eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
134 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
759 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
برای حفظ این شاه👆 #۱۵خرداد۴۲ مردم را به خاک و خون کشیدند و امروز، 🐺 گرگ‌های🐺 دیروز 🦊 روباه 🦊 شده‌اند و برای تحمیل همین ذلت‌ها☝️ با و به جنگ ملت ایران آمده‌اند و 🇮🇷 🇮🇷 از میدان‌های«» با این☝️ «» است ❣️ لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈 @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
18.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.. ☝️ 👈 بشنوید ☝️ ماجرایی از مرحوم چلویی ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
شهادت علیه‌السلام، را به پیشگاه مولایمان، حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف، تسلیت عرض می‌کنیم و با از حضورتان، برای و ، در پیشگاه خداوند به ششمین جانشین رسول خدا صلوات الله علیه وآله ❣️ لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 https://t.me/etedal_naghd 👇 👇 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
17.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ☝️ بشنوید☝️ برخی نفس خود را این‌گونه ساخته‌اند از زبان استاد شهید، علامه والامقام مطهری بشنویم ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. ۱_آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۲۰سوره_توبه 🌷 مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَلِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ‏أَجْرَ الُْمحْسِنِينَ‏ 🌷ترجمه 👇 اهل مدینه و بادیه‌نشینان اطرافِ آنان، حقّ ندارند از (فرمانِ) رسول خدا تخلّف كنند و (به جبهه نروند و) جان‌هاى خود را از جان پیامبر عزیزتر بدانند. زیرا هیچ گونه تشنگى، رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمى‌رسد و هیچ گامى در جایى كه كافران را به خشم آورد برنمى‌دارند وهیچ چیزى از دشمن به آنان نمى‌رسد، مگر آنكه براى آنان به پاداش اینها عمل‌صالح نوشته مى‌شود. قطعاً خداوند پاداش‌نیكوكاران را تباه نمى‌كند. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1259 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah حذف یا تغییر لینک
. اگر رأی ندهم هفت گروه خوشحال می‌شوند 👇ا👇 🔻 اول: صهیونیستِ‌مسلمان‌کُش و قاتل دانشمندان ایرانی و کودکان فلسطینی 🔻 دوم: 🐺حاکمان‌وحشی‌‌آمریکا🐺 که برای تحمیل ، و اخذ از ملت ایران!! تلاش می‌کنند. 🔻 سوم: خاندان پهلوی که با ذلت‌‌شان در مقابل غرب، عزت ایران را لگد مال 🐷 خوک‌های غربی 🐷 کرده بودند. و... 🔻 چهارم: آل‌سعود، یعنی: دشمن اهل‌بیت (علیهم السلام) و قاتل ۵۰۰۰کودکِ «یاعلی گو»ی یمنی 🔻 پنجم: منافقین (قاتلان ۱۷هزار نخبۀ ایرانی و...) 🔻 ششم: تروریست‌های ساخت آمریکا، مثل داعش و... 🔻 هفتم: گروه‌هایی که برای تجزیه ایران تلاش می‌کنند. 🔻 پس 🔻 هرطور شده رأی می‌دهم تا ملت ایران دشمنان‌شاد نشود ❣️ لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 https://t.me/etedal_naghd 👇 👇 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. رسول اكرم بدون آنكه اهمیتی به پیشامدها بدهد با سرسختی عجیبی در مقابل قریش مقاومت می‌كرد و راه خویش را به سوی هدف‌هایی كه داشت طی می‌كرد؛ از تحقیر بت‌ها و كوتاه خواندن عقل بت پرستان و نسبت گمراهی و ضلالت دادن به پدران و اجداد آنها دریغ نمی‌كرد... بزرگان قریش به تنگ آمدند، مطلب را با ابوطالب در میان گذاشتند و از او خواهش كردند یا شخصا جلو برادرزاده‌اش را بگیرد یا آنكه بگذارد قریش خودشان وارد عمل شوند. ابوطالب با زبان نرم، هر طور بود قریش را ساكت كرد. تا كار تدریجا بالا گرفت و برای قرشیان دیگر قابل تحمل نبود. در هر خانه‌ای سخن از محمد صلی اللّه علیه وآله بود و هر دو نفر كه به هم می‌رسیدند، با نگرانی و ناراحتی سخنان و رفتار او را و اینكه از گوشه و كنار یكی یكی و یا گروه گروه به پیروان او ملحق می‌شوند ذكر می‌كردند. جای معطلی نبود. همه متفق القول شدند كه هرطور هست باید این غائله كوتاه شود. تصمیم گرفتند بار دیگر با ابوطالب در این موضوع صحبت كنند و این مرتبه جدی‌تر و مصمم‌تر با او سخن بگویند. رؤسا و اكابر قریش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: «ما از تو خواهش كردیم كه جلو برادرزاده‌ات را بگیری و نگرفتی. ما به خاطر پیرمردی و احترام تو قبل از آنكه مطلب را با تو در میان بگذاریم متعرض او نشدیم، ولی دیگر تحمل نخواهیم كرد كه او برخدایان ما عیب بگیرد و به عقل‌های ما بخندد و به پدران ما نسبت گمراهی بدهد. این دفعه برای اتمام حجت آمده‌ایم، اگر جلو برادرزاده‌ات را نگیری ما دیگر بیش از این رعایت احترام و پیرمردی تو را نمی‌كنیم و با تو و او هر دو وارد جنگ می‌شویم تا یك طرف از پا درآید.» این تهدید صریح، ابوطالب را خیلی نگران كرد. هیچ وقت تا آن روز همچو سخنان درشتی از قریش نشنیده بود. معلوم بود كه ابوطالب تاب مقاومت و مبارزه با قریش را ندارد و اگر بنا شود كار به جای خطرناك بكشد، خودش و برادرزاده‌اش و همه فامیل و بستگانش تباه خواهند شد. این بود كه نزد رسول اكرم رفت و موضوع را با او در میان گذاشت و گفت: حالا كه كار به اینجا كشیده، سكوت كن كه من و تو هر دو در خطر هستیم. رسول اكرم احساس كرد تهدید قریش در ابوطالب تأثیر كرده؛ در جواب ابوطالب جمله‌ای گفت كه همه سخنان قریش را از یاد ابوطالب برد. فرمود: عمو جان! همین قدر بگویم كه اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند كه دست از دعوت و فعالیت خود بردارم، هرگز برنخواهم داشت، تا خداوند دین خود را آشكار كند یا آنكه خودم جان بر سر این كار بگذارم. این جمله را گفت و اشك‌هایش ریخت و از پیش ابوطالب حركت كرد. چند قدمی بیشتر نرفته بود كه به دستور ابوطالب برگشت. ابوطالب گفت: حالا كه این طور است، پس هرطور كه خودت می‌دانی عمل كن. به خدا قسم تا آخرین نفس از تو دفاع خواهم كرد. 