.
#حکایت
«محسن عسکری» پیرغلام ۷۴ساله و شاعر اهلبیت(ع)، تنها دوست بازماندۀ «#رسول_ترک» میگوید:
بازیهای روزگار از رسول، جوانی خلافکار و لاابالی بار آورد. او بعد از ۲۴سالگی شهر و دیارش را رها کرد و به تهران آمد و از آنجا که ترک زبان بود به «رسول ترک» شهرت پیدا کرد.
خیلی زود به یکی از قلدرهای شرور تبدیل شد و انواع گناهان را مرتکب میشد و مأموران کلانتریهای تهران قدیم هم جرئت برخورد جدی با او را نداشتند.
اما در همان دورهای که هنوز توبه نکرده بود و از گناهان پرهیز نداشت، دو کار را رها نکرده بود.
یکی، کمک به ایتام (سرپرستی ۵، ۶ یتیم را برعهده گرفته بود.)
و یکی هم علاقه شدید به روضه سیدالشهدا و مجالس اهلبیت (علیهم السلام)
لذا، امکان نداشت حاج رسول از محل برگزاری روضه امام حسین(ع) رد شود و با #صدق_نیت وارد جلسه روضه نشود و چند دقیقه در مجلس عزای امام حسین (علیه السلام) ننشیند.
بالاخره، «دعای ایتام» و «علاقه #مخلصانه به روضه امام حسین(ع)» نجاتش داد.
✅ ماجرای #توبه_رسول_ترک به دو صورت نقل شده که یکی روایت «محسن عسکری»، [تنها دوست بازماندۀ رسول] است که ماجرا را [بدون واسطه] از قول حاج «ابولحسین تبریزی» (شخصی که باعث توبه رسول شده)، این گونه نقل کرده است:
🔻ا🔻
حاج «ابولحسین تبریزی» گفت:
شب قدر ماه مبارک رمضان بود. یکباره احساس کردم مجلس حال طبیعی خود را از دست داد. متوجه حضور شخصی شدم که سر و وضع خوبی نداشت و ژولیده بود؛ به حدی که مردم دور و بر او را خالی کردند.
یکی آمد و به من گفت:
یکی از جوانان شرور محله وارد مجلس شده.
وقتی او را دیدم، متوجه شدم که مست است.
به او گفتم:
چرا با این وضع آمدی هیئت؟ برو مرتب که شدی بیا.
جواب داد:
شما چه کاره هستید؟
گفتم:
برو. اینجا مجلس امام حسین(ع) است.
گفت:
مگر امام حسین(ع) وصی و قیم دارد؟
دوباره به او گفتم:
برو و فردا که مرتب شدی بیا.
وقتی خواست برود به من گفت: «آمده بودم روضه امام حسین(ع) ولی نمیدانستم امام حسین(ع) وصی و قیم دارد.
بعد گفت: اگر بروم دیگر برنمیگردم.
و رفت.
بعد از سحری و نماز صبح، خوابم برد. تازه در خواب فرو رفته بودم که خواب دیدم در همان جلسه هیئت خودمان حضور دارم و حضرت زهرا(س) به مجلس ما تشریف فرما شدهاند. رفتم جلو که به خانم(س) خوشامد بگویم و عرض ادب کنم اما خانم رو برگرداندند.
گفتم:
خانم! چرا از من رو برمیگردانید؟!
گفتند:
هر کسی که هستی باش. چرا نگهبان هیئت ما را بیرون کردی؟ اینجا حتی سگها هم احترام دارند…
همین که گفتم: «خانم! اشتباه کردم» از خواب پریدم…
هنوز هوا روشن نشده بود که پرسان، پرسان، خودم را به خانه رسول ترک رساندم و او را صدا کردم.
از صدایم مرا شناخت و گفت:
وصی و قیم امام حسین(ع) هستی؟! من به خاطر امام حسین(ع) از تو گذشتم. اگر مجلس امام حسین(ع) نبود، میدانستم با تو چگونه رفتار کنم.
گفتم:
در را باز کن. مرا بدبخت نکن.
وقتی با خواهش من در را باز کرد، به پایش افتادم.
رسول گفت:
مگر نمیگویم نترس! چرا اینطوری میکنی؟
گفتم:
از تو نمیترسم. از ناخشنودی خانم حضرت زهرا(س) میترسم.
رسول گفت:
مگر چه شده؟! و شروع کرد به اصرار کردن.
با اصرار او خوابم را برایش تعریف کردم.
گفت:
زود بگو خانم به شما چه گفت؟
گفتم:
خانم فرمودند: اینجا حتی سگها هم احترام دارند.
رسول آهی کشید و نشست روی زمین و اشکش جاری شد و...
بعد گفت:
سگهای ولگرد را میکُشند اما برخی سگها صاحب دارند. خدا را شکر که من بیصاحب نیستم.
رسول از آن روز توبه کرد و همه شرارتهایش را کنار گذاشت و وارد دستگاه امام حسین(ع) شد و...
✅ «محسن عسکری» پیرغلام ۷۴ساله و شاعر اهلبیت(ع) میگوید:
«رسول ترک»، سرپرستی ۵، ۶ یتیم را برعهده گرفته بود. به نظرم، همین سبب شد که با نظر عنایت امام حسین(ع)، توفیق توبه پیدا کند.
✅ منبع: راهیافتگان 👇
📡ا https://b2n.ir/g13138
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال👇👇
ا @etedalhamrah
#حذف یا تغییر لینک #آزاد