⛔️یکی از #پسرا #چادرمو از سرم کشید😭
#جیغ میکشیدم و بلند بلند #گریه میکردم....‼️
متوجه پیاده شدن یکی از پسرا از روی #موتور شدم.دیگه حس کردم آخر عمرم رسیده!😖😰
♨️اومد طرفم چشمامو بستم...
گوشیم رو از روی زمین برداشت...
زیر لب گفتم:
یا #ضامن_آهو...عکسام!🔞
یک دفعه صدای فریاد اومد سریع برگشتم و دیدم.......😱😵
#رمــــــــــــــــــان #مذهبی #عاشقانه #واقعی
http://eitaa.com/joinchat/2048065560Ccaa224f9a0