.
#دو_حکایت_حکایت
✅ حكایت #اول
در جلد چهل و هشتم بحارالانوار از كسی كه نام او را ذكر نكرده، نقل كرده است كه گفته:
وقتى كه اعمال عرفات را تمام كردم به «ابراهيم ابن شعيب» برخوردم و سلام كردم. ابراهيم يكى از چشمهايش را از دست داده بود چشم سالمش نيز سخت سرخ بود مثل اينكه لخته خون است گفتم: يك چشمت از بين رفته. به خدا من بر چشم ديگرت مىترسم! اگر كمى از گريه خوددارى كنى بهتر است.
گفت: به خدا سوگند! امروز حتى يك دعا درباره خود نكردم.
گفتم: پس درباره چه كسى دعا كردى؟
گفت: درباره برادران دينى ، زيرا از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: «هر كس پشت سر برادرش دعا كند خداوند فرشتهاى را مأمور مىكند كه به او بگويد دو برابر آنچه براى خود خواستى بر تو باد!» بدين جهت خواستم براى برادران دينى خود دعا كنم تا فرشته براى من دعا كند چون نمىدانم دعا درباره خودم قبول مىشود يا نه؟ اما يقين دارم دعاى ملك براى من مستجاب خواهد شد.
📚 داستانهای بحارالانوار
از 👇
📚بحارالانوار، ج۴۸ ص۱۷۲
✅ حكایت #دوم
در زمان حضرت موسى عليه السلام پادشاه ستمگرى بود كه وى به واسطه بنده صالح ، حاجت موسى را بجا آورد.
از قضا پادشاه و مؤمن هر دو در يك روز از دنيا رفتند مردم جمع شدند و پادشاه را با احترام دفن نمودند و سه روز مغازهها را بستند و عزادار شدند اما جنازه مؤمن در خانهاش ماند و حيوانى بر او مسلط گشت و گوشت صورت وى را خورد پس از سه روز حضرت موسى از قضيه باخبر شد.
موسى در ضمن مناجات با خداوند اظهار نمود:
بارالها! آن دشمن تو بود كه با آن همه عزت و احترام فراوان دفن شد و اين هم دوست توست كه جنازهاش در خانه ماند و حيوانى صورتش را خورد سبب چيست؟
وحى آمد: اى موسى! دوستم از آن ظالم حاجتى خواست. او هم بجا آورد من پاداش كار نيك او را در همين جهان دادم اما مؤمن چون از ستمگر كه دشمن من بود حاجت خواست من هم كيفر او را در اين جهان دادم حال هر دو نتيجه كارهاى خودشان را ديدند.
📚 داستانهای بحارالانوار
از 👇
📚 بحارالانوار، ج۷۵ ص ۳۷۳
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینك #آزاد