.
#حکایت
امام صادق علیه السلام راه بین مكه و مدینه را طی میكرد. «مصادف» نیز همراه امام بود.
در بین راه چشمشان به مردی افتاد كه خود را روی تنه درختی انداخته بود.
وضع مرد عادی به نظر نمیرسید!
امام به مصادف فرمود:
«به طرف این مرد برویم، نكند تشنه باشد و از تشنگی بیحال شده باشد.
نزدیك رسیدند. امام از مرد پرسید:
تشنه هستی؟
گفت: بلی!
مصادف به دستور امام به آن مرد آب داد و...
اما از قیافه و لباس و هیئت آن مرد معلوم بود كه مسلمان نیست، بلکه مسیحی است.
پس از آنكه امام و مصادف از آنجا دور شدند، مصادف از امام سؤال كرد:
آیا صدقه دادن به نصرانی جایز است؟
امام فرمود:
بله، در موقع ضرورت [که غیر مسلمانی گرفتار باشد و حل مشکلش منحصر به کمک شخص مسلمانی باشد] مثل چنین حالی، حایز است.
📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۴۰۴
ا https://b2n.ir/u63838
از 👇
📚 وسائل، ج۲، ص۵۰
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهم دیروز و امروز👇
#آیه۱۵سورۀ_یونس
🌷 وَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَايَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
🌷ترجمه 👇
و هرگاه آیات روشن ما بر آنان تلاوت مىشود، كسانى كه به دیدار ما (مَحکمۀ قیامت و دریافت پاداشهاى اخروى) امید و باورى ندارند مىگویند: قرآنى غیر از این بیاور، یا این قرآن را تغییر بده. (به آنان) بگو: من حقّ ندارم كه آن را از پیش خود تغییر دهم. من پیروى نمىكنم مگر آنچه را كه به من وحى شود، من از عذاب روزى بزرگ (قیامت) بیمناكم، اگرپروردگارم را نافرمانى كنم.
✍️ در صورت تمایل،
نکتهها و پیامها آیه را
اینجا ببینید👇
https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1282
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا@etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
☝️۱ نمونه از بدذاتیِ #ارتش_فریب
🔻بله🔻
اگر لحظهای غفلت کنیم
#وجدان و #دینمان را #میدزدند
زیرا
تصویر بالا، با عنوان «آبنوشیدن #بانوی_خوزستانی از چاله»، اولین بار در #سال۲۰۱۱، سپس در #سال۲۰۱۲، و بعد در #سال۲۰۱۴ منتشر شده و در مکانها و زمانهای دیگر نیز با انتساب به #همان_زمان_وهمان_مکان منتشر میکنند!
این ☝️ درحالیست که اصلاً، واقعی بودن تصویر مشکوک است.
با آرزوی استجابت دعاهایمان
در این روز #عرفه
❣️ لطفاً ❣
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
324_593.mp3
10.54M
☝️ #صوت دعای عرفه
#متن دعای عرفه👇
https://b2n.ir/573323
❣️ لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
عید قربان، یادآور «زیباترین نمونۀ اطاعت از خداوند» با گذشتن از همه «وابستگىها» و فداکردن «عزیزترینها»، فقط برای انجام فرمان مهربانترینِ مهربانان است.
🌹 عیدقربان مبارک🌹
❣️ لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#حکایت
جامعۀ تازه شکل گرفتۀ مسلمانان اطلاع یافتند که در قلمرو امپراتوری عظیم ساسانیان، مردم ایران گرفتار محرومیت از #تحصیل_علم و نداشتن حق #انتخاب_شغل و... هستند و آنقدر به مردم ستم شده که آمادهاند کمک کنند تا از آن وضع بیرون بیایند.
از سوی دیگر، جنگقدرت طولانیمدت، بین اشرافزادگان در شرق تا غرب ایران، در جریان بود.
به همین دلیل☝️ امپراتوری ساسانی که دارای بزرگترین ارتش جهان بود از درون تضعیف شده بود.
لذا، [[درحالی که کل جمعیت مسلمانان (اعم از زن و مرد، پیر و جوان، کودک و بزرگ، بیمار و سالم، کشاورز و صنعتگر و تاجر و...) به صدهزار نفر نمیرسید]] خلیفه دوم اندک نیروی رزمی مسلمانان را بسوی ایران فرستاد و فرماندهی پیشقراولان بر عهده «زَهرَة بن عبد اللّه» بود.
