eitaa logo
اسلام سیاسی | مومنی
2.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
510 فایل
https://eitaa.com/eslamesyasi 🔸 در خدمتم 👇 @momeni1366
مشاهده در ایتا
دانلود
ل گذشته در گفت‌وگویی با تسنیم، درباره موضع برخی در وزارت امور خارجه چنین می‌گوید: «تحلیل ما این بود که آمریکایی‌ها به‌دنبال این هستند که ما را با طالبان درگیر کنند؛ در آن مقطع دریافت بنده این بود که ایران متقاعد شده که نباید درگیر شود اما طیفی بودند که این درگیری را به‌انگیزه‌های مختلف می‌خواستند. در آن مقطع حضرت آقا به‌عنوان فرمانده‌کل قوا به این نظر رسیدند که درگیری به‌صلاح نیست و در نهایت ایشان بودند که جلوی درگیری را گرفتند». ۴ ـ طالبان گروه جهادی است؛ همکاری کنید! اصلاح‌طلبان اگرچه در اوایل دولت خاتمی درخواست داشتند که ایران از مرز شرقی وارد خاک افغانستان شود و این جنگ با درایت رهبر انقلاب به وقوع نپیوست اما دقیقاً در سال ۸۰ و بعد از حمله ائتلاف غربی به‌رهبری آمریکا، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از احزاب اصلی این جریان به‌رهبری بهزاد نبوی، خواستار همکاری با طالبان و اعمال نفوذ بر ائتلاف شمال (دولت قانونی افغانستان به‌ریاست برهان‌الدین ربانی) بودند. باید توجه داشت که این بیانیه دقیقاً در مقطعی بود که اصلاح‌طلبان با عبور از شعارهای جناح چپ دهه شصت و اوایل دهه هفتاد دچار دگردیسی شده بودند و سیاست تنش‌زدایی را در روابط خارجی شعار می‌دادند و مشخص می‌شود خطاهای راهبردی آنها صرفاً شامل آن دوران نمی‌شود. سازمان مجاهدین انقلاب وزارت امور خارجه دولت خاتمی را مورد مؤاخذه قرار می‌دهد که چرا از ائتلاف شمال حمایت و علیه طالبان موضع‌گیری می‌کنند و بی‌طرفی را نقض می‌کنند! در بخشی از این بیانیه طولانی آمده است: «باید پرسید تصریحات علنی مقامات بلندپایه و رسمی کشور علیه طالبان، تلاش دیپلماتیک و مشارکت برای تشکیل دولتی جدید در افغانستان، اظهارات وزیر امور خارجه مبنی بر عدم موافقت جمهوری اسلامی ایران با حضور طالبان در دولت آینده افغانستان، حمایت از جبهه ائتلاف شمال علیه طالبان با کدام‌یک از اصول بی‌طرفی حتی از نوع فعال آن انطباق دارد؟ ...حمایت از جبهه ائتلاف شمال که با پشتیبانی زمینی و هوایی نیروهای آمریکایی و انگلیسی در یک جنگ داخلی علیه طالبان می‌جنگد و جبهه اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را در افکار عمومی مسلمانان جهان کاملاً مخدوش خواهد ساخت و اعتبار و وجاهتی که انقلاب اسلامی طی ۲۲ سال گذشته برای ایران به‌عنوان کشوری که منادی وحدت و حل مناقشات داخلی کشورها در چارچوب منافع ملی بدون دخالت قدرتهای خارجی بوده است، کاملاً از بین خواهد برد. (!) ...جمهوری اسلامی‌ می‌باید تشکیل دولت ملی افغانستان با مشارکت کلیه گروههای جهادی افغانستان از جمله طالبان را محور تلاشهای دیپلماتیک خود قرار دهد... ایران باید از نفوذ خود بر جبهه ائتلاف شمال استفاده کرده و رسماً از این جبهه بخواهد ضمن محکوم کردن جنگ و تجاوز خارجی، آمادگی خود را برای مذاکره به‌منظور تشکیل یک دولت ملی و فراگیر در افغانستان اعلام کند. ایران همچنین می‌تواند از شرایط موجود، طی تماس با طالبان، از این گروه بخواهد ضمن پذیرش گفت‌وگو با جبهه ائتلاف شمال برای تشکیل دولت ملی، آمادگی خود را برای همکاری جهت مبارزه و شناسایی تروریسم اعلام کند.»   سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که برخی اعضای ارشد آن مانند محسن آرمین و بهزاد نبوی نمایندگان وقت مجلس بودند، در بیانیه‌ای ۵ روز قبل از سقوط کامل دولت طالبان در سال ۸۰، خواستار همکاری جمهوری اسلامی با این گروه شدند! بهزاد نبوی که آن زمان ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس را عهده‌دار بود در بیانیه حزب متبوعش طالبان را گروهی جهادی خوانده خواستار همکاری با طالبان شد، ۵ روز بعد از انتشار این بیانیه، با سقوط کابل، سلطه این گروه بر افغانستان پایان یافت و بحث‌های مربوط به افغانستانِ بعد از طالبان و ترکیب دولت آینده این کشور آغاز شده بود! سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که برخی اعضای ارشد آن مانند محسن آرمین و بهزاد نبوی نمایندگان وقت مجلس بودند، در بیانیه‌ای ۵ روز قبل از سقوط کامل دولت طالبان در سال ۸۰، خواستار همکاری جمهوری اسلامی با این گروه شدند! ۵ـ با داعش مذاکره کنید! خطای اصلاح‌طلبان در تحلیل شرایط منطقه و استراتژی جمهوری اسلامی در سیاست خارجه به سالهای دور مرتبط نمی‌شود بلکه آنها در سالهای اخیر نیز تئوری‌هایی داشتند که اگر مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌گرفت، ممکن بود منافع ملی را به پرتگاه ببرد، برای مثال، همان‌طور که در سال ۸۰ آنها خواستار همکاری با طالبان شدند، در ماجرای جنگ سوریه نیز سعی در مهار گروه تروریستی داعش از طریق مذاکره داشتند! در حقیقت آنجا که نیاز به جنگ بود، دم از صلح می‌زدند و آنجا که باید راه‌حل گفت‌وگو و عدم تنش مبنا باشد، کشور را به‌سمت جنگ سوق می‌دادند، برای مثال مصطفی تاج‌زاده از چهره‌های رادیکال جریان اصلاحات آبان ۹۵ در گفت‌وگو با مجله روبه‌رو خواستار مذاکره با داعش شده مدعی بود نمی‌توان به‌طریق نظامی بر داعش غلبه کرد بلکه باید اسد با آ
