eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
133 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
759 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
. یکی از دانشمندان بزرگ اسلام در قرن سوم، شخصی‌ست به نام «یعقوب بن اسحاق کِنْدی». او فیلسوف مسلمان است که جوانی خودش را در دوره‌ای آغاز کرده بود که در زمان مأمون عباسی، واردات افکار یونانی، هندی و هجوم ترجمه آثار بی‌گانه غوغایی به پا کرده بود، و... «یعقوب بن اسحاق کِنْدی» نیز علی‌رغم دانش بسیار، از تأثیر نظریات وارداتی بی‌نصیب نمانده بود و... « کِنْدی»، مدتی در منزل نشست، گوشه نشینی اختیار کرد و بدون اینکه به کسی چیزی بگوید، خود را به نوشتن کتابی به نام «تناقض‌های قرآن!!!» مشغول کرد و در حالی‌که به پایان کتاب نزدیک شده بود و... روزی برخی از شاگردان او خدمت حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) شرفیاب شدند. هنگامی که چشم حضرت به آن‌ها افتاد فرمودند: آیا یک مرد رشید در میان شما وجود ندارد!؟! درحالی‌که با تعجب به حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) نگاه می‌کردند، امام علیه‌السلام ادامه دادند: چرا به شبهات استادتان پاسخ نمی‌دهید و او را از اشتباهش باز نمی‌دارید؟ گفتند: ما شاگرد او هستیم، چگونه اشتباه استاد را بدانیم و به او اعتراض کنیم؟ امام (علیه‌السلام) به یکی از شاگردان «کِندی» فرمودند: اگر مطلبی به تو بگویم می‌توانی به او برسانی؟ گفت: آری. امام (علیه‌السلام) فرمودند: از این به بعد با او به گرمی و محبت رفتار کن و او را در انجام کارهایش کمک کن و... هنگامی که کاملا انس و آشنائی به وجود آمد، به او بگو: برای من سؤالی پیش آمده، اجازه می‌دهید بپرسم؟ وقتی اجازه پرسش به تو داد، بگو: آیا ممکن است کسی حرفی بزند و من از آن چیزی بفهمم ولی منظور او چیز دیگری باشد؟ قطعا کِنْدی می‌گوید، بله، ممکن است. آنگاه بگو: آیا این موضوع در مورد قرآن هم همینطور است؟ یعنی، آیا ممکن است نازل کننده قرآن از گفتار خود معنایی غیر از آن معنایی که من یا شما می‌فهمیم، اراده کرده باشد؟ کِنْدی در پاسخ خواهد گفت: بلی ممکن است، زیرا کِندی مردی هوشمند است و حرف درست را خوب می‌فهمد. در این هنگام به او بگو: پس چرا آنچه خودت از قرآن فهمیده‌ای را ملاک قضاوت قرار داده‌ای و اشکالاتی به آن وارد کرده‌ای؟! چه می‌دانی، شاید منظور نازل کننده قرآن غیر از چیزی باشد که شما فهمیده‌ای و در این صورت، سخنان شما، خارج از موضوع اصلی خواهد بود. شاگرد به حضور استاد خود «کِنْدی» رفت و طبق دستور امام (علیه‌السلام) با او به ملاطفت و مهربانی رفتار کرد و بعد از چند روز، سؤال را مطرح نمود. کِنْدی، مدتی به فکر فرو رفت و سپس گفت: تو را سوگند می‌دهم که بگویی این سئوال چگونه و از کجا به فکر تو آمد؟ شاگرد گفت: چه ایرادی دارد که چنین سئوالی به ذهن من آمده باشد؟ استاد گفت: نه، تو هنوز زود است که به چنین مسائلی رسیده باشی، به من بگو این سئوال را از کجا یاد گرفته‌ای؟ شاگرد گفت: حقیقت این است که حضرت «ابومحمد» [امام حسن عسکری (علیه‌السلام)] مرا راهنمایی فرمودند. کِنْدی مدتی به فکر نشست و از سویی، متوجه شد که امام حسن عسکری علیه‌السلام به اذن خدا به راز او در مورد نوشتن کتاب [[که هیچ‌کس نمی‌دانست]] پی‌برده. و از سوی دیگر، به اشتباه خود پی برد و... دستور داد آتشی روشن کردند و تمام آنچه را که (به خیال خودش) به عنوان «تناقض‌های قرآن!!!» نوشته بود، سوزاند. 📡ا https://b2n.ir/g33112 از 👇 📚زندگانی چهارده معصوم، ص۵۲۰ 📚سیره پیشوایان، ص۶۲۸ از 👇 📚بحارالانوار،ج۵۰، ص۳۱۱ 📚منتی الامال، ص۲۶۶ 📚مناقب شهر آشوب، ج۳، ص۵۲۵ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
http://sharieh.com/news/284 تلاوت (تندخوانی) ☝️☝️ قرآن کریم و ، جزء بیستم ا 👇 ا http://j.mp/2brI1zc و و ترجمه جزء بیستم ا 👇 ا https://b2n.ir/s43497 ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 .
