#کار_عار_نیست
محمدبن مسلم مردی بزرگوار، ولی از نظر مالی تنگدست بود.
امام باقر علیه السلام به او فرمود: ای محمد! در کار #فروتنی پیشه کن
به کوفه که رسید، ظرفی پر از خرما با ترازویی کنار مسجد گذاشت و شروع به فروختن خرما کرد.
طایفه او به این کارش اعتراض کردند و گفتند:
تو داری آبروی ما را می بری.
اما او گفت:
هرگز با دستور امام مخالفت نمی کنم و تا خرماهایم تمام نشود، از اینجا نمی روم.
خدا هم در کارش گشایش کرد و توانمند شد.
#معجون_شفا_بخش
فـردی برای شهید نواب صفوی نوشته بود: بیماری روحی دارم ، چه کنم؟ در پاسخ او نوشت : گـل درخت سخاوت و مغز حبّه صبر و برگ #فروتنی را به ظرف یقین بریز
با وزنه حلم آنها را بکوب و مخلوط کن و سپس آن ها را با آب خوف از خدای متعال ، خمیر نما و با جوهر امید رنگ بزن و در دیگ عدالت بجوشان. بعد از آن ، در جام رضا و #توکل صاف کن
سپس داروی امانت و صداقت را بدان مخلوط نما واز شِکر دوستی آل محمد صل الله علیه وآله و شیعیان ایشان به مقدار کافی برآن بریز و چاشنی تقوا و پرهیزکاری برآن اضافه کن و هر روز با #ذکر خدا در پیاله توبه قدری بنوش تا بهبودی حاصل شود
منبع: ماهنامه شجره طیبه ، شماره ۲۱