eitaa logo
استکبار ستیزان
196 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
استکبار ستیزان
نگاهی به متمم ۲۵ قانون اساسی آمریکا/ «بایدن» رفتنی است؟ گاف های پی در پی رئیس جمهور آمریکا و تشخیص پزشک سابق کاخ سفید مبنی بر اینکه او به زوال عقل دچار شده؛ بحث درباره برکناری وی و واگذاری قدرت به «هریس» را طبق متمم ۲۵ قانون اساسی، داغ کرده است. به گزارش مهر، متمم ۲۵ قانون اساسی آمریکا این روزها دوباره سر زبان‌ها افتاده است. از واژه «دوباره» استفاده می‌کنیم چرا که پیشتر در اوج اختلاف بر سر تعیین نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، شاهد اصرار دموکرات‌ها برای توسل به این قانون به امید خلاصی از دونالد ترامپ بودیم که با طرح ادعای تقلب و تحریک هوادارانش به شورش، به دنبال تثبیت جایگاه خود به عنوان سکان دار کاخ سفید بود. در واقع، کمتر از دو هفته مانده به پایان دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، در پی حمله طرفداران وی به ساختمان کنگره در روز ۶ ژانویه (۱۷ دی ۹۹)، اعضای دموکرات کمیسیون قضائی مجلس نمایندگان با ارسال نامه‌ای به مایک پنس معاون وقت ریاست جمهوری، خواستار سلب اختیار از ترامپ شدند. بخش مورد بحث این متمم بند چهارم آن است که در سال ۱۹۶۷ به تصویب رسید و اگر معاون رئیس‌جمهور و اکثریت هیئت دولت (۱۵ وزیر اصلی کابینه) در مورد بی‌کفایتی رئیس‌جمهور هم‌عقیده باشند، می‌توانند او را ناتوان از انجام وظایفش معرفی کنند اکنون، روند سلب اختیار درباره جو بایدن رئیس جمهور فعلی آمریکا هم به جریان افتاده است با این تفاوت که این بار این جمهوریخواهان هستند که سودای براندازی سکان دار دموکرات کاخ سفید را در سر می‌پرورانند و به این تصور دامن می‌زنند که متمم ۲۵ ام قانون اساسی آمریکا در مواقع لزوم می‌تواند ابزاری برای تسویه حساب فراحزبی باشد. در هنگام حمله به کنگره، ترامپ به اتهام تهییج شورشیان و تلاش برای تضعیف دموکراسی و در مقطع فعلی، بایدن به ظن زوال عقل در زمره مشمولین این متمم قرار گرفتند. اما متمم ۲۵ ام قانون اساسی آمریکا که روال قانونی انتقال قدرت از رئیس‌جمهور به معاونش را به شکل موقت یا دائمی مشخص می‌کند؛ چیست و انتقال قدرت چطور ممکن می‌شود؟ متمم ۲۵ ام به معاون رئیس‌جمهور اجازه می‌دهد که در صورت ناتوانی رئیس جمهور از انجام وظایفش - مثلاً ناتوانی به خاطر مشکلات جسمی یا روحی - جای وی را بگیرد. بخش مورد بحث این متمم بند چهارم آن است که در سال ۱۹۶۷ به تصویب رسید و اگر معاون رئیس‌جمهور و اکثریت هیئت دولت (۱۵ وزیر اصلی کابینه) در مورد بی‌کفایتی رئیس‌جمهور هم‌عقیده باشند، می‌توانند او را ناتوان از انجام وظایفش معرفی کنند. آنها باید با امضای نامه‌ای خطاب به رؤسای مجلس نمایندگان و سنا اعلام کنند که شخص رئیس‌جمهور شایستگی حکومت یا توان رسیدگی به مسئولیت‌ها و وظایف جایگاهش را ندارد. بعد از آن، معاون ریاست جمهوری به شکل خودکار زمام امور