در همین حال، حکومت ساسانی، رستم فرخهرمز (فرخ زاد) را در رأس سپاهی عظیم و ادوات كامل، برای مقابله با مسلمانان به قادسیه فرستاد.
رستم، شب اول، «زَهرَة» را دعوت کرد و از او خواست، «طلا بگیرند و برگردند!!»
زهرة گفت:
ما چشم به مال شما نداریم. بلکه معتقدیم: هركس در راه خدا برای رهایی انسانها از ظلم، تحمل رنج نماید، نزد خدا عزیز میگردد.
رستم گفت:
دینتان چیست؟
زهرة گفت:
دین ما ۳ ركن دارد:
اعتقاد به «یگانگی خدا» و «حیات بعد از مرگ» و «رسالت محمد(ص)»
رستم گفت:
این كه عیب ندارد. دیگر چی؟
زهرة گفت:
اسلام، همه قشرهای انسانی را برابر میداند و طبقهبندی انسانها به «اشراف» و «محروم» را مردود میداند.
رستم گفت:
این اشكال دارد. زیرا، از زمان اردشیر، در ایران #تحصیل_علم مخصوص #اشرافزادگان است و «کشاورز» و «صنعتگر» و...، حتی حق ندارند غیر از شغل اجدادی خود، شغل دیگری داشته باشند! چه رسد که بخواهند با اشرافزادگان برابر باشند.
زهرة گفت:
اما ما عقیده داریم، تنها، عمل به وظیفه، انسان را نزد خدا عزیز میكند.
رستم، پیکی نزد سعد ابی وقاص بفرستاد تا کسی را برای مذاکره بفرستد که دارای اختیار کامل باشد.
سعد، «ربعی بن عامر» را مأمور این كار کرد و او عازم خیمه فرماندهی ساسانیان شد.
از آن طرف مشاوران رستم، برای آنكه فرستاده مسلمانان را مرعوب کنند، هرچه توانستند تشریفات و تجملات فراهم کردند.
نماینده مسلمانان، در سادهترین شکل ممکن وارد شد. وقتی آن تشریفات و تجملات را دید، فهمید كه برای مرعوب کردن او ایجاد کردهاند. لذا، خواست با اسب وارد خیمۀ رستم شود. و مأمورین خواستند مانع شوند ولی با اشارۀرستم از او جلوگیری نکردند.
نزدیك تخت رستم از اسب پیاده شد. یكی از پشتیهای زرین را که در خیمه گذاشته بودند، با نیزه سوراخ كرد و افسار اسبش را به آن گره زد. پلاس كهنهای كه جُل اسبش بود، به عنوان روپوش به دوش انداخت.
و با وقار و آرام، مقابل تخت رستم ایستاد. سپس فرش را عقب زد و روی خاك نشست.
گفتند: روی فرش بنشین!
گفت: ما از این زیورها خوشمان نمیآید.
و...
رستم پرسید:
چرا اینجا آمدهاید؟
گفت:
برای رهایی مردمی كه از حقشان محروم شدهاند و همگی حاضریم در این راه كشته شویم و...
رستم گفت:
فعلا تصمیم به جنگ را تأخیر بیندازید تا ما بعد از مشورت تصمیم بگیریم.
گفت: چند روز؟
رستم گفت:
ما باید با رؤسا و بزرگان خود مشورت كنیم تا تصمیم بگیریم.
ربعی، احتمال داد منظورش وقت کُشیست، گفت:
ما در این گونه مواقع بیش از سه روز تأخیر را جایز نمیدانیم. من سه روز مهلت میدهم تا یكی از سه كار را انتخاب كنید:
یا مسلمان شوید و به دستورات اسلام در مورد بندگان خدا عمل کنید.
یا اگر مسلمان نمیشوید، طبقهبندی بندگان خدا را لغو کنید و تحت حاکمیت اسلام با پرداخت «جزیه» [[مالیات ویژۀ غیر مسلمان که کمتر از زکات اسلامیست]]
به حکومت بدهید.
اما اگر نه اسلام را بپذیرد و نه برابری انسانها را اجرا کنید، پس آماده نبرد باشید.
پس از این جریان، رستم، که بسیار تحت تأثیر منطق مسلمانان قرار گرفته بود، با اشرافزادگان ساسانی مشورت كرد، اما آنها گفتند:
ممكن نیست ما به این دین درآییم یا با طبقات پایین مردم برابر باشیم!!