http://sharieh.com/news/284 تلاوت (تندخوانی) ☝️☝️ قرآن کریم و ، جزء بیستم ا 👇 ا http://j.mp/2brI1zc و و ترجمه جزء بیستم ا 👇 ا https://b2n.ir/s43497 ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 .
. برخی از بزرگان از «ابوهاشم جعفری» نقل کرده‌اند که گفته است: در زمان حکومت متوکل عباسی، توسط مأمورین حکومت دست گیر شدم و به همراه عده‌ای دیگر از شیعیان به زندان افتادم. پس از گذشت مدتی حضرت ابومحمد، [امام حسن عسکری (علیه‌السلام)] را نیز به همراه برادرشان «جعفر»، در زندان نزد ما آوردند. چون امام حسن عسکری (علیه‏السلام) را وارد زندان کردند، من حضرت را در جای خودم نشاندم و «جعفر» نیز در نزدیکی حضرت، روی زمین نشست و... پس از گذشت لحظه‌‏ای فریاد «جعفر» بلند شد و حرف‌های چَرت و پَرت می‌زد. امام (علیه‏السلام) با سختی او را ساکت کردند ولی همه متوجه شدند که جعفر در حال مستی دستگیر شده و هنوز هم هشیار نشده و... «ابوهاشم جعفری» افزوده است: شخص ناشناسی نیز در جمع ما زندانی بود و خود را منسوب به سادات علوی معرفی می‌کرد و... من نزد حضرت امام حسن عسکری (علیه‏السلام) رفتم و عرض کردم: آقا جان دعا کنید از این وضع خلاص شویم حضرت فرمودند: اگر بیگانه‏ای در جمع شما نبود، می‌گفتم که هر یک از شما چه زمانی آزاد خواهید شد. چند ساعت بعد، آن شخص ناشناس [که خود را منسوب به سادات و علوی معرفی کرده بود] از جمع ما بیرون رفت، امام (علیه‏السلام) فرمودند: این مرد از شماها نیست، مواظب سخنان و حرکات خود باشید، او جاسوس حکومت است و در لابلای لباس‏هایش وسائل نوشتن دارد و تمام حرکات و سخنان شما را می‏نویسد و می‏فرستد برای حکومت و... بعد از آن که امام (علیه‌السلام) نسبت به آن مرد هشدار دادند، یکی از زندانیان، سریع حرکت کرد و وسائل آن شخص را که کناری گذاشته بود، بررسی کرد و نوشته‌هایی را آورد و به همه ما نشان داد که تمام مسائل و صحبت‏های ما را ثبت کرده بود و حتی به دروغ نوشته بود: زندانیان درحال سوراخ کردن دیوار زندان هستند و می‏خواهند فرار کنند!!! 📡ا https://b2n.ir/u76502 از 👇 📚چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسگری از 👇 📚الخرایج و الجرایح، ج۲، ص۶۸۲، ح۱ 📚إعلام الورى طبرسى، ج۲، ص۱۴۱ 📚بحارالا نوار، ج۵۰، ص۲۵۴، ح۱۰ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
http://sharieh.com/news/284 تلاوت (تندخوانی) ☝️☝️ قرآن کریم و ، جزء بیست و یکم ا 👇 ا http://j.mp/2b8VcBO و و ترجمه جزء ۲۱ ا 👇 ا https://b2n.ir/s57232 ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 .