نها به مذاکره بنشیند: "مثل برجام رفتار کنیم، با قدرت‌ها بنشینیم و به توافق برسیم که این داستان، فاتح نظامی ‌ندارد. اسد نمی‌تواند مخالفان مسلح خود را نابود کند. آنها نیز نمی‌توانند اسد را به‌زیر بکشند، پس باید مذاکره کنند که چگونه می‌توانند به توافقی برسند که حداقل خواست‌های همه را پوشش دهد... داعش یک فکر و گرایش است و حالاحالاها خواهد بود...". آبان سال ۹۶ حکومت داعش از طریق نظامی به پایان رسید و حکومت بشار اسد نیز در سوریه تثبیت شد و کشورهای عربی مجبور شدند سفارتخانه‌های خود را در سوریه بازگشایی کنند؛ اما برجام که تاج‌زاده می‌خواست مبنای حل معادلات سوریه قرار بگیرد، اردیبهشت ۹۶ با خروج آمریکا و در ماه‌های پس از آن با تن‌دادن اروپا به تحریم‌های آمریکا علیه ایران عملاً سالبه به‌انتفاع موضوع شد! این ایده‌ها البته از زبان غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران هم مطرح شده بود و خواستار توقف حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه و حل‌وفصل گسترش تکفیری‌ها از طریق دیپلماسی شده بود! او در سخنرانی در اصفهان در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری گفته بود «آقاجان، ما هم دلمان می‌خواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه این‌جا صلح برقرار شود، دفاع از مظلوم شود، شیعیان آن‌جا تقویت بشوند ولی، آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن این‌ها حاصل می‌شود؟ این دولت با غیرت دینی می‌گوید که "بذارید ما از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم". توان دیپلماسی بزرگان دیپلماسی که شش تا ابرقدرت را جلوی خودش بنشاند و بزرگ‌ترین مسئله تحریم که شورای امنیت بوده را حل بکنه می‌تواند با توان دیپلماسی بیاید این مسائل را حل کند. مگر ما این جوان‌های عزیز را از سر راه آوردیم همین‌طوری بفرستیم تا شهید شوند. ما دلمان می‌سوزه که جوان‌هایمان چرا باید شهید بشوند. چرا مردم باید کشته بشوند»
👆👆👆👆👆👆👆 تحلیل بسیار خوبی از اوضاع افغانستان و ارتباط اصلاح طلبان در این بین است
🔴 *نقشه غربگرایان و امریکا در افغانستان؟!* 🔹 مهره غربگرا، استقلال رای ندارد و بومی نمی اندیشد. قضاوت طُفیلی دارد؛ و نفی و اثباتش، بر اساس مصالح و مطامع غرب است. 🔸 بنابراین عجیب ندانید اگر شعار نه غزه نه لبنان، و نه عراق و نه سوریه داده باشد، اما ناگهان خواستار ورود ایران به جنگ با طالبان شود. ✅ در همه آن میدان ها، هدف آمریکا زدن متحدان ایران بود و نمی خواست ایران درگیر شود، بنابراین اینها هم مخالفت می کردند. 🔹 در ماجرای افغانستان،نقشه آمریکا، درگیر کردن ایران در باتلاقی است که برای شوروی ساخت، اما خودش هم در آن گیر افتاد. 🔸 آمریکا، پس از سرشکستگی در این میدان پیچیده، حتی متحد دست نشانده اش اشرف غنی را قربانی کرده و مطلوبش، آلوده کردن ایران به نحوستی است که خود سازنده آن بوده است؛ ✅ بنابراین، مهره های غربگرا هم ناگهان غیرتی می شوند و می خواهند که ایران وارد باتلاق شود. غربگراها البته می خواهند "ایران" را درگیر جنگ کنند؛ نه این که خودشان هم مرد جنگ باشند. آنها نه مرد این میدان، که مرد هیچ مصاف جدی دیگری نیستند! 💢 بیست سال قبل در حالی که دولت غربگرای مدعی اصلاحات، آماده کمک به آمریکا برای اشغال افغانستان می شد، "سازمان مجاهدین انقلاب" (حزب بهزاد نبوی و تاجزاده و...) در بیانیه ای مشکوک، خواستار کمک به طالبان و درگیر شدن ایران با آمریکا شد. آن روز هم اتفاقا، ترجیح دولت بوش، درگیر کردن ایران بود. ✒️محمد ایمانی
