💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part55 گیج بهم خیره شده بود به داستان سراییم ادامه دا
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part56
ناباور و لمس روی صندلیِ کافی شاپ افتاده بود
حتی توان بلند شدن و بیرون زدن نداشت
چطور ممکن بود اینهمه احساس خوشبختی در چند دقیقه خاکستر و دود بشه و جز یاس و درماندگی چیزی باقی نمونه...
تمام تلاشش رو برای بلند شدن می کرد ولی خیلی طول کشید تا تونست تعادلش رو حفظ کنه و فاصله کوتاه میز تا در خروجی رو طی کنه
چقدر خوب بود که اون دختر ناشناس که دنیا رو روی سرش خراب کرد و رفت هزینه میز رو حساب کرده بود چون اصلا در شرایطی نبود که متوجه این چیزها باشه
و چه بهتر که این ساعت از روز کافه خلوت بود و کسی جز کافه چی جوان شاهد استیصال و درماندگیش نبود...
توی خیابونها با شونه های افتاده و صورت خیس بی هدف قدم میزد و هر از چند گاهی سکندری هم میخورد
عابران با تعجب از کنارش میگذشتن ولی متوجه چیزی نبود
نه میتونست باور کنه و نه خودش رو به اون راه بزنه
حتی نمیدونست الان کجا باید بره
چی باید بگه...
به کی بگه...
یک روز مونده به عروسی چه بهانه ای بیاره!
دربه در و دل شکسته کوچه ها و خیابونها رو میگشت و فکر میکرد
اونقدر راه رفت و فکر کرد که برید...
سرش پر از سر و صدا بود...
دلش انگار روی ذغال...
به سختی برای یک ماشین دست بلند کرد و سخت تر سوار شد
فقط یک کلمه گفت:
امام زاده صالح...
چشمهاش رو بست و به پشتی صندلی تکیه داد
چادرش رو روی صورت کشید
از لای همون چشمهای بسته سیل اشک جاری بود
مضطر و بی پناه شده بود
نه میتونست باور کنه الیاس چنین آدمی بوده
نه میدونست حالا چکار باید بکنه
الیاس رو به یاد آورد
از روزهای کودکیش تا نوجوانی و جوانیش
یعنی تمام اونچه ازش دیده بود یه نمایش بوده؟
چطور ممکنه؟!!
محبتی که توی عمق چشمهاش میدید، اونقدر حقیر و نفسانی بوده؟!
تا دیوانه شدن فاصله ای نداشت
از شدت گریه به هق هق افتاده بود
راننده چند باری با اضطراب حالش رو پرسید ولی اصلا نشنید که جوابی بده...
بالاخره ماشین ایستاد و راننده اونقدر صدا زد که به خودش اومد:
خانوم... خانوم
صدامو میشنوی؟!
رسیدیم امام زاده
حالتون خوبه؟
میخواید برسونمتون بیمارستانی جایی؟!
چند ثانیه گنک با همون چشمهای خیس و شیشه ای نگاهش کرد تا منظورش رو درک کنه
بعد بی هیچ جوابی پیاده شد
توی همون قدم اول چادر به پاش گیر کرد و چیزی نمونده بود نقش زمین بشه
به زحمت تعادلش رو حفظ کرد و به راه افتاد اما قدم سوم رو برنداشته صدای راننده بلند شد:
خانوم کرایه نمیخوای بدی؟!
به طرفش برگشت
باز گنگ بهش خیره شد و آب دهان فرو داد
راننده کلافه گفت:
کرایه!
فوری دست توی کیف کرد و از بین کیف پولش چند اسکناس سبز بیرون کشید و توی دستهای راننده ریخت
دوباره به مسیرش ادامه داد و باز صدای راننده بلند شد:
خانوم این زیاده وایسا بقیشو بگیر...
ولی بی تفاوت به راهش ادامه داد...
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلول ماه شعبان
ماه طلیعہ دار تجلي نور اولیاء الهے
مبارک🌸🍃❤️
🦋در این ماه مبارک توصیہ اکید داریم حتما مناجات شعبانیہ رو مطالعہ بفرمایید کہ بہ غایت زیباست و اثرات فوقالعادهای داره،
🔅امام خمینے(ره) فرمودند من هر چہ دارم از مناجات شعبانیہ است
پس بہ نوعے رمز سعادتہ این خلوت اجباری رو غنیمت بشمرید روزی یک بار بخونیدش
#شین_الف🖋
❅ঊঈ✿💌✿ঈঊ❅
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #story
♥️ برگرد
🍃جهان رو روزی غیر از جمعه غافلگیر کن...