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص ۳۲۳ ا https://b2n.ir/k06272 از 👇 📚سیره ی ابن هشام، ج /۱ص۲۶۵ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. ۱_آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۱۲۰سوره_توبه 🌷 مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَلِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ‏أَجْرَ الُْمحْسِنِينَ‏ 🌷ترجمه 👇 اهل مدینه و بادیه‌نشینان اطرافِ آنان، حقّ ندارند از (فرمانِ) رسول خدا تخلّف كنند و (به جبهه نروند و) جان‌هاى خود را از جان پیامبر عزیزتر بدانند. زیرا هیچ گونه تشنگى، رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمى‌رسد و هیچ گامى در جایى كه كافران را به خشم آورد برنمى‌دارند وهیچ چیزى از دشمن به آنان نمى‌رسد، مگر آنكه براى آنان به پاداش اینها عمل‌صالح نوشته مى‌شود. قطعاً خداوند پاداش‌نیكوكاران را تباه نمى‌كند. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1259 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah حذف یا تغییر لینک
. با وجود تمام مشکلات که دوستان نادان و دشمنان بد ذات برای ملت هشیار ایران ایجاد کرده‌اند، این ملت با رأی خود نخواهد گذاشت شهیدان‌ش دشمن‌شاد شوند 👇 آری👇 علی‌رغم ۴۳سال «ترور و تزویر» ، «جنگ و نیرنگ» ، «تحریم و تخریب» و...، ملت ایران با هشیاری ایستادند و با تقدیم چندصدهزار شهید در مقابل دشمنان خوک‌صفت🐷 مقاومت کردند و با برگزاریِ ✊ ۴۶ انتخابات سراسری✊ از خون شهیدان‌شان پاسداری کردند و... تا بالاخره انقلاب اسلامی پر و بال گرفت و قد کشید و قامت بلندش امروز دشمنان حقوق‌بشر و دمکراسی را به وحشت انداخته است. 👇و ما👇 باز هم رأی می‌دهیم و برای‌ دشمن چاره‌ای نمانده جز اینکه از غصه بمیرند ❣️ لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 https://t.me/etedal_naghd 👇 👇 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. حضرت ابوطالب، عموی رسول اكرم (صل الله علیه و آله)، و حضرت خدیجه، همسر آن حضرت به فاصله چند روز از دنیا رفتند و رسول خدا (صل الله علیه و آله) پشتیبان بیرون خانه و انیس داخل خانه را از دست داد. چند روز بعد از وفات حضرت ابوطالب، هنگام عبور رسول اكرم (صل الله علیه و آله) از كوچه، ظرفی پر از خاكروبه روی سرش ریختند. ولی رسول اكرم (صل الله علیه و آله)، بعد از ریختن خاكروبه روی آن حضرت، نه تنها ناامید نشدند، بلکه برای دعوت و ارشاد قبیله «ثقیف» از مكه خارج شدند و به شهر معروف و خوش آب و هوا و پر ناز و نعمت «طائف» در جنوب مكه كه تفرّجگاه ثروتمندان مكه بود رهسپار شدند. وقتی وارد طائف شدند. از مردم طائف همان سخنانی را شنیدند كه قبلا از اهل مكه شنیده بودند. یكی گفت: كس دیگری در دنیا نبود كه خدا تو را مبعوث كرد؟! دیگری گفت: من جامه كعبه را دزدیده باشم اگر تو پیغمبر خدا باشی!! سومی گفت: اصلا من حاضر نیستم یك كلمه با تو هم سخن شوم!! و ... نه تنها دعوت آن حضرت را نپذیرفتند، بلكه از ترس اینكه مبادا در گوشه و كنار افرادی پیدا شوند و به سخنان او گوش بدهند، عده‌ای کودک و عده‌ای اراذل و اوباش را تحریك كردند تا آن حضرت را از طائف اخراج كنند. آن‌ها هم با دشنام و سنگ پراندن او را بدرقه كردند. رسول اكرم (صل الله علیه و آله) با جراحت‌های فراوان از شهر طائف دور شد و بچه‌ها و اراذل و اوباش طائف هم برگشتند. پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله، خود را به باغی در خارج طائف رساند كه متعلق به «عُتبَه» و «شِیبَه»، (دو نفر از ثروتمندان اهل مکه) بود و اتفاقا خودشان هم آنجا بودند. آن دو نفر از دور شاهد احوال بودند و در دل خود از این پیشامد شادی می‌كردند. رسول اكرم (صل الله علیه و آله) در سایه شاخه‌های انگور، دور از «عتبه» و «شیبه» نشست تا کمی استراحت كند. در تنهایی، به خدا این‌چنین گفت: خدایا! ... اگر آنچه بر من رسید از خشم تو بر من نباشد، باكی ندارم، ... پناه می‌برم به نور ذات تو ... از اینكه خشمت را بر من بفرستی یا عذاب خودت را بر من نازل گردانی. من بدانچه می‌رسد خشنودم تا تو از من خشنود شوی. ... از سوی دیگر عتبه و شیبه در عین اینكه از شكست رسول خدا (صل الله علیه و آله) خوشحال بودند، بخاطر خویشاوندی با آن حضرت، به یک بردۀ مسیحی به نام «عداس» دستور دادند تا یك طبق انگور پر كند و ببرد جلو آن مردی كه در آن دور در زیر سایه شاخه‌های انگور نشسته بگذارد و زود برگردد. «عداس» انگورها را آورد، گذاشت و گفت: «بخور!» رسول اكرم (صل الله علیه و آله) دست دراز كرد و قبل از آنكه دانه انگور را به دهان بگذارد، گفت: «بسم اللّه الرحمن الرحیم» این كلمه تا آن روز به گوش عداس نخورده بود. اولین بار بود كه آن را می‌شنید. نگاهی عمیق به چهره رسول اكرم (صل الله علیه و آله) انداخت و گفت: این که گفتی چه بود؟ تا کنون نشنیده بودم! فرمود: اسمت چیست؟ گفت: عداس فرمود: عداس! اهل كجایی؟ دینت چیست؟ گفت: اهل «نینوا» و «نصرانی» هستم. فرمود: نینوا !؟ شهر بنده صالح خدا «یونس بن متی؟» عداس گفت: عجب! تو از كجا اسم یونس بن متی را می‌دانی؟ در خود نینوا وقتی كه من آنجا بودم ده نفر پیدا نمی‌شد كه اسم «متی» پدر یونس را بداند. فرمود: یونس برادر من است. او پیغمبر خدا بود، من نیز پیغمبر خدایم. عتبه و شیبه دیدند عداس همچنان ایستاده و معلوم است كه مشغول گفتگو است. دلشان فرو ریخت، زیرا از گفتگوی اشخاص با رسول اكرم (صل الله علیه و آله) بیش از هر چیزی بیم داشتند. یك وقت دیدند كه عداس افتاده و سر و دست و پای رسول خدا را می‌بوسد. یكی به دیگری گفت: دیدی!! بردۀ بیچاره را خراب كرد! 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۳۳۲ ا https://b2n.ir/t42660 از 👇 📚سیرۀ ابن هشام، ج۱، ص۴۹۱ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. ۱_آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۲۱سوره_توبه 🌷 وَ لَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً وَ لَا يَقْطَعُونَ وَادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ‏ 🌷ترجمه 👇 هیچ مال اندك یا فراوانى را (در مسیر جهاد) انفاق نمى‌‌كنند و هیچ سرزمینى را نمى‌‌پیمایند، مگر آنكه براى آنان ثبت مى‌‌شود، تا خداوند آنان را به بهتر از آنچه مى‌‌كرده‌اند پاداش دهد. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1260 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah حذف یا تغییر لینک
. اعزام گردان‌های «فحاشی» به فضای مجازی از طرفی، مردم ایران دارای شعور بالایی هستند و عادت به فحاشی ندارند از طرف دیگر این روزها، (با «نزدیک شدن به انتخابات»)، افراد فحاش در فضای مجازی زیاده شده‌اند. به همین دلیل☝️معلوم می‌شود که دشمنان ملت ایران، گردان‌هایی از افراد بد زبان و فحّاش را {[(که از قبل آموزش داده و برای چنین روزهایی تدارک دیده‌اند)]}، هریک را با ده‌ها آی دی تجهیز کرده و برای ایجاد تشنج به فضای مجازی فرستاده‌اند. ✅ هدف فحاشی‌ها دو چیز است 🔻اول: تبدیل «گفتگو»، به «دعوا» و منحرف کردن موضوع اصلی. 🔻دوم: دلسرد کردن مردم از ادامه مقاومت در مقابل دستگاه شیطان اکبر 🔻 ۳ پیشنهاد🔻 ۱_ هرجا دیدیم کسی ((به بهانه رأی یا )) به دیگران توهین می‌کند، احتمال بدهیم که مأمور ترامپ و بایدن است. ۲_ نه تنها از توهین‌های لشکر ترامپ و بایدن ناراحت نشویم، بلکه در راه خدا، با بردباری و متانت تحمل کنیم و پاداش این تحمل را از خداوند طلب نماییم. ۳_ به هیچ توهینی ((هر قدر رکیک باشد و هر اندازه تکرار شود)) پاسخ ندهیم. ... وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ... ☝️حج / ۴۰ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd
. سودای حقیقت و رسیدن به سرچشمه یقین «عنوان بصری» را آرام نمی‌گذاشت. [برای رسیدن به محضر امام صادق علیه السلام] مسافت طولانی را طی كرد و به مدینه رفت. از قضا، در آن روزها امام صادق علیه السلام در مدینه نبود. ولی مدینه محل تجمع فقها و محدثین بود. «عنوان بصری» خود را به محضر «مالك بن انس»، محدث و فقیه معروف مدینه، رساند. در محضر مالك طبق معمول احادیثی از رسول خدا روایت و ضبط می‌شد. عنوان بصری نیز در ردیف سایر شاگردان مالك به ضبط عبارت‌های احادیث و به ذهن سپردن نام كسانی كه آن احادیث را روایت كرده‌اند، سرگرم بود تا بلكه بتواند عطش درونی خود را به این وسیله فرو نشاند. پس از چندی، حضرت امام صادق علیه السلام به مدینه برگشت. عنوان بصری عازم شد تا در محضر امام شاگردی كند. ولی امام علیه السلام [که متوجه اشتیاق او شده بودند] به او فرمود: من آدم گرفتاری هستم، برنامه‌های زیادی دارم و...، وقت من را نگیر. به همان مجلس درس مالك برو. این جمله‌ها كه صریحا جواب رد بود، مثل پتكی بر مغز عنوان بصری فرود آمد. از خودش بدش آمد. با خود گفت: اگر در من نوری و استعدادی و قابلیتی می‌دید مرا از خود نمی‌راند. با دلتنگی داخل مسجد پیغمبر شد و سلامی داد و بعد با هزاران غم و اندوه به خانه رفت. فردای آن روز به روضه منوره پیغمبر رفت، دو ركعت نماز خواند و گفت: خدایا تو كه مالك همه دلها هستی از تو می‌خواهم كه دل جعفر بن محمد علیه‌السلام را با من مهربان كنی و مرا مورد عنایت او قرار دهی و از علم او به من بهره برسانی كه راه راست تو را پیدا كنم. بعد از نماز و دعا به خانه برگشت. و از مهجوری خودش بیشتر رنج می‌برد. ... رنج و محنت بالا گرفت. طاقتش طاق شد. دیگر نتوانست بیش از این صبر كند، به در خانه امام رفت. خادم آمد، پرسید: چه كار داری؟ گفت: هیچ، فقط می‌خواستم سلامی به امام عرض كنم. خادم گفت: امام مشغول نماز است. و رفت. طولی نكشید كه همان خادم آمد و گفت: بفرمایید داخل! «عنوان» داخل خانه شد، چشمش كه به امام افتاد سلام كرد. امام علیه السلام جواب سلام را به اضافه یك دعا به او رد كرد و پرسید: كنیه‌ات چیست؟ گفت: ابوعبد اللّه. فرمود: خداوند این كنیه را برای تو حفظ كند و به تو توفیق عنایت فرماید. شنیدن این دعای دوم بهجت و انبساطی به او داد، با خود گفت: اگر هیچ بهره‌ای از این ملاقات، جز همین دعا نبرم مرا كافی است. امام فرمود: خوب، چه كاری داری؟ و چه می‌خواهی؟ گفت: از خدا خواسته‌ام كه دل شما را به من مهربان كند و مرا از علم شما بهره‌مند سازد. امیدوارم خداوند دعای مرا مستجاب فرماید. امام فرمودند: ای اباعبد اللّه! معرفت خدا و نور با رفت و آمد و این در و آن در زدن و آمد و شد نزد این فرد و آن فرد تحصیل نمی‌شود. دیگری نمی‌تواند این نور را به تو بدهد. این آموزشی نیست، بلکه، ، نوری است كه هرگاه خدا بخواهد بنده‌ای را هدایت كند در دل آن بنده وارد می‌كند. اگر چنین معرفت و نوری را خواهانی، باید حقیقت بندگی خدا را در باطن روح خودت جستجو كنی و در خودت پیدا كنی، این علم را از راه عمل بخواه، از خداوند بخواه، او خودش به دل تو القا می‌كند. . . » 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۳۳۷ از 👇 📚الكنی والالقاب، ج۲، ذیل كلمه «البصری» 📚بحار ، ج۱، ص ۲۲۴، ح۱۷ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
۱_آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۱۲۱سوره_توبه 🌷 وَ لَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً وَ لَا يَقْطَعُونَ وَادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ‏ 🌷ترجمه 👇 هیچ مال اندك یا فراوانى را (در مسیر جهاد) انفاق نمى‌‌كنند و هیچ سرزمینى را نمى‌‌پیمایند، مگر آنكه براى آنان ثبت مى‌‌شود، تا خداوند آنان را به بهتر از آنچه مى‌‌كرده‌اند پاداش دهد. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1260 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah حذف یا تغییر لینک
. نماز صبح را رسول اكرم در مسجد با مردم خواند. هوا دیگر روشن شده بود و افراد كاملاً تمیز داده می‌شدند. در این بین چشم رسول اكرم به جوانی افتاد كه حالش غیرعادی به نظر می‌رسید. سرش آزاد روی تنش نمی ایستاد و دائما به این طرف و آن طرف حركت می‌كرد. نگاهی به چهره ی جوان كرد، دید رنگش زرد شده، چشمهایش در كاسه ی سر فرو رفته، اندامش باریك و لاغر شده است. از او پرسید: در چه حالی؟ گفت: در حال یقینم یا رسول اللّه! . فرمود: هر یقینی آثاری دارد كه حقیقت آن را نشان می‌دهد، علامت و اثر یقین تو چیست؟ . گفت: یقین من همان است كه مرا قرین درد قرار داده، شب‌ها خواب را از چشم من گرفته است و روزها را من با تشنگی به پایان می‌رسانم. دیگر از تمام دنیا و آنچه در دنیاست روگردانده و به آن سوی دیگر رو كرده‌ام. مثل این است كه عرش پروردگار را در موقف حساب و همچنین حشر جمیع خلائق را می‌بینم. مثل این است كه بهشتیان را در نعیم و جهنم‌یان را در عذاب الیم مشاهده می‌كنم. مثل این است كه صدای لهیب آتش جهنم همین الآن در گوشم طنین انداخته است. رسول اكرم رو به مردم كرد و فرمود: این بنده‌ای است كه خداوند قلب او را به نور ایمان روشن كرده است. بعد رو به آن جوان كرد و فرمود: این حالت نیكو را برای خود نگه دار. جوان عرض كرد: یا رسول اللّه! دعا كن خداوند جهاد و شهادت در راه حق را نصیبم فرماید. رسول اكرم دعا كرد که خدا عاقبت او را شهادت قرار بدهد. طولی نكشید كه جهادی پیش آمد و آن جوان در آن جهاد شركت كرد. دهمین نفری كه در آن جنگ شهید شد همان جوان بود. 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۳۰۴ 📡ا https://b2n.ir/f28437 از 👇 📚كافی، ج۲، ص۵۳ باب «حقیقة الایمان و الیقین» ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. ۱_آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۲۲سوره_توبه 🌷 وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِى الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ 🌷ترجمه 👇 سزاوار نیست كه همه‌ى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ایشان دسته‌اى كوچ نمى‌كنند تا در دین فقیه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خویش باز گشتند، آنان را بیم دهند تا شاید آنان (از گناه و طغیان) حذر كنند. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1258 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah # حذف یا تغییر لینک
. و ✊درود بر ملت هشیار ایران✊ که دشمنان‌تان را گیج کرده‌اید دشمنان مردم ایران، می‌گویند: رأی ملت بی‌تأثیر است!!! اگر چنین ☝️ است بدذات‌ترین دشمنان ایران برای دور کردن ما از انتخابات با انواع تلاش می‌کنند؟! این ☝️یعنی، رأی ما بسیار مؤثر است و این☝️همان است ✊با افتخار ✊ چون دشمن از رأی من می‌ترسد . ❣لطفاً ❣ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 https://t.me/etedal_naghd 👇 👇 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. «محمد غزالی طوسی»، برجسته‌ترین شاگرد «ابوالمعالی امام‌الحرمین جوینی» بود و در سال ۴۷۸ هجری، وقتی امام‌الحرمین جوینی وفات كرد. غزالی هیچ همپایه‌ای برای خود نمی‌شناخت. لذا، به خدمت وزیر دانشمند سلجوقی، خواجه نظام الملك طوسی رفت كه محضرش مجمع ارباب فضل و دانش بود. در آنجا نیز مورد احترام و محبت قرار گرفت. همان زمان، كرسی ریاست «نظامیه بغداد» خالی شده بود و انتظار استادی با لیاقت را می‌كشید كه بتواند از عهده تدریس آنجا برآید. غزالی، نابغه جوان كه تازه از خراسان رسیده بود، در سال ۴۸۴ هجری قمری با شكوه و جلال تمام وارد بغداد شد و بر كرسی ریاست نظامیه بغداد تكیه زد. و به عالیترین مقامات علمی و روحانی آن روز رسید و بزرگترین دانشمند زمان و عالیترین مرجع دین به شمار