eitaa logo
استنطاق
129 دنبال‌کننده
77 عکس
38 ویدیو
65 فایل
نوشتارها و گفتارهای قرآنی و حدیثی رضاکریمی لینک گروه مطالعاتی المیزان: http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a ارتباط: @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
استنطاق
انتخاب این آیه هوشمندانه است: بنی اسرائیل از انقلاب موسی خسته شدند و گفتند قبل از اینکه بیایی و بعد
اعتراض بنی‌اسرائیل به حضرت موسی ناشی از بی‌صبری بود حوصله‌ی انقلابی و صبر انقلابی، مثل خشم انقلابی است. وقتی‌که حضرت موسیٰ بعد از پیغمبری آمدند به مصر و آن معجزه را نشان دادند و دعوت و این حرفها -خب، بنی‌اسرائیل منتظر بودند دیگر؛ از گذشته خبر داده شده بود که یک منجی‌ای خواهد آمد و آن منجی هم موسیٰ است؛ حالا موسیٰ آمده، منتظر بودند بمجرّدی‌که موسیٰ آمد، دستگاه فرعون کن‌فیکون بشود؛ نشده بود- قرآن میگوید آمدند پیش حضرت موسیٰ و گفتند که «اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا»؛ تو که آمدی چه فرقی کرد؟ چه تفاوتی کرد؟ قبل از اینکه بیایی هم ما را آزار میکردند، زیر فشار بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر فشاریم. ببینید! این آن حالت بی‌صبریِ بنی‌اسرائیلی است؛ بی‌صبری. حضرت موسیٰ گفت خب صبر کنید: اِنَّ الاَرضَ لله یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِه وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛ تقوا اگر داشته باشید، عاقبت مال شما است؛ صبر لازم است. این حالت را نباید داشته باشید؛ اینکه ما بگوییم چرا نشد، چه‌جوری شد، پا به زمین بزنیم، درست نیست. بیانات آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از دانشجویان۱۳۹۷/۰۳/۰۷
آیت الله خامنه ای در دیدار با بسیجیان مفهوم مستضعف را ارتقاء داد. تاکنون مشهور این بود که وصف مستضعفین برای بسیج به معنای طبقه محروم معنا می شد ولی اکنون معنایی قرآنی برای این وصف بیان شده است. در قرآن این وصف به دو معنای محرومیت ایمانی و مظلومیت در زمین آمده است و هر دو معنا در یک سیر قرار دارند. «مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیب‌پذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیب‌پذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الورِثین؛. مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه‌ی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همه‌ی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است،‌ بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.» (ششم آذر98) *** این کلمه در قرآن دو معنا دارد: یکی مستضعف (من الارض) و دیگری مستضعف فی الارض. مستضعفین باید با خود و خداوند اتمام حجت کنند که راه هجرت به پایان رسیده و راه چاره و هدایت ندارند در غیر این صورت نمی توانند تقصیر خود را بر عهده مستکبرین بیندازند و بگویند لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنينَ (سبأ31) مگر اینکه استضعاف آنها فی الارض باشد. در تقسیم بندی دیگر مستضعف دو دسته است: مستضعف ظالمی که از هجرت برای پاک شدن از ظلم بهره نبرده است: قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها (نساء97) و دیگری مستضعفی که راه چاره جویی و راه هدایت نمی یابد: إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً (نساء98). شاید این استثنای از ظلم، همان مستضعف فی الارض باشد. مستضعف وقتی هجرت می کند برای او گشایشی رخ می دهد ولی نهایتاً وقتی در تمام زمین برای او ضعف پیش بیاید به مستضعف فی الارض تبدیل می شود و اکنون آماده امامت و وراثت زمین می شود: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الورِثین(قصص5). @estentagh @rezakarimi