و...
راهی جز جنگ باقی نگذاشتند. و...
قرار بر جنگ شد و سپاه اندک مسلمانان با تکرار پیدرپیِ شعار «#کسب_علم بر مسلمان #واجب_است» به میدان آمدند.
بدنۀ سپاه ساسانی [که از طبقات پایین بودند و تحت ستم اشراف و محرومیتهای گوناگون قرار داشتند، با شنیدن منطق مسلمانان، برای رهایی امیدوار شده بودند و انگیزهای برای جنگ نداشتند و...] لذا، سپاه عظیم و بیانگیزۀ ساسانی از تعداد اندکی مسلمانِ مصمم، شكست سختی خورد و جان رستم نیز فدای خودخواهی اشرافزادگان شد.
📚 اقتباس از👇
مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص ۴۳۳
ا https://b2n.ir/p89309
از 👇
📚 كامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۱۹
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهم امروز و فردا👇
#آیه۱۶سورۀ_یونس
🌷 قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
🌷ترجمه 👇
بگو: اگر خداوند مىخواست، آن (قرآن) را بر شما نمىخواندم و شما را به آن آگاه نمىساختم. من پیش از (آوردن) قرآن، عمرى در میان شما بودهام، آیا نمىاندیشید؟!
✍️ در صورت تمایل،
نکتهها و پیامها آیه را
اینجا ببینید👇
https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1283
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا@etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#حکایت
#دومقدمه
🔹 اول:
رسول گرامی اسلام در عصری میزیست که زندگی قبیلهای و قواعد خاص آن بر جامعه حاکم بود.
یکی از قواعد خاص زندگی قبیلهای در آن عصر این بود که افراد در صورتی تحت حمایت رییس قبله بودند که با او پیمان داشته باشند و رؤسای قبائل، با زنان طرف پیمان نمیشدند و هر زنی باید بوسیله همسر یا پدرش در قالب این قرارداد قرار میگرفت.
به همین دلیل، معمولاً زنانی که پدر نداشتند، تلاش میکردند بدون همسر نمانند.
و در بسیاری از موارد، وقتی زنی بدون سرپرست میشد، اگر شرایط او بصورتی بود که کسی داوطلب ازدواج با او نمیشد، رییس قبیله، یکی از مردان قبیله را موظف میکرد با او ازدواج کند.
به همین دلیل، مردانی که توان اداره افراد بیشتری را داشتند، تعداد زنان بیشتری را به ازدواج درمیآوردند.
اسلام، این سنت قبیلهای را دارای چارچوبهای مخصوصی کرد که مردان یا نباید تعدد ازدواج را بپذیرند یا باید به حقوق هریک از زنان پایبند باشند.
🔹 دوم:
ازدواج اول پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله در ۲۵ سالگی با خدیجۀ ۴۰ ساله بود كه پانزده سال از خودش بزرگتر بود و ۲۵ سال به عنوان تنها همسر پیغمبر صل الله علیه و آله بود و فرزندانی آورد و در ۶۵ سالگی وفات كرد.
پس از درگذشت خدیجه، پیغمبر با یك «بیوه» به نام «سوده» ازدواج كردند.
بعد از او با عایشه، دختر ابوبکر ازدواج کردند که تنها همسر پیامبر اکرم است که قبلا شوهر نكرده بود.
پس از عایشه نیز، طبق همان سنت، با زنانی ازدواج کردند که همه بیوه و غالباً سالخورده و بعضی صاحب فرزندانی بودند، و پیامبر اعظم سرپرستی آنان را برعهده گرفتند.
#حکایت
عایشه، شاید بخاطر جوانی و زیباییاش، انتظار داشت با بودن او پیغمبر به زن دیگر التفات نكند.
اما پیغمبر كه ازدواجهایش بر مبنای همان مصلحت نظام قبیلهای [که در آن زمان رواج داشت] و بعضاً بر اساس مصلحتهای سیاسی آن روز اسلام بود و در چارچوبهایی که اسلام تعیین کرده بود انجام میشد، به این جهات التفاتی نمیكرد.
به هرحال
یکی از شبها که پیامبر نزد عایشه بود، نیمههای شب. به خیال اینكه عایشه خوابیده است، آهسته حركت كردند و كفشهایشان را پوشیدند و آهسته در را باز كردند و بیرون رفتند.