را در دست خواهد گرفت و به رئیس‌جمهور ۴ روز فرصت داده خواهد شد که به صورت کتبی به این اقدامات واکنش نشان دهد و اگر با آن‌ها مخالفت کند، تصمیم نهایی به عهده کنگره خواهد بود. برکناری رئیس‌جمهور تنها با رأی دو سوم نمایندگان سنا و مجلس نمایندگان ممکن است و شخص معاون تا زمان حل و فصل اختلافات به عنوان رئیس‌جمهور عمل خواهد کرد. نگاهی به متمم ۲۵ قانون اساسی آمریکا/ «بایدن» رفتنی است؟ استکبار ستیزان 👇
استکبار ستیزان
بایدن و دغدغه سلامت عقل بند چهارم متمم ۲۵ ام را برای استفاده در وضعیت‌های مختلف تصویب کرده‌اند؛ از ربوده شدن رئیس‌جمهور و به حالت اغما رفتن وی تا مواردی مثل طرح اتهام بی‌کفایتی به دلایل روانی. اما بایدن از همان روزهای نخست آغاز کارزار انتخاباتی خود، به دلیل گاف‌هایی که البته سابقه آنها به دوره جوانی اش هم باز می‌گردد؛ در مقام اتهام قرار گرفت و کفایتش زیر سوال رفت. او از ۱۹ بهمن ۹۹ تا ۷ مرداد امسال، حدود ۱۰ بار گاف داده که تازه‌ترین مورد به سخنرانی در ایالت پنسیلوانیا برمی گردد که طی آن مدعی شد که به ۳ دلیل نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا شده است، اما در ادامه فقط به دو دلیل اشاره کرد! اگرچه سازوکاری قانونی برای برکناری رئیس جمهور در قانون اساسی آمریکا ارائه شده و حتی در دوره‌هایی با توجه به استعفای رئیس جمهور، فوت او و حتی بستری شدن در بیمارستان، متمم ۲۵ ام به جریان افتاده است اما تاکنون از آن برای برکناری یک رئیس جمهور استفاده نشده است از سوی دیگر، وی متهم به فراموش کردن اسامی مکان‌ها و حتی وزرای کابینه خود به ویژه هنگام ایراد سخنرانی است. وی یک بار نام «لوید آستین» وزیر دفاع کابینه خود را فراموش کرد و در نهایت مجبور شد از او با عنوان «مردی که آنجا (پنتاگون) را اداره می کند» نام ببرد. این در حالی است که لکنت زبان هم یکی از ویژگی‌هایی است که از کودکی همراه بایدن بوده است. اما مسئله این است که این اشتباهات در بیش از ۳۰ سالی که بایدن سناتور ایالت «دلاور» بود و حتی در دوره‌ای که تصدی پست معاونت ریاست جمهوری را داشت، با وی همراه بوده است. پس آیا می‌توان این کاستی‌ها را نشانه زوال عقلی او و دلیلی موجه برای سلب اختیاراتش دانست؟ از نظر «رونی جکسون» فردی که در دولت‌های جورج دبلیو بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ به عنوان پزشک کاخ سفید خدمت کرده، پاسخ این سوال مثبت است. او یکی از ۱۴ قانونگذار جمهوریخواهی است که در نامه‌ای به رئیس جمهور فعلی آمریکا از او خواسته که در «تست شناختی» شرکت کند. جکسون درباره بایدن می‌گوید: می‌توانید به عقب برگردید، از این مرد به اندازه چهل سال نوار وجود دارد- او همیشه گاف‌هایی را داده و حرف‌هایی زده اما این بیانات متفاوت هستند. او سردرگم است، او گمراه است. اما واقعیت آن است که اگرچه ساز و کاری قانونی برای برکناری رئیس جمهور در قانون اساسی آمریکا ارائه شده و حتی در دوره‌هایی با توجه