⭕جهت اطلاع ...... 👇 *‼افراط وتفریط های اصلاحطلبان در جنگ وصلح:از تقاضای کمک به صدام وطالبان تا مذاکره باداعش!* برخی اصلاح‌طلبان در روزهای گذشته خواستار ورود ایران به صحنه افغانستان و جنگ با طالبان شدند. به گزارش مشرق، در روزهای گذشته و بعد از سلطه طالبان بر کشور افغانستان و فرار رئیس جمهور این کشور، برخی چهره‌های اصلاح‌طلب در فضای مجازی خواستار ورود ایران به صحنه افغانستان و جنگ با طالبان شدند؛ دستاویز آنها برای این کار حضور مخالفان طالبان در استان پنجشیر و تشکیل مقاومت دوم بود؛ حال آنکه تجربه نشان داده است که سیاست ایران در مسائل این‌چنینی اتخاذ معقول‌ترین تصمیم با رعایت واقعیات میدان، حمایت از مردم آن از کشور از جمله افغانستان و حفظ منافع ملی است. صرف‌نظر از اینکه "جمهوری اسلامی با توجه به همسایگی با افغانستان باید چه اقدامی انجام دهد و آیا تصمیمات اتخاذشده تاکنون قابل دفاع است یا خیر؟ " که به آن طی گزارش‌های آتی بیشتر خواهیم پرداخت، امّا در این مطلب به موضوع مشورتها و یا مواضع معمول اصلاح‌طلبان طی سالها و دهه‌های گذشته خواهیم پرداخت، این‌که؛ آیا اساساً این گروه مبنا و عقلانیتی در توصیه‌های سیاست خارجی خود، به‌ویژه آنجا که مسائلی مشابه امروز افغانستان مطرح است، دارند و یا همیشه از یک تناقض و بی‌مبنایی رنج برده‌اند؟ تجربه سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که آنها همواره تلاش داشتند با تصمیمات نظام در عرصه بین‌الملل مخالفت کنند، مخالفت‌هایی که اگر در مقاطعی مورد توجه مسئولان نظام قرار می‌گرفت مشخص نبود که چه بر سر منافع ملی و تمامیت ارضی می‌آمد. برای مثال دهه هفتاد را می‌توان اوج خطاهای محاسباتی اصلاح‌طلبان در مقوله جنگ و صلح و به‌خطر افتادن امنیت کشور دانست، از درخواست همکاری با صدام در حمله به کویت تا درخواست جنگ با طالبان در زمان تصرف این کشور به‌دست این گروه و تا درخواست همکاری با طالبان در زمان حمله آمریکا به این کشور در سال ۲۰۰۱ از جمله مواردی است که نادرستی تحلیل‌های اصلاح‌طلبان در بزنگاه‌ها را مشخص می‌کند. اما شاید اولین نمونه از این دست اظهارنظرات که خلاف منافع ملی و واقعیات صحنه کشور و بین‌الملل بود، به دهه شصت و تلاش نهضت آزادی ـ هم‌موضع امروز دیگر اصلاح‌طلبان ـ برای پایان دادن به جنگ برگردد، همان زمان‌ها مهندس بازرگان رئیس دولت موقت در نامه‌ای سال ۶۲ به امام خمینی می‌نویسد "نظر ما تغییر کلی سیاست جنگی و برنامه، از نفی به اثبات و از تخریب و تجاوز به امنیت و دفاع است و استقبال از صلح شرافتمندانه و از سازندگی و استقلال و آزادی. " این نامه در حالی نوشته می‌شد که ایران بعد از فتح خرمشهر مصمم به ادامه عملیات‌ها و آزادکردن سایر مناطق بود اما نهضت آزادی با بیانیه دادن و نامه‌نگاری‌های به‌ظاهر دلسوزانه و بدون توجه به خانواده‌هایی که جوانانشان را برای دفاع از مرزها می‌فرستادند، خواستار پایان جنگ بودند. این نامه‌نگاری‌ها و بیانیه‌دادن‌ها تا اردیبهشت ۶۷ ادامه پیدا کرد. در یکی از این بیانیه‌ها نهضت آزادی، ایثار شهدای جنگ تحمیلی را «عملیات فداکارانه‌ای به‌سود اسرائیل و ابرقدرت‌ها» می‌خواند! ۲ ـ درخواست همکاری با صدام! اصلاح‌طلبان امروز که مولودِ جریان چپ در دهه شصت به‌رهبری مجمع روحانیون مبارز هستند، با شعار مبارزه با اسلام آمریکایی و ادعای شاگردی حضرت امام توانستند اکثریت مجلس سوم را از آن خود کنند، بااین‌حال در نیمه دوم این مجلس در سال ۶۹ و زمانی که صدام حسین بعد از ناکامی در جنگ با ایران، عزم تصرف کویت را کرد، ندای حمایت از صدام را سر دادند. با تصرف خاک کویت توسط صدام، ایالات متحده به‌همراه ائتلافی از کشورهای عربی و غربی به عراق حمله کرد که به جنگ اول خلیج فارس معروف شد؛ همین زمان بود که ناگهان گروهی در مجلس سوم خواستار حمایت از صدام شدند. مرحوم شیخ صادق خلخالی از طرفداران کمک به صدام در جنگ اول خلیج فارس، معتقد بود "جنگ ما با عراق یک مسئله است و اینجا سرنوشت اسلام مطرح است"!! وی با بیان اینکه "این جنگ یک جنگ صلیبی علیه مسلمان‌ها است" با خطاب قرار دادن رهبر انقلاب می‌گوید "ای آیت‌الله، رهبر عالی‌قدر زمان، آقای خامنه‌ای، «سلّمکم الله تعالی»، دستور بفرمایید، همان‌طور که گفتید جهاد است، کشته شدن در راه اسلام است... ما باید در اینجا آمریکا و بوش و فهد و دولت‌های انگلی مانند حسنی مبارک و اوزال را در سنگرها به‌نابودی بکشانیم، غرق خون کنیم تا این‌ها بدانند حریم اسلام حریم بزرگی است...". اما آتشین‌ترین نطق آن زمان متعلق به مرحوم سید علی‌اکبر محتشمی‌پور بود که صدام را به «خالدبن ولید» جنگ‌های صدر اسلام تشبیه کرد "مسلمانان جهان با پذیرش رهبری اسلامی ایران توقع دارند پرچمداری جهاد و مبارزه با آمریکا در دست ایران و انقلاب ایران باشد. حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی و صف‌آرایی خالدبن ‌ولید در برابر ابرقدرت‌های صدر اسلام است.