می‌رفت. خلیفه وقت، (المقتدر باللّه)، و بعد از او (المستظهر باللّه) برای او احترام زیادی قائل بودند. همچنین پادشاه بزرگ ایران ملك‌شاه سلجوقی و وزیر دانشمند و مقتدر او «خواجه نظام الملك طوسی» نسبت به او ارادت می‌ورزیدند و كمال احترام را مرعات می‌کردند. آری غزالی به نقطه اوج ترقیات خود رسیده بود و دیگر مقامی برای مثل او باقی نمانده بود كه احراز نكرده باشد. ولی در همان حال كه بر بلندترین جایگاه علمی و روحانی جلوس كرده بود، از درون روحش شعله‌ای كه كم و بیش در همه دوران عمر او سوسو می‌زد، زبانه كشید كه خرمن هستی و مقام و جاه و جلال وی را یك‌باره سوزاند. غزالی در همه دوران تحصیل، احساسی مرموز را در خود می‌یافت كه از او «آرامش» و «یقین» و «اطمینان» می‌خواست، ولی حس تفوق بر اقران و كسب نام و شهرت و افتخار مجال بروز و فعالیت زیادی به این حس نمی‌داد. همینكه به نقطه اوج ترقیات دنیایی خود رسید و اشباع شد، فعالیت حس كنجكاوی و حقیقت جویی او آغاز شد و برای او ثابت شد كه جدل‌ها و استدلالات وی كه دیگران را اقناع و ملزم می‌كند، ولی روح كنجكاو و تشنه خود او را اقناع نمی‌كند. دانست كه تعلیم و تعلم و بحث و استدلال كافی نیست، سیر و سلوك و مجاهدت و تقوا لازم است. با خود گفت: همانطور که نه با اسم شراب، مستی بوجود می‌آید و نه با اسم نان، سیری و نه با اسم دارو، بهبود پیدا می‌شود. از بحث و گفتگو درباره حقیقت و سعادت نیز آرامش و یقین و اطمینان پیدا نمی‌شود. باید برای حقیقت خالص شد و این با حب و جاه و شهرت و مقام سازگار نیست. كشمكش عجیبی در درون وی پیدا شد. دردی بود كه جز خود او و خدای او كسی از آن آگاه نبود. شش ماه این كشمكش به صورت جانكاهی دوام یافت و به قدری شدت كرد كه خواب و خوراك از وی سلب شد. زبانش از گفتار باز ماند. دیگر قادر به تدریس و بحث نبود. بیمار شد و در جهاز هاضمه‌اش اختلال پیدا شد. اطبا معاینه كردند، بیماری روحی تشخیص دادند. راه چاره از هر طرف بسته شده بود. جز خدا و حقیقت، دادرسی نبود. از خدا خواست كه او را مدد كند و از این كشمكش برهاند. كار آسانی نبود. از یك طرف، آن حس مرموز به شدت فعالیت می‌كرد، و از طرف دیگر چشم پوشیدن از آنهمه جلال و عظمت و احترام و محبوبیت دشوار می‌نمود. تا آنكه یك وقت احساس كرد كه تمام جاه و جلال‌ها از نظرش ساقط شد. تصمیم گرفت از جاه و مقام چشم بپوشد. از ترس ممانعت مردم، اظهار نكرد و به بهانه سفر مكه از بغداد بیرون رفت، ولی همینكه مقداری از بغداد دور شد و مشایعت كنندگان همه برگشتند، راه خود را به سوی شام و بیت المقدس برگرداند. برای آنكه كسی او را نشناسد و مزاحم سیر درونی‌اش نشود، به جامه درویشان درآمد. در مدت ده سال تفكر و خلوت و ریاضت، سیر در آفاق و انفس را آنقدر ادامه داد تا آنچه را كه می‌خواست، یعنی (یقین و آرامش درونی) را پیدا كرد. 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸ ص۳۴۱ از 👇 📚ترجمه «المنقذ من الضلال» (اعترافات غزالی) 📚تاریخ ابن خلّكان، ج۵، ص۳۵۱ 📚غزالی نامه. ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذفا تغییر لینک
. ۱_آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۲۳سوره_توبه 🌷 يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ‏ 🌷ترجمه 👇 اى كسانى كه ایمان آورده‌اید! با كسانى از كفّار كه نزدیك شما هستند بجنگید [دفع دشمن نزدیک بر دشمن دور اولویت دارد] باید آنان در شما صلابت [نیرومندی و قوت و پایداری] بیابند و بدانید كه خداوند، با پرهیزكاران است. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1262 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah # حذف یا تغییر لینک
. ایرانیانِ {علی‌رغم سختی‌های گوناگون} 🇮🇷۲۸خرداد🇮🇷و ۴۸م به دشمنانِ 🐷 خوک‌صفت 🐷 و عوامل منطقه‌ای و داخلی آن‌ها نشان می‌دهند که: با #۴۳سال و و و نتوانستند مردم‌هشیارایران را تا قیامت نیز نخواهند توانست 🤝🇮🇷ا✊🇮🇷🤝🇮🇷✊🇮🇷🤝 🌷اینجا 👇 https://t.me/etedal_naghd 👇 👇 👇 ا @etedalhamrah باحذف وتغییرلینک
. گویند در زمان دانیال نبى یك روز مردى پیش او آمد و گفت: اى دانیال «امان از دست شیطان!» دانیال پرسید: مگر شیطان چه كرده ؟ گفت: شیطان نمى‌گذارد كار خوب بكنیم و از بدی‌ها دورى نماییم! دانیال پرسید: چطور نمى‌گذارد؟ آیا لشكر مى‌كشد و شما را مجبور مى‌كند كه كار بد كنید؟ مرد گفت: نه ، ولی دائم وسوسه مى‌كند و كارهاى بد را در نظر ما جذاب جلوه مى‌دهد. دانیال گفت: باید توضیح بدهى كه شیطان چه مى‌كند، آیا وقتى مى‌خواهى نماز بخوانى شیطان به زور نمى‌گذارد نمازت را بخوانى؟ آیا وقتى مى‌خواهى پولى را در راه خدا بدهى، شیطان به زور مانع مى‌شود و نمى‌گذارد؟ آیا وقتى مى‌خواهى به مسجد بروى، شیطان طناب به گردنت مى‌اندازد و تو را به قمارخانه مى‌برد؟ آیا وقتى مى‌خواهى با مردم خوب حرف بزنى، شیطان توى دهانت مى‌رود و از زبان تو با مردم حرف بد مى‌زند؟ آیا وقتى مى‌خواهى با مردم معامله بكنى شیطان مى‌آید و زوركى از مردم پول زیاد مى‌گیرد و در جیب تو مى‌ریزد؟! مرد گفت: نه! ولى در همه كار دخالت مى‌كند، یك جورى دخالت مى‌كند كه تا مى‌آییم سرمان را بچرخانیم، کار خودش را کرده! همه گناه‌هاى من به گردن شیطان است! دانیال گفت: عجیب است! پس چرا شیطان نمى‌تواند مرا فریب بدهد؟ من هم مثل توام، شاید تو بى انصافى مى‌كنى كه گناه خودت را به گردن شیطان مى‌گذارى . مرد گفت: نه، ولى شیطان با من دشمنى دارد و نمى‌گذارد خوب باشم. دانیال گفت: كجا زندگى مى‌كنى؟ گفت: همین نزدیكى، توى فلان محله. مردم خیال مى‌كنند كه من آدم بدى هستم، نمى‌دانم چه كار كنم! دانیال پرسید: اسمت چیست؟ گفت: اسمم فلان است . دانیال گفت: عجب، پس این آقای فلان تویى! گفت: چه طور؟! مگر شما درباره من چیزى مى‌دانید؟ دانیال گفت: من تا امروز خبرى از تو نداشتم، ولى دیروز شیطان آمد اینجا برای شكایت از تو! مرد گفت: شیطان از من شكایت داشت!؟ چه شكایتى؟!؟! دانیال گفت: شیطان مى‌گفت: آقای فلانی خیلى مرا اذیت مى‌كند، در حق من خیلى ظلم مى‌كند... و از من خواهش كرد كه تو را پیدا كنم و نصیحتت كنم كه دست از سر شیطان بردارى. گفت: نپرسیدید كه فلانی چه كرده؟ دانیال گفت: پرسیدم و شیطان جواب داد: آقای فلانی، مى‌تواند نماز بخواند ولى نمى‌خواند، مى‌تواند روزه بگیرد ولى نمى‌گیرد، پولش را مى‌تواند در كار خیر خرج كند، ولى نمى‌كند. صد تا كار زشت و بد هم هست كه مى‌تواند از آن دوری كند، ولى پرهیز نمى‌كند و آن وقت گناه همه این‌ها را به گردن من مى‌اندازد. بله آقای فلان، شیطان می‌گفت: شراب مال من است، ولی فلانی از آن خوشش می‌آید و مى‌خورد، دو رنگى و حیله‌گری، مخصوص من است ولى فلانی خیال می‌کند زرنگ است!! و در كارهایش حقه بازى مى‌كند. مسجد خانه خداست و میخانه و قمار خانه مال من است ولى او عوض این كه به مسجد برود دایم جایش در خانه من است. بد زبانى و بد اخلاقى مال من است ولى فلانی به این‌ها هم ناخنك مى‌زند. ولی تا كار به جاى باریك مى‌كشد مى‌گوید: «لعنت بر شیطان». وقتى معامله مى‌كند و مردم را در خرید و فروش فریب مى‌دهد پولش را در جیبش مى‌ریزد ولى تهمتش را به من مى‌زند!! بله آقای فلان، شیطان می‌گفت: من كى در ماه رمضان غذا به دهان فلانی ریخته‌ام و روزه‌اش را باطل كرده‌ام . آقای فلان، شیطان با التماس از من خواهش کرد که به تو بگوییم «دست از سر سیطان بردار» و... دانیال نبی ادامه داد: شیطان خیلى شكایت داشت و من هم تصمیم داشتم تو را پیدا كنم و بگوییم «پایت را از كفش شیطان در بیاورى». تو مى‌گویى كه شیطان هرگز به زور تو را از راه به در نبرده و فقط وسوسه كرده، خُب، تو به وسوسه او گوش نده و سعى كن به گفتار و رفتار نیك پایبند باشى، آن وقت، تو هم مى‌شوى مثل دانیال، و دیگر از شیطان گله ندارى. اما وقتى تو خودت بد مى‌كنى و بر شیطان لعنت مى‌كنى!! شیطان هم حق دارد كه از تو شكایت كند. تو باید آن قدر خوب باشى كه شیطان نتواند تو را لعنت كند. آقای فلانی با شنیدن این حرف‌ها خیلى شرمنده شد و گفت: حق با شماست، تقصیر از خودم بود كه دست به كارهاى شیطانی مى‌زدم، باید خودم قوی باشم و گرنه شیطان گناه مرا به گردن نمى‌گیرد، «اى لعنت بر شیطان» 📚 ابلیس نامه، ص ۱۱۰ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. ۱_آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۲۴سوره_توبه 🌷 وَ إِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ 🌷ترجمه 👇 و هرگاه سوره‌‌اى نازل شود، برخى از منافقان گویند: این سوره، ایمان كدام یك از شما را افزود؟ امّا آنان كه ایمان آورده‌اند، (آیات قرآن) بر ایمانشان بیافزاید و آنان بشارت مى‌گیرند. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1262 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah # حذف یا تغییر لینک
. جوانک شاگرد بزاز، بی‌خبر از دامی كه در راهش گسترده شده است، به کار روزانه‌اش مشغول بود و نمی‌دانست این زن زیبا و متشخص که به بهانه خرید پارچه به مغازه آنها رفت و آمد می‌کند، دلباخته اوست و در قلبش طوفانی از هوس و تمنا برپاست. روزی زن به مغازه آمد و دستور سفارش مقدار زیادی جنس بزازی داد. آن گاه به عذر اینکه قادر به حمل آن ها نیست، و پول هم همراه ندارد، به صاحب مغازه گفت: پارچه‌ها را بدهید این جوان بیاورد به خانه من و پول آن ها را بگیرد. که جوان زیبایی بود، پارچه‌ها را به دوش گرفت و همراه آن زن آمد. تا داخل خانه شد، در از پشت بسته شد. ابن سیرین در یک لحظه فهمید که دامی برایش گسترده شده است. زن هوس باز قصد خود را برای او شرح داد، و گفت: من خریدار اجناس شما نبودم، خریدار تو بودم. ابن سیرین زبان به نصیحت و موعظه گشود و از خدا و قیامت سخن گفت، در دل زن اثر نکرد. التماس و خواهش کرد، باز فایده نبخشید. زن، او را تهدید کرد، گفت: اگر نپذیری، الآن فریاد می‌کشم و می‌گویم این جوان نسبت به من قصد سوء دارد. آنگاه معلوم است که چه بر سر تو خواهد آمد. ابن سیرین هراسان شد. از طرفی ایمان و عقیده و تقوا به او فرمان می‌داد که عفت و پاکدامنی خود را حفظ کند و از طرف دیگر سر باز زدن از تمنای آن زن به قیمت جان و آبرو و همه چیزش تمام می‌شد. چاره‌ای جز اظهار تسلیم ندید. شاید در دل گفت: «خدایا پناهم بده» ناگهان فکری به ذهنش رسید. با خود گفت: باید کاری کنم که این زن خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اطاق بیرون رفت و در محل قضای حاجت، تمام بدن و لباس خود را به كثافت آلوده كرد و برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و فورا او را از منزل بیرون کرد. ا https://b2n.ir/g06996 از 👇 عفاف سرچشمه زیبایی، ص۸۵ از 👇 📚مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج۱۸، ص۳۸۷ از 👇 📚الکنى والالقاب، ج۱، ص۳۱۳ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. ۱_آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۱۲۴سوره_توبه 🌷 وَ إِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ 🌷ترجمه 👇 و هرگاه سوره‌‌اى نازل شود، برخى از منافقان گویند: این سوره، ایمان كدام یك از شما را افزود؟ امّا آنان كه ایمان آورده‌اند، (آیات قرآن) بر ایمانشان بیافزاید و آنان بشارت مى‌گیرند. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1262 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah # حذف یا تغییر لینک