به استعفای رئیس جمهور، فوت او و حتی بستری شدن در بیمارستان، متمم ۲۵ ام به جریان افتاده است اما تاکنون از آن برای برکناری یک رئیس جمهور استفاده نشده است. هیچ معاونی هم دوست ندارد در تاریخ آمریکا از او به عنوان خائن و شورشی نام ببرند و حتی مایک پنس با وجود مخالفت با عملکرد ترامپ در روزهای پایانی قدرت و به رغم درخواست‌های مکرر مجلس نمایندگان، حاضر نشد این متمم را اجرایی کند. پس چه چیز مورد بایدن را اینگونه خاص می‌کند و این گمانه زنی را که ممکن است وی پیش از پایان دور اول زمامداری برکنار شود؛ قوت می بخشد؟ فراموش نکنیم که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بعد از دیدار ماه گذشته با بایدن که در ژنو سوئیس برگزار شد؛ ادعای رسانه‌ها مبنی بر ناتوانی ذهنی همتای آمریکایی را رد کرد. استکبار ستیزان 👇
استکبار ستیزان
کاملاً هریس؛ پیشرو یا شورشی دموکرات‌ها واقعاً به دنبال آن هستند که نخستین زن رئیس جمهور تاریخ آمریکا را به این کشور عرضه کنند و در این راه از جمهوریخواهان پیشی بگیرند فرضیه برکناری بایدن از سمت ریاست جمهوری حتی پیش از پیروزی او در انتخابات ۲۰۲۰ مطرح بود. او با ۷۸ سال سن پیرترین رئیس جمهور آمریکا است و از همان ابتدا گمان می‌رفت که به دلیل برخی ناتوانی‌های جسمی، حتی در صورت پیروزی، فقط یک دوره بر مسند ریاست کاخ سفید تکیه بزند. حتی وقتی بایدن، «کاملا هریس» زنی رنگین پوست با اصالت هندی-جامائیکایی را به عنوان معاون برگزید؛ همه این طور گمانه زنی کردند که دموکرات‌ها نقشه‌ای در سر دارند. در همان ایام انتخابات، دونالد ترامپ این نقشه را این گونه توصیف کرد: هدف دموکرات‌ها از ارائه طرحی که خواستار بررسی توانمندی‌های جسمانی من برای ماندن در سمت ریاست‌جمهوری است در واقع عزل «جو بایدن» در صورت پیروزی او در انتخابات است. در یک صورت، پیش بینی ترامپ درباره نقشه احتمالی دموکرات‌ها درست خواهد بود و آن وقتی است که در جریان انتخابات میان دوره‌ای ۲۰۲۲، حزب دموکرات در مقایسه با رقیب جمهوریخواه در موضع ضعف ظاهر شود. اشاره ترامپ به طرحی است که «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا ارائه کرده بود و در آن، خواستار تشکیل کمیسیونی متشکل از رؤسای جمهور بازنشسته و متخصصان پزشکی شد که وظیفه بررسی توانایی‌های رئیس‌جمهور در انجام وظایف محوله را به عهده خواهند داشت. ترامپ در این باره در پیامی توئیتری نوشت: نانسی پلوسی دیوانه برای جایگزین کردن جو بایدن با کاملاً هریس به متمم ۲۵ [قانون اساسی] متوسل شده. دموکرات‌ها می‌خواهند این اتفاق سریع بیفتد چون جو خواب‌آلو و حواس پرت است. البته این گمانه زنی خالی از اعتبار نیست و دموکرات‌ها واقعاً به دنبال آن هستند که نخستین زن رئیس جمهور تاریخ آمریکا را به این کشور عرضه کنند و در این راه از جمهوریخواهان پیشی بگیرند. تجربه ناکام نامزدی «هیلاری کلینتون» در انتخابات ۲۰۱۶ شاهدی بر این ادعا است. اما همانطور که گفته