او که عمری در صف کفر، شمشیر به‌روی پیامبر(ص) و مسلمانان کشید، ولی در ‌نهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان گشت. امروز دنیای کفر در مقابل ملت مسلمان عراق و فلسطین به‌عنوان خاکریز اول قرار گرفته است و به‌یقین خاکریز بعدی، انقلاب و ملت مسلمان ایران است...". شورای‌عالی امنیت ملی ۲۹ دی ماه ۶۹ در حضور رهبر معظم انقلاب تشکیل جلسه داد. در این جلسه که با حضور ریاست شورای‌عالی امنیت ملی و سایر اعضای این شورا و مشاورین و فرماندهان عالی نظامی برگزار شد، ‌ بررسی جامعی از اوضاع متشنج منطقه به‌عمل آمد و سیاست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بی‌طرفی در درگیری مورد تأیید قرار گرفت.   مرحوم شیخ صادق خلخالی از بنیانگذاران جناح چپ (اصلاحات) در کشور در مجلس سوم خواستار کمک ایران به صدام در جریان جنگ اول خلیج فارس شد آیت‌الله خامنه‌ای چند روز بعد نیز در سخنانی با انتقاد از مواضع عده‌ای که می‌گویند "باید به‌کمک صدام رفت"، فرمودند "ما هرگز به‌نفع چپ، با راست دشمنی پیدا نمی‌کردیم؛ به‌نفع راست هم با چپ دشمنی پیدا نمی‌کردیم. دو اردوگاه و دو جناح‌اند که به‌خاطر اهداف غلط و غیرالهی و نامقدس ــ از نظر ما و از نظر همهٔ انسان‌های واقع‌بین ــ با هم می‌جنگند. جمهوری اسلامی، هر دو جناح را رد می‌کند؛ چون در هر دو طرف، انگیزه‌ها مادی است و به همین دلیل هم با یکدیگر تعارض پیدا کرده‌اند، آن‌ها به‌دلیل مادی بودن، با هم تعارض پیدا کرده‌اند، این‌طور نیست که یکی الهی و یکی هم مادی است، جنگ اسلام و کفر نیست، این، موضع ملت ایران ماست". با توجه به اینکه تنها ۲ سال از پایان جنگ می‌گذشت و اسرای زیادی در دست رژیم بعث بودند و طعم تلخ تجاوز صدام به خاک ایران همچنان حس می‌شد این مواضع جناح چپ موجب تنفر و انزجار مردم از آنها شد و نتیجه مواضع غلط، افراطی و دور از تعقل طیف خالدبن ولید در دفاع از صدام حسین موجب شد در انتخابات مجلس چهارم با شکست سنگینی روبه‌رو شوند. مرحوم شیخ صادق خلخالی از بنیانگذاران جناح چپ (اصلاحات) در کشور در مجلس سوم خواستار کمک ایران به صدام در جریان جنگ اول خلیج فارس شد ۳ـ از جنگ با طالبان تا جنگ برای طالبان! سال ۹۸ مناظره مکتوبی میان عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و محسن امین‌زاده معاون وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات منتشر شد. این مناظره مکتوب بازخوانی یکی از کمتر گفته‌شده‌های دهه هفتاد و ماجرای درخواست بخشی از اصلاح‌طلبان برای حمله به افغانستان در زمان تصرف این کشور از سوی این گروه و عقب‌نشینی نیروهای ائتلاف شمال به‌رهبری احمد شاه مسعود بود که متن این مناظره‌های مکتوب را می‌توانید اینجا بخوانید. ماجرا از این قرار بود که در جریان مسلط شدن طالبان بر افغانستان عواملی به کنسولگری ایران در مزارشریف وارد شدند و دیپلمات‌های ایرانی را به شهادت رساندند. جناح دوم خرداد در شورای‌عالی امنیت ملی کشور جنگ با طالبان را به‌تصویب رساند. آن زمان نیز به‌رغم اصرار اعضای شورای‌عالی امنیت ملی که اکثراً کارگزاران دولت هستند، تدبیر رهبری مانع از ورود ایران به باتلاق جنگ افغانستان شد. سید حسین موسویان رئیس وقت کمیته سیاست خارجی شورای‌عالی امنیت ملی در گفت‌وگویی با روزنامه همشهری به‌تاریخ ۲ شهریور سال ۹۸، چنین می‌گوید: «آن زمان بحث‌های خیلی فشرده‌ای در دبیرخانه شورای امنیت داشتیم. عجیب این بود که اکثر دستگاه‌ها نظرشان این بود که ارتش ما باید برای انتقام از طالبان وارد خاک افغانستان شده و طالبان را تعقیب کند... موضوع به شورای‌عالی امنیت ملی رفت. در آن‌جا هم اکثریت رأی به حمله نظامی دادند... معمولاً دأب (روش) آقا حداقل بر اساس تجربه ۸ساله‌ای که خودم از نزدیک داشتم این نبود که مصوبات شورای‌عالی امنیت ملی را وتو کند، خیلی وقت‌ها هم نظر موافق نداشتند اما اگر نظر اکثریت بود اجازه می‌دادند نظر اکثریت اجرا شود، ضمن این‌که ملاحظه خود را هم می‌نوشتند، این یکی از موارد نادری بود که با حمله نظامی به افغانستان برای جنگ با طالبان مخالفت و مصوبه را وتو کردند». علی ربیعی مسئول اجرایی وقت دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی نیز در گفت‌وگویی با برنامه «دستخط»، به علاقه برخی اعضای شورای‌عالی امنیت ملی به جنگ اشاره می‌کند و می‌گوید "یک دیدگاه این بود که باید به افغانستان کمک کنیم و به نیروهای احمد شاه مسعود یا جاهای دیگر کمک کنیم که این‌ها بتوانند بازپس‌گیری کنند و لازمه این بود که بخش‌های حمایتی در داخل خاک هم صورت گیرد ولی من یاد دارم که وقتی جمع‌بندی‌ها رفت تصمیم بسیار هوشمندانه‌ای بود که ابلاغ شد ما وارد این باتلاق نخواهیم شد. بله، من ساعت ۱ یا ۲ نصف‌شب بود، جمع‌بندی را امضا کردم و فرستادم و صبح زود سر کار آمدم، نماز خواندم و به سر کار رفتم. ۷ صبح نامه روی میز من بود، ظاهراً (ساعت) ‌۵ نوشته شده بود که «ما وارد این دام نمی‌شویم» ". ابوالفضل ظهره‌وند سفیر اسبق ایران در افغانستان سا
