#یادداشت
📝 چند روز پیش با یک دوست عزیز و بزرگوار قرار ملاقات داشتم.
آقای یاسر عسکری، چهره نام آشنای #جبهه_فرهنگی_انقلاب_اسلامی در عرصه چاپ و نشر.
عنصری فعال و پر تکاپو با ذهنی پر از ایده و خلاقیت.
🌹
💢 گفتگوی ما در دفتر کارش بود، در قم.
دفتری ساده و بی آلایش همراه با همکارانی متواضع و دوست داشتنی.
3 ساعت باهم حرف زدیم، در واقع درد دل کردیم.
ایشان از فعالیت های «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» گفت که برایم خیلی جالب بود.
📔 در انتها مهمترین کتابهایی را که در حوزه #تاریخ_شفاهی انقلاب اسلامی کار کرده بودند را برایم معرفی کرد و سپس هدیه داد.
عناوین مباحث بسیار برایم جالب بود.
سوژه ها همه مردمی بودند و تازگی خاصی داشتند.
📖 بعد از خداحافظی به منزل رفتم و شروع کردم به خواندن کتابها.
در ادامه به معرفی برخی از آنها خواهم پرداخت. شما میتوانید هشتک #یادداشت را دنبال کنید و دلنوشته هایم را بخوانید.
@eslamesyasi
#یادداشت
📕 شاید بتوان «تجربه نگاری» را گام اول در ثبت #تاریخ_شفاهی دانست.
تجربه نگاری، به قلم کشیدن تجربه مردان و زنان این مرز و بوم است در فراز و نشیب های قبل و بعد از پیروزی #انقلاب_اسلامی
ملتی که با دست خالی اما با اتکاء به قدرت ایمان کار را شروع کرد و امروز خود، الگو شده است.
🔖یکی از این نهادهایی که از دل بر آمد و متکی به قدرت ایمان و تلاش مردم بود، جهاد سازندگی بود.
📋 همیشه برایم سؤال بود که جهاد از کجا شروع شد و سرانجامش چه شد.
پدرم همیشه از بچه های جهاد و سپاه میگفت و میگفت که اگر اینها نبودند نمیتوانستیم از جنگ عبور کنیم.
در همین فکرها بودم تا اینکه کتاب «رسم جهاد» را دیدم.
لابلای همان کتابهایی بود که یاسر عسکری عزیز داده بود.
گرفتم و شروع کردم به خواندن. یکسره خواندم.
📎 حسینعلی عظیمی راوی کتاب مرا با خود برد.
ابتدای کتاب برایم خیلی خوب و جذاب بود، اخلاص و ایثار جهادی ها را انگار حس میکردم...
اما به آخرها که رسیدم ناراحت و البته کمی عصبانی شدم خصوصا وقتی فصل دهم کتاب با عنوان «دولتی شدن جهاد» را خواندم.
البته در فصل قبلی آن هم عبدالله نوری اوقاتم را مکدر کرده بود!
بگذریم...
📕 زیبایی های کتاب را با این چند جمله خراب نکنم. خودتان #حتما_بخوانید
اگر همت کنید سه ساعته کل کتاب خوانده میشود.
این چند جمله در صفحات اول کتاب آمده که بسی جای تأمل دارد: «خودمان هم هنوز دقیق نمی دانیم جهاد چگونه شکل گرفت، چگونه استمرار پیدا کرد و چگونه منحل شد، جهاد چه بود و چرا ما دیگر نمیتوانیم نهادی کارآمد، مردمی و فراگیر نظیر آن را در کشور ایجاد کنیم. در عین حال متأسفانه تاکنون برای دانشگاه و حوزه مطالعه این نهاد یا دیگر نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی، مهم نشده است!»
@eslamesyasi
#معرفی_کتاب
🔻 نوروز ۱۴۰۱ را با کتاب «مسجد رهبر» گذراندم.
📖 کتابی خوب، با متنی روان و موضوعی جذاب.
📚 موضوع کتاب، تاریخ شفاهی مسجد کرامت است، مسجدی جریان ساز در متن حوادث قبل از انقلاب در قلب مشهد مقدس با جلوداری طلبه جوانی به نام سیدعلی خامنهای.
🔹 نام مسجد کرامت با نام آیت الله #خامنهای گره خورده است.
🔸همیشه درباره مسجد کرامت و جلسات سخنرانی قبل از انقلاب حضرت آقا در آنجا، چیزهایی شنیده و خاطرات پراکندهای خوانده بودم.
🔻 اما اصلا فکر نمی کردم که یک مسجد، اینقدر ماجرا داشته باشد.
☑️ برای خودم که مدت زیادی را پیشنمازی کردهام و اهل مسجد و منبر بودهام، تجربه و زاویه نگاه جدیدی بود.