شد هیچیک از معاون‌های ریاست جمهوری آمریکا دوست ندارند در تاریخ به عنوان «غاصب» از آنها یاد شود و هریس هم از این قاعده مستثنی نیست مگر آنکه از جایگاهی بالاتر و برحسب مصلحت سیاسی دستور انجام چنین کاری را داشته باشد. در یک صورت، پیش بینی ترامپ درباره نقشه احتمالی دموکرات‌ها درست خواهد بود و آن وقتی است که در جریان انتخابات میان دوره‌ای ۲۰۲۲، حزب دموکرات در مقایسه با رقیب جمهوریخواه در موضع ضعف ظاهر شود. با توجه به اینکه جمهوریخواهان به دنبال جبران ناکامی در انتخابات ۲۰۲۰ هستند و اغلب آنها همچنان مرید ترامپ محسوب می‌شوند؛ قدرت یابی شأن در سال ۲۰۲۲ بسیار محتمل است. این مسئله موجب کاهش نفوذ بایدن در سطح داخلی می‌شود و می‌تواند رهبران حزب دموکرات را مجاب کند که با کنار گذاشتن او در اواخر دوره نخست زمامداری، به هریس فرصت خودنمایی بدهند تا با برخورداری از اختیارات بیشتر شانس خود را برای جلب رضایت رأی دهندگان افزایش دهد. با این فرمول، شانس دموکرات‌ها برای اینکه ۴ سال دیگر هم بر مسند قدرت بمانند افزایش می‌یابد حال آنکه کامیابی آنها در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ تضمین شده نیست. برتری جویی جمهوریخواهان در رقابت میان دوره‌ای ۲۰۲۲ به منزله احتمال نامزدی ترامپ در ۲۰۲۴ است و این کار حزب دموکرات را دشوار می‌کند. از سوی دیگر، رتبه عملکرد هریس در ۶ ماهه نخست دوره معاونت پایین‌تر از انتظار بوده و شایعاتی مطرح است مبنی بر اینکه اطرافیان رئیس جمهور از بیم آنکه مبادا او به وسوسه برکناری بایدن تن بدهد؛ عمداً هریس را ناکارآمد جلوه می‌دهند. با این حال اینها همه در حد شایعه است و همانطور که پیشتر گفته شد تا دموکرات‌ها دلیل منطقی برای برکناری بایدن پیدا نکنند؛ تن به اجرای متمم ۲۵ قانون اساسی نخواهند داد. استکبار ستیزان
استکبار ستیزان
مخالفت دوباره نتانیاهو با سیاست نفتالی بنت درباره ایران نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی بار دیگر با اشاره به ایران از سیاست نخست‌وزیر جدید این رژیم در قبال ایران انتقاد کرد. به گزارش فارس، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی دوشنبه شب به وقت تهران بار دیگر از سیاست «نفتالی بنت»، نخست‌وزیر فعلی این رژیم در قبال ایران انتقاد کرد. پیش از این رسانه‌ها گزارش دادند که نفتالی بنت با دولت «جو بایدن»، رئیس‌جمهور آمریکا بر سر هماهنگ کردن تمامی سیاست‌ها در قبال ایران به توافق رسیده است. رسانه‌ها از این سیاست به عنوان تعهد اسرائیل به آمریکا برای «عدم غافلگیری» یاد کرده‌اند. نتانیاهو روز دوشنبه بار دیگر تأکید کرد که اسرائیل نباید با سیاست «عدم غافلگیری» موافقت کند، زیرا دولت آمریکا ممکن است عملیات‌های اسرائیل را به رسانه‌های بین‌المللی لو بدهد. نتانیاهو در تلاش است ائتلاف لرزان میان «نفتالی بنت» و «یائیر لاپید»، وزیر خارجه فعلی رژیم صهیونیستی را به هم بزند. وی با انتقاد از کابینه «نفتالی بنت» هشدار داد که کابینه کنونی، اسرائیل را به یک مسیر خطرناک سوق می‌دهد. استکبار ستیزان