ل گذشته در گفت‌وگویی با تسنیم، درباره موضع برخی در وزارت امور خارجه چنین می‌گوید: «تحلیل ما این بود که آمریکایی‌ها به‌دنبال این هستند که ما را با طالبان درگیر کنند؛ در آن مقطع دریافت بنده این بود که ایران متقاعد شده که نباید درگیر شود اما طیفی بودند که این درگیری را به‌انگیزه‌های مختلف می‌خواستند. در آن مقطع حضرت آقا به‌عنوان فرمانده‌کل قوا به این نظر رسیدند که درگیری به‌صلاح نیست و در نهایت ایشان بودند که جلوی درگیری را گرفتند». ۴ ـ طالبان گروه جهادی است؛ همکاری کنید! اصلاح‌طلبان اگرچه در اوایل دولت خاتمی درخواست داشتند که ایران از مرز شرقی وارد خاک افغانستان شود و این جنگ با درایت رهبر انقلاب به وقوع نپیوست اما دقیقاً در سال ۸۰ و بعد از حمله ائتلاف غربی به‌رهبری آمریکا، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از احزاب اصلی این جریان به‌رهبری بهزاد نبوی، خواستار همکاری با طالبان و اعمال نفوذ بر ائتلاف شمال (دولت قانونی افغانستان به‌ریاست برهان‌الدین ربانی) بودند. باید توجه داشت که این بیانیه دقیقاً در مقطعی بود که اصلاح‌طلبان با عبور از شعارهای جناح چپ دهه شصت و اوایل دهه هفتاد دچار دگردیسی شده بودند و سیاست تنش‌زدایی را در روابط خارجی شعار می‌دادند و مشخص می‌شود خطاهای راهبردی آنها صرفاً شامل آن دوران نمی‌شود. سازمان مجاهدین انقلاب وزارت امور خارجه دولت خاتمی را مورد مؤاخذه قرار می‌دهد که چرا از ائتلاف شمال حمایت و علیه طالبان موضع‌گیری می‌کنند و بی‌طرفی را نقض می‌کنند! در بخشی از این بیانیه طولانی آمده است: «باید پرسید تصریحات علنی مقامات بلندپایه و رسمی کشور علیه طالبان، تلاش دیپلماتیک و مشارکت برای تشکیل دولتی جدید در افغانستان، اظهارات وزیر امور خارجه مبنی بر عدم موافقت جمهوری اسلامی ایران با حضور طالبان در دولت آینده افغانستان، حمایت از جبهه ائتلاف شمال علیه طالبان با کدام‌یک از اصول بی‌طرفی حتی از نوع فعال آن انطباق دارد؟ ...حمایت از جبهه ائتلاف شمال که با پشتیبانی زمینی و هوایی نیروهای آمریکایی و انگلیسی در یک جنگ داخلی علیه طالبان می‌جنگد و جبهه اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را در افکار عمومی مسلمانان جهان کاملاً مخدوش خواهد ساخت و اعتبار و وجاهتی که انقلاب اسلامی طی ۲۲ سال گذشته برای ایران به‌عنوان کشوری که منادی وحدت و حل مناقشات داخلی کشورها در چارچوب منافع ملی بدون دخالت قدرتهای خارجی بوده است، کاملاً از بین خواهد برد. (!) ...جمهوری اسلامی‌ می‌باید تشکیل دولت ملی افغانستان با مشارکت کلیه گروههای جهادی افغانستان از جمله طالبان را محور تلاشهای دیپلماتیک خود قرار دهد... ایران باید از نفوذ خود بر جبهه ائتلاف شمال استفاده کرده و رسماً از این جبهه بخواهد ضمن محکوم کردن جنگ و تجاوز خارجی، آمادگی خود را برای مذاکره به‌منظور تشکیل یک دولت ملی و فراگیر در افغانستان اعلام کند. ایران همچنین می‌تواند از شرایط موجود، طی تماس با طالبان، از این گروه بخواهد ضمن پذیرش گفت‌وگو با جبهه ائتلاف شمال برای تشکیل دولت ملی، آمادگی خود را برای همکاری جهت مبارزه و شناسایی تروریسم اعلام کند.»   سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که برخی اعضای ارشد آن مانند محسن آرمین و بهزاد نبوی نمایندگان وقت مجلس بودند، در بیانیه‌ای ۵ روز قبل از سقوط کامل دولت طالبان در سال ۸۰، خواستار همکاری جمهوری اسلامی با این گروه شدند! بهزاد نبوی که آن زمان ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس را عهده‌دار بود در بیانیه حزب متبوعش طالبان را گروهی جهادی خوانده خواستار همکاری با طالبان شد، ۵ روز بعد از انتشار این بیانیه، با سقوط کابل، سلطه این گروه بر افغانستان پایان یافت و بحث‌های مربوط به افغانستانِ بعد از طالبان و ترکیب دولت آینده این کشور آغاز شده بود! سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که برخی اعضای ارشد آن مانند محسن آرمین و بهزاد نبوی نمایندگان وقت مجلس بودند، در بیانیه‌ای ۵ روز قبل از سقوط کامل دولت طالبان در سال ۸۰، خواستار همکاری جمهوری اسلامی با این گروه شدند! ۵ـ با داعش مذاکره کنید! خطای اصلاح‌طلبان در تحلیل شرایط منطقه و استراتژی جمهوری اسلامی در سیاست خارجه به سالهای دور مرتبط نمی‌شود بلکه آنها در سالهای اخیر نیز تئوری‌هایی داشتند که اگر مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌گرفت، ممکن بود منافع ملی را به پرتگاه ببرد، برای مثال، همان‌طور که در سال ۸۰ آنها خواستار همکاری با طالبان شدند، در ماجرای جنگ سوریه نیز سعی در مهار گروه تروریستی داعش از طریق مذاکره داشتند! در حقیقت آنجا که نیاز به جنگ بود، دم از صلح می‌زدند و آنجا که باید راه‌حل گفت‌وگو و عدم تنش مبنا باشد، کشور را به‌سمت جنگ سوق می‌دادند، برای مثال مصطفی تاج‌زاده از چهره‌های رادیکال جریان اصلاحات آبان ۹۵ در گفت‌وگو با مجله روبه‌رو خواستار مذاکره با داعش شده مدعی بود نمی‌توان به‌طریق نظامی بر داعش غلبه کرد بلکه باید اسد با آ
