گاهی سکوت 🤭
🌿 شرافتی دارد که گفتن ندارد!!!
😩 همیشه در فشار زندگی
⛔️ اندوهگین مشو
▫️ شاید خداست که
▫️ در آغوشش می فشاردتت!!!
اگر یقین داری روزی پروانه می شوی 🦋
👌 بگذار روزگار هرچه می خواهد پیله کند
https://eitaa.com/eslam20
#حڪـایــت
🔰خداوند چه میخورد؟؟
💠 حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید:
❔بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی.
💢وزیر سر در گریبان به خانه رفت.
🔹وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟
و او حکایت بازگو کرد.
❗️غلام خندید و گفت: ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد.
🔶 وزیر با تعجب گفت: یعنی تو آن میدانی؟ پس برایم بازگو؛ اول آنکه خدا چه میخورد؟
🔸- غم بندگانش را، که میفرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم. چرا دوزخ را برمیگزینید؟
👏- آفرین غلام دانا.
🔶 - خدا چه میپوشد؟
🔸- رازها و گناه های بندگانش را
👏- مرحبا ای غلام
⚪️ وزیر که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد
🔵 ولی باز در سوال سوم درماند، رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت و سومین را پرسید.
🔸غلام گفت: برای سومین پاسخ باید کاری کنی.
⁉️- چه کاری ؟
🤔- ردای وزارت را بر من بپوشانی، و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به درگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم.
♦️وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد و با آن حال به دربار حاضر شدند
🔻پادشاه با تعجب از این حال پرسید ای وزیر این چه حالیست تو را؟
👌و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست ای شاه که وزیری را در خلعت غلامو غلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید.
💎 پادشاه از درایت غلام خوشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد.
https://eitaa.com/eslam20
🌹مرحوم دولابی🌹
.
🔸امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: #ساعت ها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن #روزها. روزها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن #ماه ها.
.
🔹ماه ها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن #سال ها و سال ها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن #عمرها.
.
🔸پس فرصتمان خیلی #کم است و باید آن را #غنیمت دانست و به هدر نداد و باید در کار #سرعت داشت.
.
📔 مصباح الهدی 229
https://eitaa.com/eslam20
#حڪـایــت
🔰اندیشه مکروه
🌿ﺷﯿﺦ ﺭﺟﺒﻌﻠﯽ ﺧﯿﺎﻁ میفرﻣﻮﺩ:
🔶 ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﻮﺩﻡ٬ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻣﻜﺮﻭﻫﯽ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻢ ﮔﺬﺷﺖ.
بلاﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ.
ﻗﺪﺭﯼ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺷﺘﺮﻫﺎﯾﯽ ﻗﻄﺎﺭﻭﺍﺭ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﻣﯽﮔﺬﺷﺘﻨﺪ.
🐪 ﻧﺎﮔﺎﻩ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺷﺘﺮﻫﺎ ﻟﮕﺪﯼ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻨﺎﺭ ﻧﻤﯽﻛﺸﯿﺪﻡ، ﺧﻄﺮﻧﺎک ﺑﻮﺩ.
🔷 ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﻓﻜﺮ میکرﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺣﺴﺎﺏ ﺩﺍﺭﺩ.
⁉️ ﺍﯾﻦ ﻟﮕﺪ ﺷﺘﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟!
✨ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
💥 ﺷﯿﺦ ﺭﺟﺒﻌﻠﯽ! ﺁﻥ ﻟﮕﺪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺁﻥ ﻓﻜﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﯼ.
🔷 ﮔﻔﺘﻢ: اﻣﺎ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻡ.
🔶 ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻟﮕﺪ ﺷﺘﺮ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺭﺩ.
✅ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﮐﺎﺭ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺗﻔﮑﺮ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎﺛﯿﺮﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﻨﺪ.
📔 کیمیای محبت
https://eitaa.com/eslam20
🔴 تاثیر غذا بر جسم و جان
✍️ امیرالمؤمنین عليه السلام: زبان از دل نيرو مى گيرد، و دل به غذا برپاست. پس بنگر كه دل و جسمت را با چه تغذيه مى كنى، كه اگر غذا حلال نباشد، خداوند، نه تسبيح گويى تو را مى پذيرد و نه سپاس گزارى ات را.
📚 تحف العقول، ص ۱۷۵
https://eitaa.com/eslam20
◈
✍️ #سخــــن_بــــزرگان
☘️شیخ رجبعلی خياط(ره) :
تا انسان توجهش به غیر خداست
نسبت به حقایــق هستـی نامحرم
است و از باطنخلقت آگاه نیست.
https://eitaa.com/eslam20
🔆 ملکه ای که مردم را کمتر از حیوان میدانست
👸 ملکه ایران #فرح_دیبا آنچنان ارزشی برای مردم فقیر #پایین_شهر تهران قائل بود که علی شهبازی آخرین محافظ شاه،میگه:(فرح مردم جنوب تهران را کمتر از #حیوان می دانست.)
