🤲 پروردگارا، ایگرداننده دلها و دیدهها
به حرمت #قرآنِ سفرههای هفتسینمان
و به شادی روزهای تولد #امامزمانمان
و به دلهای پاک و خندههای #کودکانمان
آغاز #قرن_۱۵ ه_ش را پایان همۀمشکلات
و افزایش خوبیها برای بشریت قراربده
و همۀعلتها و عواملِ مزاحمت و آزار
برای انسانها را ریشهکن فرما...
آمین یا رب العامین
#سالنو و #قرننو مبارک باد
.
.
#حکایت
#سالنو و #قرننو مبارک باد
از «ابومحمّد غفّارى» [يكى از شيعيان و دوستان امام رضا (عليهالسلام)] نقل شده که گفته است:
زمانى، بدهكارى من به افراد زياد شده بود و توان پرداخت آنها را نداشتم.
با خود گفتم: بهتر است نزد حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهما السلام) شرفياب شوم، چون هيچ ملجا و پناهى جز مولا و سرورم نمىشناسم و تنها آن حضرت است كه مرا نااميد نمىكند و كمك مىنمايد تا قرضهاى خود را پرداخت كنم و زندگيم را سر و سامانى دهم.
پس به همين منظور، عازم منزل حضرت امام رضا (عليهالسلام) شدم و چون به منزل حضرت رسيدم، اجازه ورود گرفتم و هنگامى كه داخل شدم به حضرت سلام كرده و در حضور مباركش نشستم. مدتی نشسته بودم ولی چیزی نگفتم
امام (عليهالسلام) فرمود:
اى ابومحمّد! مىدانم كه چه تقاضائى دارى و براى چه اين جا آمدهاى، عجله نكن و ناراحت مباش، خواستهات را برآورده مىكنم.
در منزل حضرت ماندم تا شب شد و شب را همانجا خوابیدن و صبح شد، صبحانه آوردند و با آن حضرت امام رضا علیهالسلام صبحانه خوردم.
بعد از صرف صبحانه، امام (عليهالسلام) فرمودند:
میمانى، يا قصد بازگشت دارى؟
عرض کردم:
ياابن رسول اللّه! اگر لطف کنید و نيازم را برآورده فرمائید، از محضر مبارك شما مرخّص مىشوم؛ چون خانوادهام منتظر هستند.
وقتی این را گفتم، امام رضا (عليهالسلام) گوشه زيرانداز خودشان را بلند کردند و مُشتى پول از زير آن درآوردند و به من دادند.
پولها را گرفتم و بعد از تشكّر خداحافظى نموده و از منزل بيرون آمدم.
وقتی پولها را نگاه كردم، ديدم چندين دينار است و نوشتهاى نیز همراه آنها است که بر آن نوشته شده:
اى ابومحمّد! اين پنجاه دينار را به تو هديه دادم تا با بيست و شش دينار از آن بدهى خود پرداخت كنى و بيست و چهار دينار باقى مانده را هزينه زندگى خود کن و خانوادهات را از سختى و ناراحتى نجات بده.
📡ا https://b2n.ir/k83871
از 👇
📚چهل داستان وچهل حدیث از امام رضا (عليهالسلام)
از 👇
📚عيون اخبارالرّضا (عليهالسلام)، ج۲، ص۲۱۸، ح۲۹
📚بحارالانوار، ج۴۹، ص۳۸، ح۲۲
📚الثّاقب فى المناقب، ص۴۷۵، ح۴۰۲
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#دوحکایت_کوتاه
#سالنو و #قرننو مبارک باد
✅ حکایت #اول:
در زمانى كه حضرت ابوالحسن، امام رضا (عليهالسلام) توسّط مأمون عبّاسى از مدينه به خراسان احضار شده بودند، در مسير راه [هنوز خیلی از مدینه دور نشده بودند که] در محلّى به نام «حمراء»، براى استراحت، توقف کردند وقتی سفره غذا را پهن كردند و حضرت با همراهانشان مشغول غذا خوردن شدند، ناگهان مردى را دیدند كه شتابان مىآمد، حضرت دست از غذا خوردن كشيدند و منتظر رسیدن او شدند.
وقتى آن مرد محضر حضرت شرفياب شد، عرض كرد:
فدايت گردم، «زبيرى» كشته شد.
[«زبيرى» کسیست که در مدينه از طرف مأمون، مأمور بود امام رضا علیهالسلام را زير نظر داشته باشد و حتی گزارشهای خلاف واقع نیز به مأمون مینوشت]
با شنیدن خبر مرگ «زبیری»، امام رضا (عليهالسلام) لحظاتی سرشان را پائين گرفتند و آن مرد با دیگران گرم گفتگو بود که دیدند رنگ چهره حضرت امام رضا (عليهالسلام) دگرگون شد و سپس فرمودند:
گمان مىكنم كه زبيرى شب گذشته مرتكب گناهى بزرگی شده باشد كه او را به جهنم بردهاند.
آن مرد را صدا زدند و از او پرسيدند: علّت مرگ زبيرى چه بود؟
گفت:
آنطور که من از اطرافیان او شنیدم، زبيرى شب گذشته در جمعی بوده و در خوردن شراب افراط کرده بود و حالش بد شده و در حال مستی، به هلاكت رسيده است.
📡ا https://b2n.ir/j99435
از 👇
📚چهل داستان وچهل حدیث از امام رضا علیه السلام
از 👇
📚بحارالانوار، ج۴۹، ص۴۶، ح۴۲
📚ناسخ التّواريخ، ج۱۱، ص۲۵۰
✅ حکایت #دوم:
از «محمّد بن عبداللّه افطس» نقل شده که گفته است:
روزى بر مأمون وارد شدم، پس از صحبتهائى گفت: رحمت و درود خدا بر حضرت رضا (عليهالسلام) كه عالمتر از او يافت نمىشود، در آن شبى كه مردم با او بيعت كرده بودند، پيشنهاد كردم كه خلافت را بپذيرد و من جانشين او در خراسان باشم!! اما فرمودند: خير، نمى پذيرم، من در خراسان بايد بمانم تا مرگ مرا دريابد.
گفتم : فدايت گردم، چگونه و از كجا چنين مىدانى؟!
حضرت فرمودند:
علم و اطّلاعات من نسبت به موقعيّت كنونى و آيندهام، مثل آگاهی و اطّلاع تو نسبت به وجود خودت مىباشد.
گفتم :
موقعيّت شما در آينده چگونه است؟
فرمودند:
مسافت بين [محل مرگ] من و تو بسيار است، چون مرگ من در مشرق است ولى مرگ تو در مغرب.
سپس گفتم:
حق با شماست، بعد از آن نيز هر چه تلاش كردم كه او را تطميع كنم، اثرى نداشت.
✍ آری:
اكنون قبر مطّهر آن حضرت سمت شرق [خراسان] و قبر مأمون در سمت غرب [در «طرسوس» در منطقه اروپایی ترکیه] قرار گرفته است.
📡ا https://b2n.ir/j99435
از 👇
📚چهل داستان وچهل حدیث از امام رضا علیه السلام
از 👇
📚بحارالا نوار، ج۴۹، ص۵۷، ح۷۴
📚إثبات الهداة، ج۳، ص۲۹۴، ح۲۱
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
..