اما عایشه که هنوز بیدار بود، کنجکاو شد.
زیرا شبهای دیگر پیغمبر از بستر برمیخاست و در گوشهای از اتاق به عبادت میپرداخت، اما آن شب از خانه خارج شدند.
عایشه با خود گفت: پیامبر مشتی پیرزنِ سالخورده و بیوه دور خود جمع كرده است و حالا مخفیانه بیرون میرود!!!
عایشه لباس پوشید و مانند سایه به دنبال پیغمبر راه افتاد.
دید که پیغمبر از خانه به طرف قبرستان بقیع رفت و در كناری ایستاد و سه بار دستهایش را برای دعا به سوی آسمان بلند كرد، سپس راه خود را به طرفی شهر کج کرد و به طرف خانه راه افتاد.
عایشه، مثل برق، حرکت کرد و قبل از پیغمبر خود را به خانه رساند و به بستر رفت. وقتی كه پیغمبر وارد شد، متوجه نفسهای تند عایشه شد و گفت: چرا نفس نفس میزنی؟!
گفت:
چیزی نیست یا رسول اللّه!
پیامبر اصرار کرد و عایشه گفت:
دنبال شما آمدم، خواستم بفهمم در این وقت شب كجا میروی!
پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله خندیدند و در حالی كه دست خود را آهسته به پشت عایشه میزد فرمود:
آیا برای تو این خیالی پیدا شد؟!
سپس ادامه دادند:
دلیل رفتن من به بقیع این بود كه جبرئیل آمد و مرا بانگ زد که برای دریافت وحی باید تنها باشم. چون ترسیدم تو را وحشت بگیرد، آهسته از اتاق بیرون رفتم. فرشته خدا به من دستور داد بروم به قبرستان بقیع و برای مدفونین بقیع طلب آمرزش كنم.
عایشه گفت:
یا رسول اللّه! من اگر بخواهم برای مردگان طلب آمرزش كنم چه بگویم؟ .
فرمودند:
بگو: اَلسَّلامُ عَلی اَهلِ الدِّیارِ مِنَ المُؤمِنین وَالمُسلِمین وَ یَرحَمُ اللّهُ المُستَقدِمین مِنا وَالمُستَأخِرین، فَاِنّا اِن شاءَ اللّهُ اللاحِقُون
✅ نکته👇
شاید [از بستر برخاستن در نیمه شب و به قبرستان رفتن]، یکی از راههای ارتقاء اعظم بندگان خدا باشد.
🔅با الهام از👇
📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص۴۳۹
ا https://b2n.ir/y94870
از 👇
مسند احمد حنبل، ج۶، ص۲۲۱
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهم دیروز و امروز👇
#آیه۱۶سورۀ_یونس
🌷 قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
🌷ترجمه 👇
بگو: اگر خداوند مىخواست، آن (قرآن) را بر شما نمىخواندم و شما را به آن آگاه نمىساختم. من پیش از (آوردن) قرآن، عمرى در میان شما بودهام، آیا نمىاندیشید؟!
✍️ در صورت تمایل،
نکتهها و پیامها آیه را
اینجا ببینید👇
https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1283
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
گفتند: غرب #کروناراجمع_کرد 😂
ولی براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، #۷کشور از ۱۰کشوری که بیش از همه درگیر هستند، همچنان از #۲قارۀآمریکاواروپا هستند.
🔻آری🔻
تمام #خودبزرگنماییهایشان
همین اندازه #دروغ_است
🔻بله🔻
اگر لحظهای غفلت کنیم
#وجدان و #دینمان را #میدزدند
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد
..
#حکایت
پس از قتل عثمان، مردم فوج فوج آمدند و با علی علیه السلام بیعت كردند.
روز دوم بیعت، علی علیه السلام بر منبر رفت و ضمن سخنان خود گفت:
... شما به من رو آوردید و به میل و رغبت خود با من بیعت كردید... اگر چیزی دیدید كه به نظرتان عجیب و غیرقابل قبول آمد در رد و انكار شتاب نكنید. من در هر كاری تا وظیفهای تشخیص ندهم و عذری نزد خدا نداشته باشم اقدام نمیكنم.
... من رغبتی به تصدی خلافت ندارم ... اما چون شما اتفاق رأی حاصل كردید و مرا به خلافت برگزیدید، برای من شانه خالی كردن امكان نداشت.