استکبار ستیزان
دولت مستغرق دولت روحانی بالاخره در فرجه قانونی به پایان رسید و دولت مستعجل نشد، اما دولت مستغرق بود. در مسائل فرو رفته بود و بسیاری از شاخص‌ها را فرو برد. عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: دولت روحانی بالاخره در فرجه قانونی به پایان رسید و دولت مستعجل نشد، اما دولت مستغرق بود. در مسائل فرو رفته بود و بسیاری از شاخص‌ها را فرو برد. بسیاری از مردم عادی را سیاسی کرد و رشد اعتراضات در ایران رکورددار شد. اینکه بگوییم دولت روحانی هیچ اقدام مثبتی نداشت قطعاً بی‌انصافی است، اما اگر بیان مردم شاخص اندازه‌گیری است، رضایتی را حس نمی‌کنیم. خروج ایران از بند هفتم منشور شورای امنیت یا توجه ویژه به افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی نمونه‌های خوبی از هزاران کاری است که روحانی به صورت تک‌موردی انجام داد. در تحلیل چگونگی عمل دولت روحانی صرفاً نمی‌توان به تحلیل سیاسی یا اقتصادی بسنده کرد. در تحلیل دولت روحانی باید جایگاهی برای مسائل اعتقادی باز کرد که در ادامه خواهد آمد. برخی دولت روحانی را بدشانس‌ترین دولت بعد از انقلاب اسلامی می‌دانند که البته بر سر مفهوم کلمه شانس معمولاً در ایران مناقشه است. این شانس را باید به حوزه اعتقادی برد و براساس قاعده «نزن در کسی را که می‌زنند درت را» تحلیل نمود. به زعم نگارنده نمی‌توان دولت روحانی را بدون توجه به محورهای زیر فهمید، قضاوت کرد و در تاریخ ثبت نمود. ۱- درست است که تحریم یکی از عوامل ناکامی دولت روحانی بود، اما روحانی قبل از گرفتار شدن در کارنامه و برنامه و کارآمدی، گرفتار تنش‌های زبانی شد. شاید ۵۰ درصد مشکلات روحانی به زبان وی برگردد. هر جا کم می‌آورد به بدترین شکل از زبان استفاده می‌کرد. ادبیات، الفاظ و مفاهیم وی جبهه‌ای را علیه وی گشود که فراتر از جریان و جناح بود و تا کف خیابان گسترده شد. زبان توهین برجسته بود. رقابت با نظام برای «رأی سیاه» در سال ۹۶ مشهود بود و تقریباً چیزی باقی نگذاشت. هر آنچه گفت امروز آیینه نقد او شد که «شما مذاکره بلدید؟ شما بلدید با دنیا حرف بزنید؟ آب و صابون، قتل و اعدام» و... محتوای وی در سال ۹۶ بود. با فهم اعتقادی می‌توان گفت دولت دوم روحانی دولت رنج و درد بود که هم برای خود او و هم برای مردم این درد و رنج ملموس بود. ۲-روحانی لباس پیامبر پوشیده، اما برخلاف امام جنبه‌های معنوی /اخروی/فرهنگی / روحی را منتزع از حکومت می‌دانست و حکومت را مسئول یک بعد از حیات آدمی می‌دانست. بودجه‌های نهادهای فرهنگی با هدف ایجاد اعتراض و لوث‌شدگی به شبکه‌های اجتماعی فرستاده می‌شد تا مقابل معیشت مردم قرار گیرد و امثال زیباکلام‌ها آن را مقابل محیط زیست و ... قرار دهند و به سخره بگیرند. روحانی به کار فرهنگی توسط نظام سیاسی اعتقادی نداشت و از بازگو کردن این بی‌اعتقادی ابایی