📚منبع:کتاب محافظ شاه،علی شهبازی، صفحه234
#پهلوی_بدون_روتوش https://eitaa.com/eslam20
🔆 فرزند ۱۷ ساله شاه باش و ۴۰۰۰ برابر یک کارگر دریافت کن!!!
🗞 سند مالی دربار پهلوی بهمن ۱۳۵۶
🔹 طبق این سند حقوق ماهیانه رضا پهلوی ۶۰۰ هزارتومان به علاوه ۶۰۰ هزار تومان برای دفتر بوده است
علاوه بر این دفاتر فرح، شهناز و اشرف پهلوی هم بیش از ۴ میلیون تومان هزینه داشتند
🔹 در حالی که در سال ۵۶، دستمزد ماهانه کارگر ۳۰۰ تومان بوده است
🔹 این یعنی ولیعهد ۱۷ سالهِ شاه ۴۰۰۰ برابر هر کارگر ایرانی پول دریافت میکرد !!!
و اگر امروز همین روال ادامه داشت، حقوق ولیعهد بالای ده میلیارد تومان بود
همان رضا پهلوی که الان در خارج از کشور خود را دلسوز مردم و کارگرای ایرانی معرفی می کند!!!
#پهلوی_بدون_روتوش https://eitaa.com/eslam20
هدایت شده از 🌴سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون استان اصفهان🌴
🏴 رهبر انقلاب در پیامی درگذشت عالم بزرگوار آیتالله نظری را تسلیت گفتند
🔻 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
درگذشت عالم بزرگوار مرحوم آیةالله آقای حاج شیخ عبدالله نظری رحمةاللهعلیه را به خاندان مکرّم و ارادتمندان ایشان و به عموم مردم عزیز مازندران تسلیت عرض میکنم. ایشان از شاگردان قدیمی امام راحل بودند و سابقهی مبارزاتیشان به سالهای اختناق دوران طاغوت برمیگردد که محور و شمع جمع جوانان حقطلب و تشنهی حقایق اسلامی در مسجد جامع ساری بهشمار میرفتند و پس از انقلاب همواره پشتیبان و مروج مفاهیم انقلابی و حرکتهای انقلابی بودند. از خداوند متعال رحمت و مغفرت و علوّ درجات برای ایشان مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
🌹قال الله الحڪیم، فی محڪمه الڪریم
♦️والذين اجتنبوا الطاغوت أن يعبدوها و أنابوا إلى الله لهم البشرى فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه أولئك الذين هداهم الله و أولئك هم أولوا الألباب
♦️ و آنان که خود را از طاغوت به دور مى دارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشته اند آنان را مژده باد، پس بشارت ده به آن بندگان من که: به سخن گوش فرامى دهند و بهترین آن را پیروى مى کنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان.
📚 سوره مبارڪه زمر https://eitaa.com/eslam20
وقتی نانوا خمیر نان سنگک را پهن میکند...
و درون تنور میگذارد را دیدی که چه اتفاقی می افتد؟
خمیر به سنگها می چسبد...
اما نان هر چه پخته تر می شود،
از سنگها جدا میشود!!
حکایت آدمها همین است...
سختی های دنیا ، حرارت تنور است...
و این سختی هاست که انسان را پخته تر می کنند...
و هر چه انسان پخته تر میشود
سنگ کمتری بخود می گیرد...
سنگها تعلقات دنیایی هستند...
ماشین من.. خانه من..من.. من !!
آنوقت که قرار است نان را از تنور
خارج کنند سنگها را از آن می گیرند!!
خوشا بحال آنکه در تنور دنیا
آنقدر پخته میشود...
که به هیچ سنگی نمی چسبد!!
ما در زندگی به چه چسبیده ایم ؟
سنگ ما کدام است ؟
https://eitaa.com/eslam20
✨﷽✨
#حکایت
✍️مردی که با خبر دختردار شدنش، رنگ رخسارش تغییر کرد!
مردى به مردى كه نزد رسول حق نشسته بود خبر داد همسرت دختر آورد، رنگ آن مرد تغيير كرد، رسول اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: چه شده؟ عرضه داشت: خير است، فرمود: بگو چه اتفاقى افتاده؟ گفت: از خانه بيرون آمدم در حالى كه همسرم درد زائيدن داشت، اين مرد به من خبر داد دختردار شده ام، حضرت فرمود: زمين حمل كننده او، آسمان سايه سرش، و خداوند روزى دهنده اوست، دختر دسته گل خوشبوئى است كه آن را مى بوئى،
سپس رو به اصحاب كرد و فرمود: كسى كه داراى يك دختر است، مشكل دارد «تربيت و حفظ او، تهيه جهیزيه، آماده كردن مقدمات عروسى، دلهره داماددارى» و براى هر كس دو دختر است، خدا را به فرياد او برسيد، و هر كس داراى سه دختر است جهاد و هر كار مكروهى را معاف است، و هر آن كه چهار دختر دارد، اى بندگان خدا او را كمك دهيد، به او قرض دهيد، و به او رحمت آوريد.