. گرگ‌ها در «ویَن» منتظر نتیجه «۲۸خرداد» هستند دشمنانِ رأی مردم و عزت ایران اسلامی، مذاکرات بازگرداندنِ از برجام را به بن‌بست کشانده‌ و منتظر رفتار ما در 🇮🇷 #۲۸خرداد 🇮🇷 هستند. اما ملت وفادار و هشیار ایران‌اسلامی [علی‌رغم تمام مشکلات] در 🇮🇷۴۸مین انتخابات سراسری🇮🇷 بار دیگر به حکومت‌های ضدبشری و حاکمان وحشی غرب، ثابت می‌کند که نخواهد گذاشت ✊شهدا دشمن‌شاد شوند✊ . ❣لطفاً ❣ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 https://t.me/etedal_naghd 👇 👇 👇 ا @etedalhamrah باحذف وتغییرلینک
. معلمین «شارل دو لینه» در مدرسه، با كمال یأس و نومیدی، همه با هم اتفاق كردند كه به پدرش كه یك نفر كشیش بود پیشنهاد و نصیحت كنند بی جهت انتظار پیشرفت فرزندش را در كار تحصیل و درس خواندن نداشته باشد، زیرا هیچ گونه فهم و استعدادی در او مشاهده نمی‌شود؛ بهتر است یك كار درست و مناسبی برای فرزندش پیدا كند و او را به دنبال آن كار بفرستد. ولی پدر و مادر «لینه» روی علاقه فراوان به فرزند، با همه نومیدی و تأثر، وی را برای آموزش علم طب به دانشگاه روانه كردند. اما چون بضاعتی نداشتند فقط مبلغ اندكی برای خرج دوران تحصیل او پرداختند و اگر ترحم و كمك یك مرد نیكوكار كه در باغ دانشگاه با «لینه» آشنا شده بود نبود، فقر و تنگدستی او را از پا درمی‌آورد. «لینه» برخلاف میل پدر و مادر، به رشته‌ای كه او را به دنبال آن فرستاده بودند علاقه‌ای نداشت و به رشته گیاه شناسی علاقمند بود. او از كودكی گیاه‌ها را دوست داشت و این خصلت را از پدرش به ارث برده بود. باغ پدرش از نباتات زیبا پوشیده بود، و از همان وقت كه «لینه» دوران كودكی را طی می‌كرد، مادرش عادت كرده بود كه هر وقت او گریه و فریاد می‌كند گلی به دستش دهد تا آرام گیرد. در خلال اوقاتی كه در دانشگاه طب تحصیل می‌كرد، نوشته یك گیاه شناس فرانسوی به دستش افتاد و علاقمند شد در اسرار گیاه‌ها تعمق كند. در آن اوقات یكی از مسائل روز كه مورد توجه دانشمندان گیاه شناس بود، طرز طبقه بندی صحیح گیاه‌ها و نباتات بود. لینه موفق شد یك نوع طبقه بندی خاصی بر مبنای تذكیر و تأنیث (نر و ماده بودن) گیاهان ابتكار كند كه بسیار مورد توجه قرار گرفت. كتابی كه وی در این زمینه منتشر ساخت موجب شد كه در همان دانشگاهی كه در آنجا تحصیل می‌كرد برای وی در رشته‌ای كه معلوم شد استعداد آن رشته را دارد مقامی دست و پا كنند، ولی حسادت دیگران مانع شد كه این كار جامه عمل بپوشد. لینه از موفقیت خود سرمست شد. اولین بار بود كه لذت موفقیت را می‌چشید. لذا به این پیشامد اهمیتی نداد و برای خود یك مأموریت علمی دست و پا كرد و آماده یك سفر طولانی برای تحقیق و مطالعه در طبیعت گردید. از اسباب سفر، یك چمدان و مختصری لباس و یك ذره بین و مقداری كاغذ برداشت، و تنها و پیاده به راه افتاد. هفت هزار كیلومتر راه را با مواجهه مشكلات عجیب و شنیدنی طی كرد و با غنیمت بزرگی از معلومات و مطالعات مراجعت نمود و در سال ۱۷۳۵، یعنی سه سال بعد از جریان ممانعت حسودان، چون ملاحظه كرد در وطنش سوئد جز كارهای ناپایدار به دست نمی‌آید، به هامبورگ رفت و در آنجا هنگام بازدید یكی از موزه‌ها، به رئیس موزه نشان داد كه یكی از مارهای که آبی هفت سر داشت. و سرها نه فقط شبیه سر مار بلكه مانند سر «راسو» بودند. «لینه» همیشه به شناسائی مار هفت سر بسیار مفتخر بود. اما پس از انتشار خبر مار هفت سر، قاضی محل از این بازدیدكننده نحس و شوم سخت خشمگین شد، امر داد تا او را از هامبورگ اخراج كنند. لینه باز هم مسافرت‌های خود را ادامه داد و طی راه رساله دكترای خود را در علم طب گذرانید و حتی توانست كتاب خود را به نام «دستگاه طبیعت» در بین راه در «لیدن» به چاپ برساند. این كتاب برای او شهرتی به وجود آورد و یكی از ثروتمندان آمستردام به او پیشنهاد كرد كه باغ زیبا و بی‌مانند او را اداره كند، و به این طریق موفق شد لحظه‌ای به پای خسته خود استراحت بدهد. از لطف حامی نیكوكار خود توانست كشور فرانسه را نیز بازدید كرده در جنگل‌های «مودون» به جمع آوری انواع گیاهان آنجا مشغول شود. سرانجام درد غربت و علاقه به وطن او را گرفت و به سوئد كشور خودش باز گشت. و وطن این بار قدرش را دانست و افتخاراتی كه لازمه نبوغ و پشتكار و اراده او بود به وی - كه یك روز بخاطر بی‌استعدادی در تحصیل از مدرسه اخراج شده بود - عطا كرد. 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۳۲۷ ا https://b2n.ir/s60256 از 👇 📚تاریخ علوم پی‌یر روسو، ص۳۸۲ ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. ۱_آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۱۲۵سوره_توبه 🌷 وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ كَافِرُونَ 🌷ترجمه 👇 و امّا آنان كه در دل‌هایشان بیمارى است، (آیات قرآن) پلیدى بر پلیدى آنان افزاید و در حال كفر بمیرند. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1264 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👈@etedalhamrah # حذف یا تغییر لینک