نداشت. ۳-روحانی تیم منسجم نداشت. برای رأی‌آوری از راست عبور کرده بود و در به کارگیری چپ‌ها هم محتاط بود و هم بعضاً مانع داشت. بنابراین، عموماً سراغ کسانی می‌رفت که وسط لحاف خوابیده بودند و وقتی هم برای آنان نمی‌گذاشت. گرفتار روشنفکری و تساهل در مدیریت شده بود. هر کس هر کاری می‌خواست در دولت بکند راحت بود. ۴- روحانی جز مذاکره نسخه‌ای نداشت و توسعه ایران را صرفاً در سرمایه‌گذاری خارجی آن هم از مسیر غرب می‌دانست و، چون اعتقاد نداشت که مشکل غرب با ما بر سر «وجود» است نه «حدود»، فرصت را از دست داد. هم به ظرفیت‌های داخل باور کمی داشت و هم شرق را ناآرام و نامطمئن کرده بود. ۵ - رئیس شورای عالی امنیت ملی بود، اما بارها و خصوصاً روزهای سی و یکم شهریور تلاش کرد ارتش و سپاه را مقابل هم قرار دهد یا ارجحیت یکی بر دیگری را تبیین کند و تا مرز جدایی ارتش از حکومت و قرار گرفتن آن در کنار مردم پیش رفت. خود ارتشیان از همه متعجب‌تر شده بودند. ۶- روحانی درباره کارهایی که معلوم نبود چه سرنوشتی داشته باشند با یقین صحبت می‌کرد و وعده می‌داد و دولت را بی‌اعتبار می‌کرد. وقتی می‌گفت «والله قسم اگر مسائل کشور راه حل نداشت نمی‌آمدم» و بعد از مفاهیمی مانند «نمی‌گذارند» یا «نمی‌توانم بگویم» استفاده می‌کرد که از آن دو برداشت می‌شد؛ یا بی‌عرضگی را پنهان می‌کرد یا از ساختار قدرت داخلی و ماهیت و مواجهه امریکا با ایران بی‌خبر بود که هر دو آن سؤال‌برانگیز است. ۷ - مدیران ارشد روحانی عمدتاً ارضای مالی شده بودند و میلیاردر بودند، حقوق دولتی برایشان جذابیتی نداشت. ابایی نداشتند که در رسانه بگویند پورشه‌سوار می‌شوند یا عید نوروز به فرزندان سکه می‌دهند یا فرزندان در فرنگ هستند. این افراد به قول جهانگیری با پول زیاد خوب کار می‌کردند، اما اهل دردسر و سختی و بحران نبودند. بعضی مدیران یا خانواده آن‌ها به چهار سال یا هشت سال دولت به عنوان فرصتی برای فربگی اقتصادی نگاه می‌کردند که در این دولت رکورددار پرونده‌های فساد شدیم ادامه دارد👇
استکبار ستیزان
. ۸- روحانی حرمت اعتدال را نگه نداشت. در داخل هیچ کس نفهمید اعتدال یعنی چی؟ ۴۵ توهین به منتقدان واقعی و فرضی، و ۳۰ مورد تقابل کلامی علنی با رهبری مواردی بود که جبهه انقلاب را فراتر از کارنامه روحانی برد و گویی دعوا به مبانی رسیده بود. ۹- روحانی هر جا تحت فشار اصلاح‌طلبان- رأی‌دهنده- قرار می‌گرفت راه خلاصی را بلد بود؛ یا ابهام‌سازی با کلام می‌کرد یا رفراندوم را طرح می‌کرد یا گزاره «نمی‌توان گفت» یا «اجازه نمی‌دهند»، یا «اگر با ما بود چه می‌کردیم» را به کار می‌برد و گویی اصلاً پیش از ورود به قدرت، ساختار را نمی‌شناخته است و یا ریاگونه فرار می‌کرد. ۱۰- زبان روحانی، نخبگان سیاسی و عملکردش، مردم عادی را به تقابل با وی کشاند. در دولت روحانی بسیاری از مردم عادی سیاسی شدند و ناخودآگاه با درک مشکلات اقتصادی ذهن سیاسی یافتند و متوجه حکومت و دولت شدند و قضاوت