💠چقدر دختر عزيز است، كه رسول حق يارانش را به يارى دخترداران دعوت كرده، و كمك به دخترداران را وظيفه الهى امت قرار داده💠
📚برگرفته از کتاب نظام خانواده در اسلام اثر استاد انصاریان
https://eitaa.com/eslam20
🔴 زندگی کَلَمی
✍️شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند اولین بار بود که کلم میدید. با خود گفت: حتما میوهای درون این برگها است اولین برگش را کند تا به میوه برسد اما زیرش به برگ دیگری رسید. و زیر آن برگ یک برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما میوهی ارزشمندی است که اینگونه در لفافهاش نهادند. گرسنگیاش بیشتر شد و با ولع بیشتر برگها را میکند و دور میریخت. وقتی برگها تمام شدند متوجه شد میوهای در کار نبود! آن زمان بود که دانست کلم مجموعهی همین برگهاست.
ما روزهای زندگی را تند تند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم! زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم بنابراین قدر فرصتها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره بدانیم.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄https://eitaa.com/eslam20
#پندانه
✍️ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش فکر کرد که نباید به دیگران درباره ناشنواییاش چیزی بگوید و برای آن که بیمار نیز متوجه نشود که او صدایی را نمیشنود باید از پیش پرسشهای خود را طراحی کند و جوابهای بیمار را حدس بزند. پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار طراحی کرد. با خودش گفت «من از او میپرسم حالت چطور است و او هم خدا را شکر میکند و میگوید، بهتر است. من هم شکر خدا میکنم و میپرسم برای بهتر شدن چه خوردهای؟ او لابد غذا یا دارویی را نام میبرد. آنوقت من میگویم نوش جانت باشد.
میپرسم، پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را میآورد و من می.گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا میدهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق میشناسیم. مرد ناشنوا با همین حساب و کتابها سراغ همسایهاش رفت و همین که رسید، پرسید حالت چطور است؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت: دارم از درد میمیرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید: چه میخوری؟ بیمار پاسخ داد: زهر! زهر کشنده! ناشنوا گفت: نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت: عزرائیل! ناشنوا گفت: طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک.
مردم ناشنوا سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد میزد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بینظیر کم نشد. بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر، به شیوهای رفتار میکنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه میشود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
https://eitaa.com/eslam20
✍️امام خمینی(ره):
شما...اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانی داشته باشید، ... (کارهایتان ) برای شَرف باشد (و) برای انسانیّت باشد، برای خدا باشد، اگر بخواهید که کارهایتان که برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از هواهای نفسانی بردارید.
شیطان از انسان دست بردار نیست قسم خورده است برای خدا، من در ذهنم این است که به خدا تشر رفته است، که قسم خورده است که نمی گذارم اینها چیزی بشوند إِلّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ. شما با یک همچو دشمن قسم خورده ای مواجه هستید، به جنگ او بروید.
📚صحیفه نور، ج 19، ص 273
https://eitaa.com/eslam20
✨﷽✨
#داستان
✍️مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود.
تا این که یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت . اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد... تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند ، رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟
درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می کردم و باخودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس نارحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم... مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود...!
علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم.
از آنجایی که بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم نا امید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم.
مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود. علت شادابی اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سر سبزی خود را حفظ می کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که این قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می کرد. بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می خواسته است که من وجود داشته باشم. پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم...
نتیجه : دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم (چارلی چاپلین)
https://eitaa.com/eslam20
بـرد بار باش
✍️کیفها اگه توۍکیففروشیها خوشفرم و خوش قوارهاند بخاطر اینست که پُر از ڪاغذ باطلهاند اگر آن ڪاغذ باطـلهها را بیـرون بریزی از فـرم و قیافه مــےافتد و کاغذ هم دیگر زبالهاند و باید دور ریخته شوند.
خـــــشم و عصبانیت چیزی شبیه همان ڪاغذ باطله است اگر فرو ببری شڪل و شخــصیت پیدا مـــےڪنی و اگر بــیرون بریزی از شڪل و شخـصیت و معــنویت مـےافتی اینست که قرآن ڪریم دعــوت به فرو بردن خشم دارد.
📚آل عـــــــمران /۱۳۴
https://eitaa.com/eslam20