eitaa logo
استکبار ستیزان
210 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔴🔴تلاش‌ مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص) ⚔ ج. ترور عبدالله 1⃣ یهود در عبدالمطلب ناكام ماند و از او عبدالله به دنیا آمد. عبدالله اهل مکه بود ولی قبرش در مدینه (مقر یهود) است و این عجیب می‌نماید! 2⃣ درباره عبدالله، داستان‌ها صریح‌تر است. یهودیان بارها دست به او زده و ناکام ماندند. 3⃣ روزی وهب بن عبدمناف، یکی از تاجران مکه، عبدالله 25ساله را دید که در میانش گرفته بودند و می‌خواستند او را بکشند. وهب گریخت و میان بنی‌هاشم آمد و فریاد زد: عبدالله را دریایید که دشمنان، او را در میان گرفته‌اند. عبدالله معجزه‌آسا نجات یافت. 4⃣ وهب که شاهد نجات معجزه‌آسای عبدالله بود و نور نبوت را در چهره او می‌دید، پیشنهاد ازدواج دخترش، آمنه و عبدالله را داد و این ازدواج مبارک سر گرفت. 5⃣ گفته‌اند: یهودی زنی را فرستادند که همسر عبدالله شود تا نطفه پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل گردد. وی هر روز راه بر عبدالله می‌گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می‌داد، ولی بعد از ازدواج عبدالله، دیگر این پیشنهاد را نداد. عبدالله از او پرسید: چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ زن گفت: نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله، ازدواج کرده بود. 6⃣ چند ماه پس از ازدواج آن‌دو و در شرایطی که آمنه باردار بود. عبدالله در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه از دنیا رفت! 7⃣ تیر برای بار دوم دیر به هدف می‌خورد. عبدالله به گونه‌ای کاملاً مشکوک در یثرب درگذشت، اما نمی‌توان خط ترور را ردیابی کرد. استکبار ستیزان
🗒 ‌‌‌‌ آسمانی ‌‌شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 💖‌‌«‌‌‌» 🌴💫🌴💫🌴 🔸 سارُق، چارُقم پر است از امید به "تو و فضل و کرَم تو" ⚜همراه خود دو چشم بسته آورده ام، که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها یک ذخیره ارزشمند دارد...! و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است...گوهر اشک بر اهل بیت است....گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم..... دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.... ✨😭💔🌺 💗خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ • نه برای عرضه چیزی دارندو نه قدرت دفاع دارند....• 🔅 اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم....!! •||و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است||• 🌷 وقتی آن‌ها را به سمتت بلند کردم، وقتی آن‌ها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ این‌ها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. 🤲💐🌟 ❣خداوندا! پاهایم سست است.رمق ندارد.😔 جرأت عبور از پلی که از «جهنّم» عبور می‌کند،ندارد... 💠من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک‌تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. 🌺من با این پا‌ها در حَرَمت پا گذارده ام... و دورِ خانه ات چرخیده ام... و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آن‌ها را برهنه دواندم...و این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم...!! 🔹و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. 🥀 🌻امیددارم آن‌جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم ها، آن‌ها را ببخشی. خـــ❤️ــــداوندا، « سر من، عقل من، لب‌ من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می‌برند... کشکول معنوی ادامه دارد استکبار ستیزان