•••📖
#بخش_بیست_و_سی_ام
#کتابآنبیستوسهنفر📚
در یکی از معدود روزهایی که در اهواز به انتظار عملیات بودیم، به سرم زد برای وقت گذرانی بروم سینما.😁🎞
دلم راضی نمیشد؛ اما خودم را قانع کردم که بلیت بخرم.🔖
احساس گناه میکردم. دلیلی برای سینما رفتن پیدا کردم😀؛ پارچه سفیدی بر سردر ورودی سینما به چشم میخورد که روی آن نوشته شده بود: «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم.»👊🏻[امامخمینیره]
بعد از پیروزی انقلاب، مردم هنوز با سینما آشتی نکرده بودند.🙊
سینماداران این جمله امام را میزدند بالای سینما تا بتوانند پای مردم را به سینما باز کنند.🙋🏻♂😄
با خواندن کلام امام درنگ نکردم. بلیتی خریدم و وارد سالن تاریک سینما شدم.👀 فیلم «دست شیطان» روی پرده نمایش داده میشد.🤨
طولی نکشید که همان احساس گناه دوباره آمد سراغم.😢 تاریکی سینما برایم دلهره آور شد.😬
به فکرم رسید اگر ناگهان میگ های دشمن به اهواز حمله کنند و یکی از راکت هایشان روی سقف سینما فرود بیاید، چه بدعاقبت میشوم من.😰😑
بیتوجه به فیلم، فکر میکردم چقدر بد میشود اگر به جای صحنه نبرد در سالن سینما کشته بشوم.😣😨
صدای کرکننده، فیلم در تاریکی سالن به وحشتم میافزود.😰
نمیدانستم آن بیرون، توی خیابان، همه چیز مرتب است یا نه.😓
آیا شهر در آرامش است یا صدای آژیر خطر دارد پخش میشود.😑
دلم میخواست چراغ های سینما روشن شوند. دلم میخواست صدای فیلم آن قدر کم بشود که اطمینان کنم بیرون صدای آژیری در کار نیست.🙁☹️
اما صدای موسیقی فیلم همچنان کرکننده و سالن همچنان تاریک بود.😖😩
طاقت نیاوردم. لنگه یکی از درها کمی باز بود و نور ضعیفی به تاریکی سالن نفوذ میکرد.🤩 به طرف نور رفتم و با سرعت از سالن خارج شدم.😍🏃♂ به پیاده رو که رسیدم نفس عمیقی کشیدم. هوا روشن بود و آسمان خلوت. راه افتادم به سمت مدرسه شهید رجایی تا به حسن اسکندری و اکبر دانشی برسم.👱🏻♂👱🏽♂
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•