سپس چنین ادامه داد:
... من امروز در كمال صراحت میگویم، تمام مزایا را لغو خواهم كرد، حتی امتیاز مصاحبت پیغمبر و سوابق خدمت به اسلام را... هركس امروز مسلمان شود، برای او امتیازی مساوی با مسلمانان اولیه قائل میشوم... فردا حاضر شوید كه مالی در بیت المال هست و باید تقسیم شود.
«سهمیۀ بیت المال»، چیزی شبیه «یارانه»ی امروز بود که به مردم پرداخت میشد.
روز دیگر، موجودی بیت المال را مساوی تقسیم كرد. به هر نفر سه دینار رسید.
مردی گفت:
یا علی! تو به من سه دینار میدهی و به کسی كه تا دیروز برده من بود نیز سه دینار؟!
علی علیه السلام فرمود:
همین است كه دیدی.
عده ای كه از سالها پیش، به تبعیض و امتیاز عادت كرده بودند - مانند «طلحه» و «زبیر» و «عبد اللّه بن عمر» و «سعید بن عاص» و «مروان حكم» - آن روز از قبول سهمیه امتناع كردند و از مسجد بیرون رفتند.
روز بعد، این عده به مسجد آمدند، اما جدا از دیگران در گوشهای نشستند و شور پرداختند. پس از مدتی «ولید بن عقبه» را از میان خود انتخاب كردند و نزد علی فرستادند.
ولید گفت: اولا؛ به واسطه سوابق تو در جنگهای میان اسلام و کفّار از تو دل خوش نداریم. غالبا از هر كدام ما یك نفر یا دو نفر در آن روزها به دست تو كشته شده است. از جمله پدر خودم در بدر به دست تو كشته شد.
ادامه داد: ما با دو شرط میتوانیم از این موضوع صرف نظر كنیم، اگر تو آن دو شرط را بپذیری، با تو بیعت میكنیم:
«یكی اینكه به گذشته كار نداشته باشی. تو فقط مراقب باش كه در زمان خودت حیف و میلی نشود.
دوما؛ قاتلان عثمان را به ما تحویل ده كه از آنها قصاص كنیم؛ والا ناچاریم برویم در شام به معاویه ملحق شویم.
علی علیه السلام فرمود:
اما موضوع خونهایی كه در جنگ اسلام و جاهلیت ریخته شد، اگر ادعایی دارید باید از جانب باطل علیه حق عرض حال بدهید، نه علیه من.
اما موضوع حقوقی كه در گذشته پامال شده، مال من نیست كه ببخشم و صرف نظر كنم.
و اما موضوع اگر من وظیفه شرعی خود تشخیص میدادم، قاتلان عثمان! را دیروز قصاص میكردم.
ولید به رفقای خود گزارش داد و بر آنها مسلم شد كه سیاست علی قابل انعطاف نیست و از همان ساعت شروع كردند به تحریك و اخلال.
گروهی از دوستان علی علیه السلام آمدند نزد آن حضرت و گفتند:
این افراد قتل عثمان را بهانه خواهند كرد و آشوبی بپا خواهد شد. اگر امتیاز اینها را حفظ كنی، غائله میخوابد.
برای اینکه دیگران نیز چنین فکری نکنند، روز دیگر علی علیه السلام در حالی كه شمشیری بر کمر بسته بود و لباسش دو تکه پارچه ساده بود كه یكی را به كمر بسته بود و دیگری را روی شانه انداخته بود، به مسجد رفت و بالای منبر ایستاد و به كمان خود تكیه كرد و خطاب به مردم گفت:
... ما برای كسی نسبت به كسی، جز به مقیاس طاعت خدا و پیغمبر، برتری قائل نیستیم. این كتاب خداست در میان ما و شما، و آن هم سنت و سیرۀ روشن پیغمبر شما كه آگاهید و میدانید.
پس از این خطبه، هركس تكلیف خود را فهمید، و برخی، یا مانند عبد اللّه بن عمر كناره گیری و انزوا اختیار كرد و یا مانند طلحه و زبیر و مروان جنگ و خونریزی به راه اندختند تا آنچه را به ناحق به آن عادت کرده بودند مجدداً دریافت کنند و...
📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸، ص: ۴۴۳
از 👇
📚شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۷۱، شرح خطبه۹۰
❣لطفاً ❣
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد