فاطمه جونم و همه ی گل‌های نازم روز و ساعتی که در نمایشگاه حضور دارم رو به شما عزیزانم اطلاع می دم و منتظر دیدن روی ماهتون می مونم😘

✅#تمرین_قصه_نویسی 💢#قصه : فیل تنها 💢#نویسنده هنرمند: 💢هیلدا فائضی 💢کلاس پنجم_ ۱۱ ساله 💢استان تهران _ مدرسه زمزم 💢 اردیبهشت‌ ۱۴۰۲ فیل کوچولو در جنگل تنها بود و همبازی نداشت .رفت تا با میمون دوست شود و باز ی کند .میمون گفت:تو خیلی تپل و بزرگی ،نمیتونی مثل من روی شاخه درختان باز کنی.فیل کوچولو غمگین شد و رفت سراغ یک خرگوش.خرگوش گفت:من خیلی دوست دارم با تو همبازی بشم ولی تو خیلی بزرگی توی لونه ی من جا نمیشی‌.فیل غمگین تر شد.اما یک دفعه با هاپو کوچولو روبه رو شد.هر دو ترسیدن.هاپو گفت تو چرا ترسیدی؟من که بزرگ نیستم.تو مثل غول میمونی و هیچ فایده ای نداری جز خوردن و خوابیدن.فیل بغضش را نگه داشت تا از آن منطقه کمی دور بشود.او به درختی رسید به آن تکیه داد.راستش درخت ۱۰۰ برابر فیل بود.بود زار زار گریه میکرد و با خود بلند بلند میگفت:چرا من اینقدر باید بزرگ باشم تا کسی با من دوست نشود؟چرا اینقدر تپل و چاق هستم؟من بی فایده ام و به قول هاپو فقط میخورم و میخوابم.یک دفعه درخت گفت:من چه بگویم که از همه تنهاترین و حتی نمی توانم از جایم تکان بخورم؟ .همان موقع بود که فیل دیگری سر رسید.اشک از چشمانش جاری شده بود.درخت گفت: آقا فیله شما چه مشکلی دارید؟ فیل گفت :تا میخواهم با هر کس حرف بزنم فرار می‌کند.فیل تنها گفت من هم همین طور.انها چشمشان بهم خورد.فیل تنها گفت میخواهی باهم دوست شویم؟ فیل گفت آره خیلی دوست دارم♡درخت گفت پس من چی منی هیچ دوستی ندارم؟دو فیل گفتند تو که نمی‌توانی راه روی از این به بعد ما هر روز می آییم و در سایه ات بازی می کنیم .آنها سه دوست همیشگی شدند و دیگر تنها نبودند.

✅#نظر_مربی درباره قصه هیلدای عزیزم😘☝️

✅#تمرین_شعر_خوانی 💢#شعر : #پرنقال 💢#شاعر_هنرمند: 💢ریحانه اسدی زاد 💢کلاس چهارم_ ۱۰ساله 💢استان تهران _ مدرسه زمرم 💢 اردیبهشت‌ ۱۴۰۲ پرتقالم پرتقال ترش و شیرین و ابدار میام از راه شمال دارم ویتامین بسیار رسیده رنگ زردم دوای هرچی دردم دارم ویتامین سی بخور مریض نمیشی ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅#قصه_تماشا_کنیم 💢#در_اتوبوس ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅#تمرین_شعر_خوانی 💢شاعر: #عباس_یمینی_شریف 💢#گوینده_هنرمند: 💢هلما ابراهیمی 💢کلاس دوم_ ۸ساله 💢استان تهران _ مدرسه زمرم 💢 اردیبهشت‌ ۱۴۰۲ به دست خود درختی می نشانم به پایش جوی آبی می کشانم... ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

به امید دیدار روی ماهتون در 👇مصلای تهران: ✅#انتشارات #قدر_ولایت 💢 شبستان جنوبی، راهرو اول، غرفه ۱۴۹ 📕سی و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران _ #اردیبهشت۱۴۰۲ ✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها http://eitaa.com/eslahisaeedeh

✅#تمرین_قصه_نویسی_امروز: 💢دیدار با خورشید جغد به ماه گفت:من همیشه شبها از لانه بیرون میام و میرم شکار . ولی آرزو دارم بتونم یه دفعه خورشید زیبا و نورانی رو ببینم . می تونی کمکم کنی؟ ماه جواب داد : 💢 نویسنده های کوچولوی من لطفاً این قصه رو در ۵خط کامل کنید و بفرستید من و دوستاتون مشتاقانه منتظر خوندن قصه های قشنگ و جدید شما هستیم😘

😘😘😘تبریک به نویسندگان کوچولو و عزیزمون ✅#مجله_پوپک خرداد۱۴۰۲ 💢#صفحه_کبوتر_نامه_رسان با آثار عزیزان دلم : 🌸ثنا باقرپور 💢اسما شریفی زاده🌸امیر علی افشاری 💢امیرمحمد ایوبی🌸کیانا کریمی منتشر شد❤️

💢امیدوارم در شماره های بعدی آثار زیبای شما نویسنده ی خلاق من منتشر بشه❤️

❤️تبریک به فسقل فندقی های نازنینم😘

هرشب #یک_قصه #یک_لالایی