نها به مذاکره بنشیند: "مثل برجام رفتار کنیم، با قدرت‌ها بنشینیم و به توافق برسیم که این داستان، فاتح نظامی ‌ندارد. اسد نمی‌تواند مخالفان مسلح خود را نابود کند. آنها نیز نمی‌توانند اسد را به‌زیر بکشند، پس باید مذاکره کنند که چگونه می‌توانند به توافقی برسند که حداقل خواست‌های همه را پوشش دهد... داعش یک فکر و گرایش است و حالاحالاها خواهد بود...". آبان سال ۹۶ حکومت داعش از طریق نظامی به پایان رسید و حکومت بشار اسد نیز در سوریه تثبیت شد و کشورهای عربی مجبور شدند سفارتخانه‌های خود را در سوریه بازگشایی کنند؛ اما برجام که تاج‌زاده می‌خواست مبنای حل معادلات سوریه قرار بگیرد، اردیبهشت ۹۶ با خروج آمریکا و در ماه‌های پس از آن با تن‌دادن اروپا به تحریم‌های آمریکا علیه ایران عملاً سالبه به‌انتفاع موضوع شد! این ایده‌ها البته از زبان غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران هم مطرح شده بود و خواستار توقف حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه و حل‌وفصل گسترش تکفیری‌ها از طریق دیپلماسی شده بود! او در سخنرانی در اصفهان در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری گفته بود «آقاجان، ما هم دلمان می‌خواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه این‌جا صلح برقرار شود، دفاع از مظلوم شود، شیعیان آن‌جا تقویت بشوند ولی، آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن این‌ها حاصل می‌شود؟ این دولت با غیرت دینی می‌گوید که "بذارید ما از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم". توان دیپلماسی بزرگان دیپلماسی که شش تا ابرقدرت را جلوی خودش بنشاند و بزرگ‌ترین مسئله تحریم که شورای امنیت بوده را حل بکنه می‌تواند با توان دیپلماسی بیاید این مسائل را حل کند. مگر ما این جوان‌های عزیز را از سر راه آوردیم همین‌طوری بفرستیم تا شهید شوند. ما دلمان می‌سوزه که جوان‌هایمان چرا باید شهید بشوند. چرا مردم باید کشته بشوند»
اساطير، پيام‌ها و الگوهاي يهوديت در انيميشن امروز جهان با مطالعه موردي پويانمايي «شاهزاده مصر» http://pajuhesh.irc.ir/product/magazine/show.text/id/2664/order/60 نویسنده: محمدحسین فرج نژاد https://eitaa.com/eslamesyasi
حاج حسین، خیلی دوست داشتم امسال باهم میومدیم https://eitaa.com/eslamesyasi
جای همگی خالی، هم اکنون نجف اشرف شادی روح محمدحسین و خانواده‌اش https://eitaa.com/eslamesyasi
چه نعمتی بالاتر از اینکه... نماز صبح، نجف اشرف باشی نماز ظهر، مسجد کوفه و نماز مغرب، بین الحرمین کربلا خدایا شکرت... https://eitaa.com/eslamesyasi
خدا را شکر شب اربعین کربلای معلی موکب هیات رزمندگان اسلام سخنران: حاج آقای پاینده مداح: حاج عباس حیدر زاده https://eitaa.com/eslamesyasi
در کنار حاج آقای پاینده شب اربعین، کربلا
✅خاطرات پیاده روی اربعین ۱۴۰۰ جمعه شب ساعت ۱۲ رسیدیم فرودگاه امام خمینی فرودگاه پر از جمعیت بود، چند تا پرواز نجف که تاخیر داشت و مسافرهاش معطل بودند،حالا ما هم به اونها اضافه شدیم. پرواز های ترکیه که زیاد بود دو تیپ متفاوت در دو طرف فرودگاه به چشم میخورد،یکی سیاه پوش و عازم کربلا،دیگری هم سانتال مانتال و راهی ترکیه صحنه جالبی بود یه خانم بود که با سگش داشت می‌رفت ترکیه، در نزدیکی من هم یه حاج آقا بود، به حاج آقا گفتم: سگ را دیدید؟ حاجی هم شروع کرد صحبت کردن و همون جا بود که فهمیدم آدم با تجربه و انقلابی هست ایشون حاج آقا پاینده بود. از همون جا باهم همسفر شدیم. توی فرودگاه و لابلای جمعیت،ناگهان استاد دکتر محمد هادی همایون رو دیدم رفتم جلو و خودم رو معرفی کردم، گفتم مومنی هستم،از رفقای مرحوم تا اینو گفتم، آهی کشید و گفت اتفاقا امروز داشتم خاطرات شما را میخوندم، خدا رحمت کنه آقای فرج نژاد رو. کمی بعد هم استاد احمد رهدار رو دیدم که با یکی دیگه از رفقا همراه بود. رفتم جلو و شروع کردیم صحبت کردن. منو می‌شناخت. همه حرفامون درباره مرحوم بود. اصلا من نیت کرده بودم، این سفر رو به نیابت از حسین به جا بیارم، نگو که از اول سفر همه زمینه‌ها جفت و جور شد. https://eitaa.com/eslamesyasi
به بانوان سرزمینم پیشنهاد میکنم تا مستند «زنانی با گوشواره های باروتی» را حتما ببینند.