می‌کردند. علت مشکلات را فساد می‌دانستند و... همین‌جا بخشی از سرمایه اجتماعی سوخت رفت. ۱۱- عملکرد دولت روحانی جز خودش و دو، سه نفر دیگر هیچ مدافعی نداشت. در عرصه سیاسی بعضاً اصلاح‌طلبان به دفاع می‌آمدند، اما در حوزه کارنامه و عملکرد هیچ کس حاضر به دفاع از دولت نبود. دولت، دولت تنها بود. اینکه با برشماری بلایا و حوادث طبیعی و عملکرد ترامپ، دولت روحانی را بدشانس‌ترین دولت‌ها بدانیم باید تحلیل اعتقادی شود. روحانی با لباس پیامبر بود، اما در پوشش نظام دینی، عملگرایی سکولار را برگزید و خداوند نیز اکثر مسیرهای توفیق را برای وی سد نمود. سیل ویرانگر بی‌سابقه، تحریم بی‌سابقه، پدیده‌های امنیتی نادر، سلسله زلزله‌ها، خشکسالی مفرط و تصمیمات فاحش اشتباه برای هجو و تخفیف روحانی دست به دست هم داده بودند. نگارنده با توجه به هویت و کسوت روحانی معتقد است عزت اجتماعی روحانی افول کرد و مگر نه این است که عزت دست خداست؟ ۱۰- سیاست‌های کلی نظام که نقشه راه و ریل قوای کشور است، بعضاً با بی‌مهری روحانی مواجه یا با اکراه انجام شد. اشتیاق برای پیوستن به معاهدات بین‌المللی پررنگ بود که سند ۲۰۳۰ و معاهده آب و هوایی نمونه آن بود. دولت در حوزه عمران و در شرایط سخت ارزی تلاش‌های نسبتاً خوبی کرد، اما فضایی که روحانی با زبان علیه خود ایجاد کرده بود باعث بسته شدن چشم‌ها و گوش‌ها شده بود و هر قدر فریاد می‌زد که دولت افتخارات دارد، کارهای بی‌نظیری کرده و مصداق می‌آورد، اما گوشی بدهکار نبود. این گوش‌های جناح مقابل نبود که بدهکار نبود. گوش‌های جریان همسو و مردم نیز بدهکار نبودند و این ظلم از ناحیه روحانی هم به همکارانش شد و هم به خودش. معتقدیم گلاویز شدن با راه و اهداف الهی امام عزت را از بین می‌برد، حرف و عمل روحانی از این منظر باید بیشتر مورد تحلیل و مداقه قرار گیرد. ۱۱- از آن طرف جهانگیری می‌گفت این ما هستیم که به قرارگاه خاتم پروژه می‌دهیم، می‌توانیم ندهیم یا پس بگیریم (در پاسخ به زیباکلام)، اما روحانی ابایی نداشت که سپاه را مداخله‌کننده در اقتصاد بداند. در درون حاکمیت دشمنانی را مانع کار دولت برای مردم بداند... امروز پروژه سپاه ساخته را افتتاح می‌کرد و فردا به خاطر دستگیری فلان فرد نزدیک به خود به سپاه حمله می‌کرد. ظرفیت‌های کوچک بیرون دولت مورد بی‌مهری روحانی بود که اگر نبود آنان را به کمک خود در شرایط تحریم می‌آورد. البته آنان بعضاً ایثارگرانه آمدند، اما دولت میلی به هم‌افزایی نداشت و چالش با آنان را واجد تولید سرمایه اجتماعی اختصاصی برای دولت می‌دانست که نشد. این آیینه عبرت مقابل همه دولت‌ها از جمله دولت رئیسی است؛ نه خداوند عزت را تضمین کرده است و نه مردم عقد اخوت بسته‌اند و نه نظام از اصول و چارچوب‌های امام عدول خواهد کرد. نمی‌دانیم دولت رئیسی در عرصه کار و عملکرد چگونه عمل خواهد کرد، اما در حوزه زبان که ۵۰ درصد مشکلات روحانی را تشکیل می‌داد سرمایه‌ای نخواهد سوزاند. استکبار ستیزان