در قرآن یکی از شدیدترین موضع گیری ها علیه کشتن انسانها آمده است: هرکس بدون دلیل (کشتن دیگری یا فساد فی الارض) کسی را بکشد گویا همه مردم را کشته است: مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسٰادٍ فِي اَلْأَرْضِ فَكَأَنَّمٰا قَتَلَ اَلنّٰاسَ جَمِيعاً...َ (مائده ٣٢). کلام امیرالمؤمنین علیه السلام که به مالک اشتر هشدار داد هیچ‌ چیزی مانند ریختن خون‌ ناحق عامل تغییر حکومت نیست بی شباهت به این آیه نیست چون هر دو از اثر عظیم خون مظلوم سخن می گویند و در این راستا پیگیری برای حکم کشته شدگان بی گناه و در حکم شهید محسوب کردن آنان می تواند با همین آیه توحیه شود. اما گویا دو استثناء آیه جدی هستند که در آیه بعد فرمان کشتن سخت برای محارب و مفسد فی الارض صادر می شود: إِنَّمٰا جَزٰاءُ اَلَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي اَلْأَرْضِ فَسٰاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ...ٌ (مائده٣٣). برای تحلیل نظر قرآن باید هر دو آیه را عمیقاً فهمید. مفسری که فقط آیه دوم را تفسیر می کند قرآن را پاره پاره کرده است و همچنین کسی که محارب و ‌مفسد فی الارض را با مخالف و‌معترض و‌حتی با قاتل و‌مفسد معمولی یکی بداند، به تحریف معنوی دست زده است. در مقابل، کسی که فقط آیه اول را ببیند یا استثناهایش را نادیده بگیرد و یا برای محارب رأفت قائل شود تفاوت رحمت و رأفت را نمی داند و‌ واقعیتهای انسان را فقط از دریچه اومانیسم می بیند. برخی از ابعاد آیه دوم را می توان متشابه دانست و دلالت آن را تحلیل کرد (مثلا آیا مصلوب کردن دار اعدام است یا همان سنت مسیحیان؟ آیا قطع دست مانند قطع انگشتان در حکم سارق است؟ آیا این جزای شدید برای محاربِ مفسد است یا هر یک از آن دو؟) اما قرار نیست قرآن نظریات یا احساسات ما را تأیید کند و زمانمند دانستن آیه هم بر مشکلات می افزاید و مبانی فکری را دچار اختلال می کند. بلکه این ما هستیم که در فتنه ها باید به قرآن پناه ببریم. این روزها همچنان به هر دو آیه نیاز داریم. @estentagh @rezakarimi
چرا سوره انتظار است؟ http://r1001.blog.ir/1390/08/18
عدالت با مردم یا بر مردم؟ در ترجمه تفسیر آمده است: لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... تا مردم به قسط و عدالت عادت كرده و خوى بگيرند( ترجمه تفسير الميزان، ج‌19، ص: 302). در حالی که در متن عربی چنین است: «أن الغرض من ذلك قيام الناس بالقسط». این ترجمه ذوقی اولاً بی دلیل است و‌معلوم نیست عادت به قسط کجای جمله قیام به قسط است! و ثانیاً وقتی «برپایی عدالت» تبدیل به «عادت به عدالت» می شود، دیگر به فاعلیت ناس و نقش برپادارنگی مردم تصریح نمی شود. در حالی که اگر فاعلیت مردم را جلوه بدهیم به این نظر سوق داده می شویم که عدالت با مردم محقق می شود نه بر مردم. یعنی تا مردم نخواهند انبیاء از بالا به پایین جامعه را اصلاح نمی کنند. آیه لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ چند پیام مهم دارد: 1. عدالت از بالا به پایین محقق نمی شود بلکه باید مردم بخواهند 2. قدرت و اقتدار انبیاء بدون مردم ظهور نمی کند 3. کتاب و میزان برای کمک به قیام مردم برای قسط و و عدالت است. این پیام ها در المیزان در قالب ترجمه تحت اللفظی آیه باقی مانده است و در ترجمه در حجاب رفته است! @estentagh @rezakarimi
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحلیلی بر سخن رهبر معظم انقلاب درباره بسیج مستضعفین - ۲۰ آذر۹۸
استنطاق
در قرآن یکی از شدیدترین موضع گیری ها علیه کشتن انسانها آمده است: هرکس بدون دلیل (کشتن دیگری یا فساد
عبدالکریم سروش در آمریکا در مورد تفسیر آقای بهرامپور از آیه محاربه گفته است که: « این دیدگاه در داخل واکنشی برنینگیخت ... دریغ و درد که یک تن از روحانیان در این ماجرا چیزی گفته باشد»! پس این همه موضع گیری و یادداشت و سخنرانی چیزی نبوده!!  بعد هم‌در ادامه همانطور که پیش بینی شد راه حل خشونت را اینطور بیان می کند: « در قرآن مطالبی هست که با اندیشه‌ها و ارزش‌های امروزین ما چندان سازگار نیست، اما راه حل این نیست که معنی این آیات را عوض کنیم. بلکه باید دید خودمان را نسبت به وحی و این کتاب الهامی تغییر دهیم... این احکام ظاهرا خشن، در متن فقه و قرآن وجود دارند اما ‌قانون نیستند، تاریخمندند، عَرَضی هستند و منسوخ‌اند». پیش از این در مطالب قبلی درباره نسخ بحث هایی در این رابطه داشتیم. درباره آیه محاربه هم یادداشت مستقلی نوشته ام.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
