسیژن ساز کوچکی در آورد.
لبخندی زد و دهانه اش را روی صورتم گذاشت.
به اجبار سرم را به صندلی تکیه دادم و دم و بازدم عمیقی کردم.
_این که همراهت باشه به ریهات فشار نمیاد.
عباس همیشه آرامش و دقتش عجیب بود.
کوچکترین احتمالات را در نظر میگرفت.
با صدای خش دارم صدایش زدم.
_عباس؟
_بله؟
کمی تردید داشتم برای پرسیدن سوالم.
ماسک را از صورتم برداشتم.
_میشه یه بار تعریف کنی چی دیدی؟
بقیه ملاحظه میکنن نمیگن دقیقا چه اتفاقی افتاده!
اون کسی که سرش با ترکش جدا شده بود همراهِ مرتضی بود... خودش چیشد؟
انگار انتظار این سوال را نداشت که خودش را جمع و جور کرد.
پ.ن: سعدے چو جورش میبرے نزدیڪ او دیگر مرو
اے بے بصر من مےروم؟ او مےڪشد قلاب را...
••┈••✾••┈•
@eshgss110
•┈••✾••┈•