↙️ شاید بتوان نوآوری و خلاقیت در سبک سخنوری همراه با ارائه محتوای ناب و بروز به جوانانِ تشنه معارف اسلامی، آن هم توسط روحانی جوان و پرشور آن سالها یعنی سیدعلی خامنهای را نقطه عطف داستان این مسجد دانست.
◀️ به همه دوستان عزیزم به ویژه طلاب و مبلغین گرامی و همچنین علاقه مندان به تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی پیشنهاد میکنم تا این کتاب را با دقت مطالعه کنند.
✅ با خواندن این کتاب، هم با بخش مهمی از شخصیت آیتالله خامنهای آشنا میشوید و هم اطلاعات خوبی درباره جریانات سیاسی و اجتماعی قبل از انقلاب در مشهد پیدا میکنید.
#مسجد_کرامت
#تاریخ_شفاهی
#مسجد_رهبر
#امام_خامنهای
#تاریخ_شفاهی
همچون روزی در سال ۸۸ یه اتفاق مهم افتاد
شب قبلش اخبار اعلام کرد که آیتالله منتظری از دنیا رفته...
میدونستم که قطعا فردا توی قم، خبرهایی میشه
کشور درگیر فتنه بود و اوضاع ملتهب...
مثل هر روز، صبح زود از خونه اومدم بیرون تا به سمت حرم برم
ماشینهای زیادی را با پلاک تهران دیدم که معلوم بود برای خاکسپاری منتظری اومدن
جمعیت زیادی اطراف بیت #منتظری جمع شده بود
از اصفهان و نجف آباد هم افرادی اومده بودن
کمکم طرفداران #میرحسین هم سر و کلهشون پیدا شد، پارچههای سبز به دستشون بسته بودن و شعارهای ساختارشکنانه میدادن
البته رفقای ما هم زیاد بودن و فعلا سکوت کرده بودن، منتظر بودن ببینن چی میشه
جنازه رو که آوردن، شعارها تندتر شد
جماعت فتنهگر، شعار میدادن:
یاحسین...میرحسین
همین که جمعیت رسید به چهارراه شهدا و تصویر حضرت آقا رو دید که روی دیوار نقاشی شده بود، اهالی فتنه شروع کردن هوو کردن
چندتا لیدر داشتن که معلوم بود کارشون رو خوب بلدن...
بچه انقلابیها خیلی عصبانی بودن ولی فعلا باید سکوت میکردن تا مراسم تشییع و خاکسپاری تموم بشه
جنازه رفت داخل حرم حضرت معصومه و جمعیت، بیرون حرم، داخل خیابان ارم ایستاده بود
نماز میت را آیتالله شبیری زنجانی خوندن
نماز و خاکسپاری حدود یک ساعتی طول کشید
همون جا توی خیابون کمکم بحث و جدلها شروع شد
بحثها بالا گرفت، صداها تبدیل به فریاد شد
مدتی نگذشت که لیدرهای فتنه گر، به سمت بیت منتظری حرکت کردن و جماعتی رو با خود همراه کردن
قاعدتاً مراسم تمام شده بود اما فتنهگرها قصد رها کردن ماجرا را نداشتند
همین طور شعار میدادن و جلو میرفتن
گویا همه منتظر یه جرقه بودن
دوباره جمعیت اومد تا رسید به چهارراه شهدا، کنار عکس آقا
و
دوباره فتنه گرها هوو کردن
یه دفعه نفهمیدم چی شد که جمعیت متلاشی شد
انگار اون جلوها یه زد و خوردی پیش اومده بود
جمعیت داشت باهم درگیر میشد که خودم رو کشوندم سمت پیادهرو، نزدیک دفتر آیتالله صانعی
دیدم یه جماعتی از فتنهگرها هم اینجا، در پناه بیت صانعی دارن شعار میدن!
توی عالم خودم بودم که ناگهان صدای شکسته شدن شیشهای، گوشام رو تیز کرد
و دقیقا توی همین لحظه متوجه شدم که از آسمون داره، سنگ میباره
اتفاقا یکی از همین سنگها هم خورده بود توی شیشه ورودی یه مهمانسرا و اونو خورد کرده بود
پریدم توی جوی کنار خیابون و کیفم رو گرفتم روی سرم
بچه انقلابیهای حاضر در صحنه، شروع کردن علیه سران فتنه شعار دادن
همین که شعارها بالا گرفت، لیدرهای جریان فتنه از کوچههای اطراف، در رفتن
صدای اذان ظهر از حرم اومد، یکی از بچهها رفت روی بلندی و شروع کرد به اذان گفتن
جمعیت آروم شد
همه توی خیابون جمع شدیم و قرار شد نمازجماعت بخونیم
تقریبا خیابون پر شد از جمعیت
نماز که تموم شد، فتنهگرها هم رفته بودن...
┄┅┅┅✿✾❀✾✿┅┅┅┄
🇮🇷 #اسلام_سیاسی 👇
@eslamesyasi 👈 عضو شوید