وعدهٔ ما: یکشنبه، ۸ فروردین ماه ۱۴۰۰
⏰ ساعت ۲۱:۰۰ الی ۲۴:۰۰
طوفان توییتری با هشتگ؛
#ThePromisedSaviour
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
📌 #اطلاعیه طوفان توییتری در شب #نیمه_شعبان در سراسر جهان
🔸زمان:
📆 یکشنبه ۸ فروردین ماه ۱۴۰۰
⏰ ساعت ۲۱:۰۰ الی ۲۴:۰۰
👈 از همین حالا توییتهایتان را به زبانهای پرکاربرد جهان، با این هشتگ آماده کنید:👇
#️⃣ #ThePromisedSaviour
🛑 به طرز نوشتن هشتگ دقت فرمایید:👆
🔆 ویژه برنامه احیای شب نیمه شعبان (امام کائنات)
👤 سخنران: استاد علیاکبر #رائفی_پور
👤 مداحی و مناجاتخوانی: حاج سیدمهدی میرداماد
📆 یکشنبه ۸ فروردین ماه ۱۴۰۰
⏰ ساعت: ٢٣:٤٥
🖥 پخش در سایت و شبکههای اجتماعی مؤسسه مصاف از لینک زیر👇
🌐 yun.ir/jpe8c2
سلام و تبریک ولادت باسعادت مولا حضرت صاحب الزمان😍♥️🍃
دوستان چون این قسمت رمان شعله فضای بسیار سنگین و دردتاکی داشت شان این شب مبارک نبود به همین خاطر فردا شب قسمت بعدیش تقدیمتون میشه🦋
امشب التماس دعای فرج🙏
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلول ماه شعبان
ماه طلیعہ دار تجلي نور اولیاء الهے
مبارک🌸🍃❤️
🦋در این ماه مبارک توصیہ اکید داریم حتما مناجات شعبانیہ رو مطالعہ بفرمایید کہ بہ غایت زیباست و اثرات فوقالعادهای داره،
🔅امام خمینے(ره) فرمودند من هر چہ دارم از مناجات شعبانیہ است
پس بہ نوعے رمز سعادتہ این خلوت اجباری رو غنیمت بشمرید روزی یک بار بخونیدش
#شین_الف🖋
❅ঊঈ✿💌✿ঈঊ❅
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕 ظهور وقتی اتفاق میفته که ...
#استوری
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
∞♥∞
یار امام زمان(عج) کیست؟!
#استوری
#استاد_پناهیان
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
Panahian-Clip-BozorgTatinKomakBeEmamZaman-64k.mp3
1.63M
🦋پاسخ به یک پرسش پرتکرار:
➕ما چه کاری میتونیم برای امام زمان(عج) انجام بدیم؟
➕امروز بزرگترین کمک به امام زمان(عج) چه کاری است؟
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلول ماه شعبان
ماه طلیعہ دار تجلي نور اولیاء الهے
مبارک🌸🍃❤️
🦋در این ماه مبارک توصیہ اکید داریم حتما مناجات شعبانیہ رو مطالعہ بفرمایید کہ بہ غایت زیباست و اثرات فوقالعادهای داره،
🔅امام خمینے(ره) فرمودند من هر چہ دارم از مناجات شعبانیہ است
پس بہ نوعے رمز سعادتہ این خلوت اجباری رو غنیمت بشمرید روزی یک بار بخونیدش
#شین_الف🖋
❅ঊঈ✿💌✿ঈঊ❅
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
🍃خُدٰایِ دٰانِه هٰای اَنٰار...
آن یِک دٰانِه یِ بِهِشتی رٰا
بِفرسْت بَرٰایِمٰان...
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج♥️
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part56 ناباور و لمس روی صندلیِ کافی شاپ افتاده بود حت
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part57
لرزش ده باره ی گوشیش بجای اینکه هشیارش کنه تا جواب بده بیشتر به فکر فرو می بردش...
نمیدونیت حتی ساعت چنده؟
چند ساعته که غریب و مظلوم گوشه حرم امامزاده نشسته و اشک میریزه
هربار که به زیارت می اومد غم دلش سبک میشد اما اینبار هر چه بیشتر اشک میریزه داغ دلش تازه تر میشه...
انتظار شکست به این بزرگی رو در شروع زندگی مشترکش نداشت...
خیلی به الیاس اعتماد داشت
شاید اشتباه میکرد!
بدتر از اون اینکه حالا چکار باید میکرد
از تصور اینکه مجبور باشه دراین باره با دیگران حرفی بزنه وحشت داشت...
حس میکرد اینکار خردش میکنه...