. بیست بار با شتر رفته بودند حج، بدون اینكه حتی یك شلاق به او بزنند. وقتی امام زین‌العابدین علیه‌السلام به شهادت رسیدند و آن‌حضرت را دفن کردند و...، همان شتر بدون اینكه قبر امام علیه‌السلام را دیده باشد، آمد همانجا. زانوهایش را خم کرد، افتاد روی زمین، با همان زبانِ بسته، صیحه می‌کشید. خودش را می‌مالید به خاک‌ها، سرش را به زمین می‌زد. وقتی خبر این☝️☝️ حال شتر به امام باقر علیه السلام رسید، آمدند و خودشان شتر را آرام کردند. شتر از كنار قبر بلند شد و چند قدم برداشت. ولی انگار دلش آرام نگرفته بود. برگشت و دوباره همان ضجه‌ها را شروع كرد. امام علیه‌السلام یك‌بار دیگر آمد و شتر را آرام كرد. بار سوم كه بی‌قراری‌اش را دید، فرمود: رهایش كنید. شتر، سه روز آن جا ماند. با همان حال، همان جا، کنار قبر صاحبش، حضرت امام زین العابدین (علیه‌السلام) تلف شد. وقتی مؤمنین آمدند، با حیوان تلف‌شده مواجه شدند و لاشۀ شتر را به بیرون شهر منتقل کردند و... 📡ا https://b2n.ir/m94597 از 👇 📚بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۴۸ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
http://sharieh.com/news/284 تلاوت (تندخوانی) ☝️☝️ قرآن کریم و ، جزء بیست و دوم ا 👇 ا http://j.mp/2bFRxNP و و ترجمه جزءبیست‌ودوم ا 👇 ا https://b2n.ir/q31917 ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 .
. از «عبد الله بن ابان زیات (روغن فروش)» كه نزد حضرت رضا علیه السلام منزلتی داشت، نقل شده که گفته است: به حضرت امام رضا علیه السلام عرض كردم: برای من و خانواده‌ام بدرگاه خدا دعا بفرمایید. فرمودند: مگر فکر می‌کنی دعا نمی‌كنم؟ سپس ادامه دادند: بخدا كه اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه می‌شود. عبدالله گفته است: درک این مطلب برایم سخت بود امام علیه‌السلام متوجه حال من شدند و فرمودند: مگر تو آیه ۱۰۵ سورۀ توبه را نخوانده‌ای كه فرماید؟ «وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَیرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ یعنی: بگو عمل [صالح] انجام دهید كه خدا و رسولش و مؤمنان عمل شما را می‌بینند سپس افزودند: بخدا كه منظور از «مؤمن» در آیه، علی بن ابی طالب است. قلب عبدالله بن ابان «روغن فروش» آرام شد. حالا مطمئن بود که امام زمان‌ش هر روز و هر شب دعا می‌کند. هم برای او، هم برای خانواده‌اش، هم برای تک تک شیعیان. 📡ا https://b2n.ir/x57883 📡ا https://b2n.ir/u21869 از 👇 📚 الکافی جلد۱، صفحه۲۱۹ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
http://sharieh.com/news/284 تلاوت (تندخوانی) ☝️☝️ قرآن کریم و ، جزء بیست و سوم ا 👇 ا http://j.mp/2brItxm و جزء بیست و سوم ا 👇 ا https://b2n.ir/f65830 ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 .
☝️ ☝️ سال‌روز ۱۳۵۹/۲/۵ قدرت‌نمائی‌الهی مقابل 🇮🇷✊🇮🇷 گرامی باد 🇮🇷✊🇮🇷 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ ☝️ شن‌ها مأمور خدا بودند ☝️ ☝️ #۵اردیبهشت، سالروز 🇮🇷✊🇮🇷 گرامی باد 🇮🇷✊🇮🇷 .