💢تیم تخصصی استخدام 100💢
#تاریکخانہ 🍃 #فانوس_144 _دیوونه نشو... هیچ ربطی به تو نداشت... اصلا حفاظتشو بده به کس دیگه که انقد
♥️قسمت اول رمان👇🏻 #دعوتید
https://eitaa.com/non_valghalam/14094
🌙رمانهای تکمیل شده
از همین نویسنده 👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/23403
☕️گروه نقد و بررسی رمان👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3242000447C20e76db847
♥️قسمت اول رمان👇🏻 #دعوتید
https://eitaa.com/non_valghalam/14094
🌙رمانهای تکمیل شده
از همین نویسنده 👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/23403
☕️گروه نقد و بررسی رمان👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3242000447C20e76db847
♥️قسمت اول رمان👇🏻 #دعوتید
https://eitaa.com/non_valghalam/14094
🌙رمانهای تکمیل شده
از همین نویسنده 👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/23403
☕️گروه نقد و بررسی رمان👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3242000447C20e76db847
♥️قسمت اول رمان👇🏻 #دعوتید
https://eitaa.com/non_valghalam/14094
🌙رمانهای تکمیل شده
از همین نویسنده 👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/23403
☕️گروه نقد و بررسی رمان👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3242000447C20e76db847
♥️رمانهای کانال؛
➕ضُحی(رمان ویژه کانال)
(پارتگذاری دونوبت صبح و شب بجز شبهای فرد و صبح جمعه)
https://eitaa.com/non_valghalam/25918
➕تاریکخانه(امنیتی_عاشقانه) #دعوتید
(پارتگذاری شبهای فرد)
https://eitaa.com/non_valghalam/14094
🚨توضیحات درباره رمان ضُحی👇🏻 بسیارمهم
https://eitaa.com/non_valghalam/25905
🌙رمانهای تکمیل شده
از همین نویسنده 👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/23403
#دعوتید
♥️قسمت اول رمان تاریکخانه👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/14094
#امنیتی #عاشقانه #معرفتی #خانوادگی
🦋پارتگذاری هرشب بجز جمعه ها
رمان ضُحی🍃👇
https://eitaa.com/joinchat/1365966931C6f6bcfaad8
#ویژه #تحلیلی #دین_پژوهی
#استدلال_محور #اجتماعی #خانوادگی #عاشقانه
🌙دسترسی به رمانهای تکمیل شده
از همین نویسنده 👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/23403
هدایت شده از 💢تیم تخصصی استخدام 100💢
#دعوتید♥️
○□قسمت اول رمان جذاب شعله🔥👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/28941
#معمایی #پلیسی_جاسوسی
#عاشقانه_مذهبی
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part50 الیاس دست لعیا رو گرفت و آهسته چرخوند تا خوب ل
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part51
اونشب خواب به چشم لعیا نیومد
با اینکه خیلی خسته بود
مثل تمام عروس هایی که نزدیک عروسی شون از شادی و اضطراب دچار بیخوابب میشن
دم سحر به زور خواب رفت و نزدیک ظهر از خواب بیدار شد...
با عجله ناهارِ سبکی خورد و حاضر شد تا برای سفارش دسته گل بیرون بره
راهش کمی دور بود برای همین آژانس گرفت
توی ماشین طور به برج های بلند و سنگی و دیوارها نگاه میکرد انگار زیباترین منظره طبیعی پیش چشمش بود
همه چیز دنیا به چشمش زیبا بود
انرژی و نشاطی توی وجودش حس میکرد که می تونست باهاش کوه رو جابجا کنه...
حتی راننده هم از لبخند حک شده روی لب و نگاه غرق لذتش متوجه حال خوشش بود که کنجکاوی کرد:
جسارته آبجی
گلفروشی تشریف میبرید برای سفارش گل؟
لعیا که فهمیده بود ظاهرش بیش از حد شاده با خجالت خودش رو جمع کرده بود و رو گرفته بود:
بله چطور؟
_مراسم عقدی عروسی ای چیزیه؟
_بله با اجازه تون!
_اختیار دارید ببخشید قصد فوضولی نداشتم خواستم تبریک بگم
لعیا آهسته ممنونی گفت و با سکوت و نگاه جدی اش به راننده اجازه نداد بیشتر از این کنجکاوی کنه
به محض توقف از ماشین پیاده شد و بی هیچ حرفی به سمت گلفروشی که اون طرف خیابون بود راه افتاد
همیشه عاشق گل خونه و گل فروشی بود
هوای گلفروشی رو دوست داشت
با ذوق فراوون از خیابون رد شد و چند قدم توی پیاده رو پیش رفت اما قبل از اینکه پا داخل گلخونه بذاره صدایی مجبورش کرد برگرده:
ببخشید خانوم...
_با منید؟
دختر یک قدم جلوتر اومد:
بله...
لعیا بی اراده محو صورت بی نقصش شد
چیزی که بیشتر از همه توی صورتش جلب توجه میکرد چشمهاش بود که مثل زمرد می درخشید و از شدت جذابیت طرف مقابل رو خلع سلاح میکرد
پرسید:
لعیا خانوم؟!
لعیا احساس کرد اون رو میشناسه یا قبلا جایی دیده
و با شنیدن اسمش از زبون اون مطمئن شد و با لبخند مهربونی جواب داد:
بله...
ببخشید من حافظه م ضعیفه
همو میشناسیم؟
_من شما رو میشنایم ولی شما... بعید میدونم
البته میتونیم با هم آشنا شیم
منم برای همین اینجام
لعیا چشم ریز کرد:
ببخشید متوجه منظورتون نمیشم
_میخوام چند دقیقه وقتتون رو بگیرم
حرفهای مهمی دارم که فقط به خودتون باید بزنم
لعیا با لبخند محجوبی گفت:
حتما ولی اگر ممکنه امروز نه چون من خیلی عجله دارم باید...
_بله میدونم فردا عقدتونه و میخواید گل سفارش بدید و عجله دارید
زیاد وقتتون رو نمیگیرم...
بهتره قبل از سفارش گل صحبت کنیم!
لعیا از شدت تعجب کنجکاو شد و گفت:
خب میشنوم بفرمایید
خندید:
اینجا؟
اینجا که نمیشه تشریف بیارید چند متر بالاتر یه کافی شام هست...
تردید لعیا رو که دید راه افتاد:
بفرمایید پشیمون نمیشید...
قسمت اول رمان شعله❤️
#دعوتید
https://eitaa.com/non_valghalam/28941
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
#دعوتید♥️
○□قسمت اول رمان جذاب شعله🔥👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/28941
#معمایی #پلیسی_جاسوسی
#عاشقانه_مذهبی
#دعوتید♥️
○□قسمت اول رمان جذاب شعله🔥👇🏻
https://eitaa.com/non_valghalam/28941
#معمایی #پلیسی_جاسوسی
#عاشقانه_مذهبی