فیلم Lucy را ببینید، همراه با نقد دکتر حسن عباسی، جلسات کلبه کرامت، دکترین زمان
بسم الله الرّحمن الرّحیم سلامٌ علیکم و رحمة الله. از خدای متعال خیلی سپاسگزارم و متشکّرم که این توفیق را داد تا امروز هم مثل سالهای قبل به نحوی در خدمت شما جوانهای عزیز باشیم و از نفَس گرم شما و دلهای پاک و روشن شما در این جلسه ان‌شاءالله بهره‌مند بشویم. السّلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام. این چهل روزی که از عاشورا تا اربعین اتّفاق افتاده، یکی از مقاطع بسیار مهمّ تاریخ اسلام است. روز عاشورا در اوج اهمّیّت است و این چهل روزی هم که بین عاشورا و اربعین هست، تالی‌تلو روز عاشورا است. اگر روز عاشورا اوج مجاهدت همراه با فداکاری -فدا کردن جان، فدا کردن عزیزان، فرزندان و یاران- است، این چهل روز، اوج مجاهدت همراه با تبیین، همراه با افشاگری، همراه با توضیح [است]. اگر این چهل روز نمیبود، اگر حرکت عظیم زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و جناب امّ‌کلثوم و حضرت سجّاد (علیه السّلام) نمیبود، شاید آن فقره‌ی «لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَة» اتّفاق نمی‌افتاد. این حرکت عظیم، این صبر فوق‌العاده‌ی خاندان پیغمبر به پیشوایی زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و امام سجّاد (علیه السّلام) بود که توانست حادثه‌ی کربلا را ماندگار کند و به معنای واقعی کلمه این تبیین مکمّل آن فداکاری بود. من از این جمله استفاده کنم برای بیان این مطلب که شما جوانان عزیز و دانشجویان عزیز که به معنای واقعی کلمه میوه‌ی دل ملّت و امید آینده‌ی این کشورید، به مسئله‌ی «تبیین» اهمّیّت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراه‌کننده‌ای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگه داشتنِ افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوانها، «حرکت تبیین» خنثی‌کننده‌ی این توطئه‌ی دشمن و این حرکت دشمن است. هر کدام از شما به عنوان یک وظیفه، مثل یک چراغی، مثل یک نوری پیرامون خودتان را روشن کنید. امروز خوشبختانه میدان باز است برای انتشار افکار. این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ میتوانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به اشکالات را، پاسخ به ابهام‌آفرینی‌ها را در این فضا با استفاده‌ی از این امکان منتشر کنید و میتوانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید. البتّه اصل قطعی در این باب این است که بایستی از شیوه‌ی اخلاقی در این کار پیروی کرد. از این کاری که بعضی‌ها در فضای مجازی یا در مطبوعات و در مقاله‌ها و اینجا و آنجا انجام میدهند که با دشنام، با تهمت و فریب و دروغ با افکار عمومی مواجه میشوند، باید بشدّت اجتناب کرد. بایستی حقایق را با منطق قوی، سخن متین و عقلانیّت کامل، همراه با زینت عاطفه و عواطف انسانی، و به‌کارگیری اخلاق منتشر کرد. امروز همه‌‌ی ما بایستی در این میدان حرکت بکنیم؛ هر کدام به نحوی و با سهمی که در این راه داریم. امیدوارم ان‌شاء‌الله خدای متعال همه‌ی شماها را موفّق کند. جوانهای ما امروز بحمدالله مجهّزند؛ مجهّز به فکر، مجهّز به عقلانیّت، مجهّز به آگاهی‌های فراوان، و میتوانند در این زمینه‌ها خیلی تلاش کنند. خودتان را آماده کنید، این تجهیزات را در خودتان افزایش بدهید و به معنای واقعی کلمه خودتان را مجهّز کنید و در این میدان وارد بشوید: در میدان تبیین و افشاگری، یعنی راهی که زینب کبریٰ (سلام‌ الله‌ علیها) در این چهل روز انجام داد. عظمت این چهل روز به خاطر کاری است که این بزرگوار و حضرت سجّاد (سلام ‌الله ‌علیه) و بقیّه‌ای که اطراف اینها [بودند] انجام دادند و سختی‌ها را تحمّل کردند، و [اگر بخواهیم] با زبان روضه‌خوانی حرف بزنیم، در واقع در روز اربعین، زینب کبریٰ آمد گزارش کار به امام حسین (علیه‌ السّلام) داد که این کارها را کردیم، این جور رفتیم، این جور تحمّل کردیم و این جور بیان کردیم و تبیین کردیم. امیدوارم ان‌شاء‌الله خدای متعال همه‌تان را موفّق بدارد. راه امام حسین راه مبارکی است، راه شیرینی است، راه موفّقی است، راهی است که به نتیجه‌ی قطعی میرسد. ان‌شاء‌الله خواهید توانست با الهام از حرکت حسینی و استفاده‌ی از معارف حسینی این کشور را به قلّه‌های سعادت به معنای واقعی کلمه -هم سعادت معنوی، هم سعادت مادّی- برسانید؛ راه این است؛ راه این است. راه درست، حرکت در پرتو راهنمایی‌های حسینی و ائمّه‌ی هدی (علیهم ‌السّلام) و قرآن و عترت است. ان‌شاء‌الله که موفّق باشید و خداوند ان‌شاء‌الله به شماها توفیق بدهد؛ از شما قبول بکند؛ این اشکهای زلال و دلهای پاک و روشن را ان‌شاء‌الله مورد الطاف خودش قرار بدهد و ما را هم از برکات وجود شما جوانها ان‌شاءالله بهره‌مند کند و این کشور را ان‌شاء‌الله
مزیّن به حرکات مجاهدانه و منطقی و متین شما جوانها کند. خوشحالم از این که امروز هم توانستیم در خدمت شما باشیم و از خداوند متعال برای روح مطهّر امام و ارواح طیّبه‌ی شهیدان و شهید عزیزمان شهید سلیمانی و همراهانش، و عالِم ارزشمند تازه‌گذشته، مرحوم آقای حسن‌زاده (رضوان ‌الله‌ علیه) رضوان الهی را مسئلت میکنم. والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته ۱۴۰۰\۷\۵
*روایت پیش از درس خارج* عن عطاء بن یَسار، عن عائشة قالَت: قال رسولُ الله«صلی‌الله‌علیه‌وآله»: *ما خُیِّرَ عمّارُ بن یاسر بین أمرَین الّا اِختارَ أشدَّهما* *مدح عمار* این، روایتی است از *پیغمبر* در *مدح و تمجید از جناب عمّار یاسر*. راوی هم جناب عایشه، زوجۀ پیغمبر اکرم است. *معیار* تقریباً یک *معیاری* را دست می‌دهد. می‌فرماید: *هرگز عمّار بین دو کار مخیّر نشد یعنی دو کارِ نیک، دو کارِ خیر، مگر اینکه سخت‌ترینِ آن دو کار را انتخاب کرد*. فرض بفرمایید انسان می‌خواهد مالی را صدقه بدهد، یک طور صدقه دادن کارِ آسانی است، مثلاً در صندوق صدقات یک پولی می‌اندازد. یک طور هم کارِ سخت‌تری است، و آن اینکه انسان می‌گردد، آن مستحِقِّ حقیقی را پیدا می‌کند و پول را به دست او می‌رساند. *انتخاب کار سخت* این، سخت‌تر است. اگر جناب عمّار بین این دو کار مخیّر می‌شد، *کار سخت را انتخاب می‌کرد*. یا فرض بفرمایید جناب عمّار هم در زمان پیغمبر که جوان بود، هم در زمان امیرالمؤمنین که پیرمردی شده بود، در جهاد شرکت می‌کرد. به دو صورت می‌شود در جبهه کار انجام داد؛ بعضی کارها آسان است، بعضی کارها سخت، او سخت‌تر را انتخاب می‌کرد. لذا در جنگ صفّین، جناب عمّار سخت‌ترین کار را انتخاب کرده بود یعنی هم می‌جنگید، شمشیر می‌زد، هم آن کسانی را که دچار وسوسه و تردید می‌شدند، با استدلال، با بیان وافی و شافی، آنها را هدایت می‌کرد و این، از جملۀ کارهای مهمی بود که جناب عمّار انجام می‌داد. *ضابطه* این، یک ضابطۀ تقریباً کلّی است که: انسان بالطبع، سهل‌گرا است، کارِ آسانتر را ترجیح می‌دهد. اگر از لحاظ زمانی هم دو کار در طول یکدیگر قرار داشته باشند، ما اوّل سراغِ آن کارِ آسان می‌رویم و آن را انتخاب می‌کنیم! *کار سخت در برابر دشمن* امروز در مواجهۀ با *جبهۀ عظیمی از دشمن* که با انواع و اقسام ترفندها و ابزارها، ابزارهای سخت، ابزارهای نرم، در مواجهۀ با نظام اسلامی و با اسلام در واقع، با پرچم برافراشتۀ اسلام قرار گرفته است، بعضی از کارها کار آسانی است، *بعضی از کارها سخت است*، *فکرکردن* لازم دارد، *مطالعه کردن* و *دقت کردن* لازم دارد، *فحص* لازم دارد، *پیدا کردن یاران و همکاران* لازم دارد. اینها کارهای سخت است که ما معمولاً می‌رویم سراغ آسانترها! آن کاری که آسان است، آنرا انجام می‌دهیم. اگر رسیدیم به کار سخت، آنها را هم یا انجام می‌دهیم، گاهی هم انجام نمی‌دهیم. اما ترجیح می‌دهیم کارِ سهل را! یعنی *سهل‌گرائی، آسان‌گرائی، دنبال کارهای آسان بودن*. و این، غیر از *سهل‌انگاری* است، آسان‌گیری است. آسان‌گیری حرف دیگری است، کاری را که پیچیده است، انسان به پیچیدگیِ آن توجه نکند، آنرا با نگاه سطحی نگاه کند. این، سهل‌انگاری است. *سهل‌گرائی* این است که انسان دنبال کار آسان برود، کار سخت را رها کند! *وظیفه حوزه های علمیه* واقعاً امروز *حوزه‌های علمیه* بخصوص حوزۀ علمیۀ قم *وظائف سنگینی* دارند که *کارهای سختی* است. اینکه انسان مطالعه کند، درس بدهد، یک عدۀ شاگرد از او استفاده کنند؛ کار خوبی است اما از جمله کارهای آسانی است. در کنار این، کارهای سختی هم وجود دارد. من توصیه نمی‌کنم درسها را تعطیل کنند، مدرّسین درس نگویند و طلبه‌ها را محروم بگذارند!. نه، این هم کارِ لازمی است *اما از کارهای سخت غفلت نباید کرد*! نگاه کنیم، ببینیم امروز *ابزار دشمن برای تغییر باورها* چیست؟ این، یکی از کارهای مهم است. برویم سراغ اینکه در مقابل *ابزار دشمن*، چه ابزار سختِ او، چه ابزارِ نرم او، برای تغییر باورها، ما چکار می‌توانیم انجام بدهیم؟ *این کار سخت را همه موظفند انجام بدهند*. انجام دادنش هم به این نیست که ما بگوییم یا یک کتابی بنویسیم مثلاً در باب ولایت فقیه یا در باب لزوم جهاد؛ اینها آن کارهای آسان است. *دشمن شناسی* کار سخت این است که: *شیوۀ دشمن را بشناسیم*، *حیله‌های او را بفهمیم*، *راه‌های نفوذ دشمن را پیدا کنیم*. *ارائه تعریف درست از اسلام* امروز در کشور چند میلیون دانشجو داریم، علاوه بر دانشجویانی که در کشورهای اسلامی هستند، همۀ اینها مشتاق‌اند حرف درستی را از یک جایی بشنوند! *از اسلام، یک تعریف درستی، یک بیان درستی را بشنوند*. این کار، کار کیست؟ چه کسی باید این کارها را بکند؟ جناب عمّار اکتفاء به این کارهای معمولی و عادی و آسان نمی‌کرد، نگاه می‌کرد اگر می‌دید جمع بین کار آسان و سخت ممکن است، هر دو را انجام می‌داد، اما اگر می‌دید که ناگزیر باید یکی را انتخاب بکند، او *سخت‌ترین* را انتخاب می‌کرد. این، شد *ضابطه*، شد *درس*، *معیار*، این‌گونه باید حرکت کرد. ما خُیِّر عمّارُ بن یاسر بین أمرَین الّا اختار أشدَّهما ! این را پیغمبر دربارۀ عمار می‌فرماید، این تمجید پیغمبر از عمّار درسی است برای ما. امالی ص ۴۹۰
💢 واحد تعالی سرمایه انسانی جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی يزد برگزار می کند: 💠 نشست‌ ٣      (بازخوانی و تبیین بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی) 🎤 استاد: حجت الاسلام و المسلمین محسن مؤمنی (دانشجوی دکتری مدرسی انقلاب اسلامی و پژوهشگر فضای مجازی) ♦️ موضوع:       الزامات عملیاتی جهاد تبیین 📅 زمان: چهارشنبه، ١٤٠٠/٠٧/٢٨ ⏲️ ساعت ٢١ ❇️ لطفاً از لینک زیر به عنوان میهمان وارد شوید: https://yun.ir/9dg2p1
ostad farajnegad.mp3
809.4K
جنگ سایبری امروز نیاز به همراهی مردمی دارد، کار سازمانی فایده ندارد. کلامی از استاد فرج نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استفاده موساد و سیا از اجنه برای نفوذ در سیستم اطلاعاتی و امنیتی ایران https://eitaa.com/eslamesyasi