فرموده اند: زمستان بهار مؤمن است چون شبهایش (برای تهجد) طولانی تر است. از #شب_یلدا می توان تفسیرهای مختلفی داشت ولی با برداشت مؤمنانه و ‌توحیدی می توانیم بگوییم یلدا؛ بهاری ترین شب سال مبارک
tosee nasab.MP3
17.82M
برادرم پدرم اصل و فصل من عشقست که خویش عشق بماند نه خویشی نسبی نظریه پنجشنبه 5دی ماه 1398– کتابخانه امیرکبیر @rezakarimi @estentagh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مؤمنین صادق در جنگ احزاب تأملی در آیه مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدوا اللَّهَ عَلَیْهِ و شهادت 18دی1398 http://estentagh.blog.ir/post/114
کتاب «نفوذی ها» به سفارش جامعه فرهنگی قرآنی عصر توسط حجت الاسلام عبدالکریم بهجت پور نوشته شده و نوعی تفسیر سیاسی از مسئله نفوذ شیطان در قرآن است؛ به این معنی که تلاش کرده است روش ها و عوامل نفوذ شیطان در جامعه اسلامی را با تأکید بر آیات قرآن مرور کند و ضمن تفسیر آیات مصادیقی مانند فتنه 88 و برجام و دیگر حوادث معاصر را تبیین نماید. آقای بهجت پور که کتابی شاخص در معرفی تفسیر تنزیلی (تحت نظر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) نوشته شده است این بار آیات قرآن را شأن نزول انقلاب اسلامی قرار داده که این کار در جای خود به عنوان جری و تطبیق آیات شایسته است به شرطی که اولاً ابتدا مبانی شیطان شناسی در قران کاملاً تبیین شود و ثانیاً از هر آیه ای برای هر مصداقی نتیجه گیری نشود. به عنوان مثال، در این کتاب در پایان بحث آیه يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ (توبه56) به سازمان منافقین اشاره می کند در حالی که مجاهدین خلق گرچه به جهت ظاهر و زبان مشابه قدرت نفوذ بالایی داشتند و به منافقین مشهور شدند اما آنها اظهار دروغین همراهی با اسلام و انقلاب (ص163) نداشتند و از سال 60 رسماً اعلام مبارزه کردند! این آیه مربوط به نفوذی های مدعی انقلاب داخل ساختار نظام است نه نفوذی هایی که به قصد جاسوسی مدتی را تحت پوشش های خاص به سر می کنند. گرچه ممکن است بین این دو نوع نفوذی ها پیوندهایی برقرار شود اما مسئله مهم در اینجا فهم صحیح آیات قران است و نباید شتابهای سیاسی مانع نتیجه گیری های مفید از قرآن شود. اینجانب در مقاله بازتعریف مفهوم نفاق تلاش کردم با درجه بندی حقیقت نفاق به درک بهتری از آیات نفاق نزدیک شوم. نویسنده در این کتاب راه های مقابله با نفوذ شیطان را سلبی دیده است و سعی کرده است نفوذی ها را معرفی کند اما کمتر وارد راهکارهای رهایی از قدرت گسترده شیطان شده است. در این تحلیل سیاسی نفوذی ها مهم تر از نفوذ هستند و اینجاست که کمتر در مسئله خودسازی نکته ای می بینیم. البته او «راهکار کلان مقابله با نفوذ شیطان» (صص125 الی 128) را در چهار مورد «بندگی مخلصانه»، «ایمان» «توکل» و «تذکر» می داند. در حالی که اولاً معلوم نیست این چهار راه در عرض هم هستند یا در طول هم؟ آیا وقتی شیطان جز مخلصین همه را اغوا می کند، می شود استثناهای دیگری به این اصل اضافه کرد؟ و آیا همه موارد در مخلص بودن خلاصه نمی شوند؟ مشکل اینجاست که نویسنده به تحلیل مفسرینی مانند علامه طباطبایی دقت نمی کند که بین مخلَص و مخلِص فرق می گذارند. اگر مخلص را به معنای مفعولی قرائت کنیم معنای آن عبارتست از ایمان به علاوه توکل. از این دقت نظر می فهمیم که انسان بدون توکل بر خدا از اغوای شیطان در امان نیست وانسانی که در اخلاص برای خود فاعلیت قائل باشد (مخلِص بودن) در نبرد با شیطان شکست می خورد و ایمان بدون توکل خطر مخلَص نبودن را در پی دارد. تذکر در هنگام مس شیطان هم بدون توجه این حقیقت توحیدی مؤثر نیست. مشکل کتاب نفوذی ها این است که از این تحلیل مفسرین و عارفان ما تهی است و فقط از ظاهر آیات به سمت وقایع سیاسی روز عجولانه حرکت کرده است و فهرست های ساختگی درست کرده است. قرآن برای مسائل سیاسی باید چراغ راه باشد ولی اگر از سیاست به قرآن برویم (‌نه از قرآن به سیاست) اجازه تفسیر به رأی یا حداقل ‌سطحی اندیشی را داده ایم. ما برای مقابله با نفوذ و شیطان شناسی و هدایت انقلاب اسلامی در مسیر صحیح به تدبر و تفقه عالمانه تری نیازمندیم. @estentagh
mohkamvamotashbeh.MP3
7.4M
مقدمه ای بر بحث چهارشنبه 25 دی ماه1398