. پاسخ ملت به #۴۳سال « و » « و » « و » روز 🇮🇷 ۲۸ خرداد🇮🇷 آری ملت ایران [علی‌رغم همه سختی‌ها] ✊در #۴۸مین_انتخابات🇮🇷✊ باز هم به آمریکا و اروپا می‌فهماند که بسیار حقیرتر از آن هستند که بتوانند بدهند و از انقلاب اسلامی دورشان کنند. ❣️ لطفاً❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 https://t.me/etedal_naghd 👇 👇 👇 ا @etedalhamrah باحذف وتغییرلینک
. هر #۱۰۰۰آمریکایی۲فوتی ☝️آمریکا جهان☝️ کاش فقط ۱۰٪ از پولی را که خرج می‌کنند، خرج درمان می‌کردند تا در چنین فاجعۀانسانی ببار نمی‌آوردند 🔻پس🔻 تا این وحشی‌ها☝️ بفهمند، ❣لطفاً ❣ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 https://t.me/etedal_naghd 👇 👇 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. اواخر تابستان بود و گرما بیداد می‌كرد. خشكسالی و گرانی اهل مدینه را به ستوه آورده بود. فصل چیدن خرما بود. مردم تازه می‌خواستند نفس راحتی بكشند كه رسول اكرم به موجب خبرهای وحشتناكی- مبنی بر اینكه مسلمین از جانب شمال شرقی از طرف رومی‌ها مورد تهدید هستند- فرمان بسیج عمومی داد. مردم از یك خشكسالی گذشته بودند و می‌خواستند از میوه‌های تازه استفاده كنند. رها كردن میوه و سایه بعد از آن خشكسالی و در آن گرمای كشنده و راه دراز مدینه تا شام را پیش گرفتن كار آسانی نبود. بله زمینه برای كارشكنی منافقین كاملا فراهم شد. ولی نه آن گرما و نه آن خشكسالی و نه كارشكنی‌های منافقان، هیچ كدام نتوانست مانع فراهم آمدن و حركت كردن یك سپاه سی هزار نفری برای مقابله با حمله احتمالی رومیان بشود. راه صحرا را پیش گرفتند و آفتاب بر سرشان آتش می‌بارید. مركب و آذوقه به حد كافی نبود. خطر كمبود آذوقه و وسیله و شدت گرما كمتر از خطر دشمن نبود. بعضی از سست ایمانان در بین راه پشیمان شدند. ناگهان مردی به نام كعب بن مالك برگشت و راه مدینه را پیش گرفت. اصحاب به رسول خدا گفتند: یا رسول اللّه! «كعب بن مالك» برگشت! فرمود: ولش كنید، اگر در او خیری باشد خداوند به زودی او را به شما برخواهد گرداند، و اگر نیست خداوند شما را از شر او آسوده كرده است. طولی نكشید كه اصحاب گفتند: یا رسول اللّه! «مرارة بن ربیع» نیز برگشت! رسول اكرم فرمود: ولش كنید، اگر در او خیری باشد خداوند به زودی او را به شما برمی‌گرداند، و اگر نباشد خداوند شما را از شر او آسوده كرده است. مدتی نگذشت كه باز اصحاب گفتند: یا رسول اللّه! «هلال بن امیه» هم برگشت. رسول اكرم، همان جمله را كه در مورد آن دو نفر گفته بود تكرار كرد. در این بین شتر ابوذر كه همراه قافله می‌آمد از رفتن باز ماند. ابوذر هرچه كوشش كرد كه خود را به قافله برساند میسر نشد. ناگهان اصحاب متوجه شدند كه ابوذر هم عقب كشیده، گفتند: یا رسول اللّه! ابوذر هم برگشت. باز هم رسول اكرم با خونسردی فرمود: ولش كنید، اگر در او خیری باشد خدا او را به شما ملحق می‌سازد، و اگر خیری در او نیست خدا شما را از شر او آسوده كرده است. از آنطرف، ابوذر هرچه كوشش كرد و به شترش فشار آورد كه او را به قافله برساند، ممكن نشد. از شتر پیاده شد و بارها را به دوش گرفت و پیاده به راه افتاد. آفتاب به شدت بر سر ابوذر می‌تابید. از تشنگی له له می‌زد. خودش را از یاد برده بود و هدفی جز رسیدن به پیغمبر و ملحق شدن به یاران نمی‌شناخت. همان طور كه می‌رفت، در گوشه‌ای از آسمان ابری دید و چنین می‌نمود كه در آن سمت بارانی آمده است. راه خود را به آن طرف كج كرد. به سنگی برخورد كرد كه مقدار كمی آب باران در آنجا جمع شده بود. اندكی از آن چشید و از آشامیدن كامل آن صرف نظر كرد، زیرا به خاطرش رسید بهتر است این آب را با خود ببرم و به پیغمبر برسانم، نكند آن حضرت تشنه باشد و آبی نداشته باشد كه بیاشامد. آبها را در مشكی كه همراه داشت ریخت و با سایر بارهایی كه داشت به دوش كشید. با جگری سوزان پستی‌ها و بلندی‌های زمین را زیر پا می‌گذاشت، تا از دور چشمش به سیاهی سپاه مسلمین افتاد؛ قلبش از خوشحالی تپید و به سرعت خود افزود. از آن طرف نیز یكی از سپاهیان اسلام از دور چشمش به یك سیاهی افتاد كه به سوی آنها پیش می‌آمد. به رسول اكرم عرض كرد: یا رسول اللّه! مثل اینكه مردی از دور به طرف ما می‌آید. رسول اكرم: چه خوب است که ابوذر باشد! سیاهی نزدیكتر رسید، مردی فریاد كرد: به خدا خودش است، ابوذر است! رسول اكرم: خداوند ابوذر را بیامرزد، تنها زیست می‌كند، تنها می‌میرد، تنها محشور می‌شود. رسول اكرم ابوذر را استقبال كرد، اثاث را از پشت او گرفت و به زمین گذاشت. ابوذر از خستگی و تشنگی بی حال به زمین افتاد. رسول اكرم: آب حاضر كنید و به ابوذر بدهید كه خیلی تشنه است. ابوذر: آب همراه من هست. رسول اكرم فرمود: آب همراه داشتی و نیاشامیدی؟! گفت: آری، پدر و مادرم به قربانت، به سنگی برخوردم دیدم آب سرد و گوارایی است. اندكی چشیدم، با خود گفتم از آن نمی‌آشامم تا حبیبم رسول خدا از آن بیاشامد. 📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص ۳۴۳ ا https://b2n.ir/r26779 از 👇 📚ابوذر غفاری ، تألیف عبدالحمید جودة السحار، ترجمه و اضافات علی شریعتی ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذفا تغییر لینک