بدتر از خرد شدن خودش له شدن پدر و مادرش زیر بار این آبروریزی بود
اما چاره چی بود؟
این آشی بود که الیاس که تا چند ساعت پیش عزیز ترین موجود دنیا بود براش، واسه شون پخته بود...
هنوز هم نمیتونست بگه ازش متنفره...
گوشی رو که دیگه نمیلرزید از کیفش خارج کرد و در کمال تعجب دید ساعت هفت و نیم غروبه...
نگاهی به لیست تماس ها انداخت
ده تماس بی پاسخ از مادر و...
پنج تماس هم از الیاس
دندونهاش رو روی هم سابید و نگاه گرفت
با دستهایی که هنوز از شدت هیجان می لرزید به زحمت برای مادرش پیامی تایپ کرد تا از نگرانی دربیاد ولی تماسهای الیاس رو همونطور بی جواب رها کرد
از همونجا که نشسته بود نگاهی به ضریح نسبتا شلوغ امامزاده انداخت
دیگه باید میرفت ولی هنوز نه سبک شده بود و نه چاره ای پیدا کرده بود
اگر با این حال و قیافه خونه میرفت مادرش حتما میترسید...
چشمهاش رو بست و به سنگ سرد مرمر دیوار تکیه داد
یکبار دیگه به تمام گزینه هایی که پیش رو داشت فکر کرد
بالاخره تصمیمش رو گرفت و از جا بلند شد
سلامی به امام زاده داد و از حرم خارج شد
اگرچه هنوز سبک نشده بود...
تا رسیدن به خونه سعی کرد دیگه هیچ فکری نکنه
نمیخواست در تصمیمی که گرفته تردید کنه
به نظر خودش بهترین تصمیم رو در شرایط فعلی گرفته بود
اگرچه خیلی خطرناک بود ولی دست کم خیلی چیزها حفظ می شد...
کلید انداخت و وارد حیاط شد
اون حیاط زیبا و سر سبزی که موقع خارج شدن از خونه براش عطر بهشت داشت، حالا تفاوتی با بیابان نداشت
همه چیز زیبایی خودش رو از دست داده بود
دیگه فکر نمیکرد چیزی بتونه توی دنیا سر ذوقش بیاره
زخم خوردن از کسی که بیشتر از همه دنیا دوستش داری
اینکه بدونی اون حرفها و رفتار عاشقانه رو جز تو با کس دیگه ای هم قسمت کرده...
خیلی سخت و کمر شکنه
برای یک زن هیچ چیز بد تر از قیاس شدن نیست
اینکه بدونی شوهرت بخاطر زیبایی بیشتر زن دیگه ای رو انتخاب کرده وجودت رو نابود میکنه
و سختترش ظاهر سازیه
مثل اینکه وقتی توی آتش در حال سوختنی تظاهر کنی داری یخ میزنی...
با شانه های افتاده وارد خانه شد
بلافاصله مادرش از آشپزخونه پیش دوید و کمی عصبانی پرسید:
کجایی تو دختر مردیم از نگرانی م من هم الیاس
چرا جوابمونو نمیدی!
یه دسته گل میخواستی سفارش بدیا ببین کی رفتی کی اومدی؟
کمی روی صورتش دقیق شد:
اوا چرا انقد ورم کردی؟
گریه کردی؟
چی شده مادر زودتر بگو تا دقم ندادی!!
پ.ن: با عرض پوزش نشد اطلاع رسانی کنیم به همین خاطر جبرانی پارت دیشب تقدیمتون میشه ولی به دلیل مسافرت نویسنده از امشب تا آخر هفته پارت نداریم🌸🌸
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
📱 #استوری
🍃 ما را خیال روی تو
بیتاب میکند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلول ماه شعبان
ماه طلیعہ دار تجلي نور اولیاء الهے
مبارک🌸🍃❤️
🦋در این ماه مبارک توصیہ اکید داریم حتما مناجات شعبانیہ رو مطالعہ بفرمایید کہ بہ غایت زیباست و اثرات فوقالعادهای داره،
🔅امام خمینے(ره) فرمودند من هر چہ دارم از مناجات شعبانیہ است
پس بہ نوعے رمز سعادتہ این خلوت اجباری رو غنیمت بشمرید روزی یک بار بخونیدش
#شین_الف🖋
❅ঊঈ✿💌✿ঈঊ❅
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
∞♥∞
«الهی لَو اَرَدتَ هَوانی لَم تَهدِنی»
خدایا
میدانم اگر میخواستی کوچکم کنی، مرا سمت خودت نمیکشاندی
- هرلحظه مرا به خودت نزدیکتر کن
「#مناجاتشعبانیه📿」
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 یابن الحسن! من را با بدیهایم بپذیر ..
#یک_دقیقه
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7