.
#حکایت
مرحوم حاج میرزا حسین نوری در کتاب دارالسلام، خاطرهای را به این شرح آورده است:
یکی از برادران من وارد منزل مادرم شده بود، در حالی که در جیب پایین (قباهای قدیم) او مُهری از تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود.
مادرم او را تنبیه نمود و گفت: تربت را در این جیب گزاردن، بیادبی است و موجب استخفاف است و شاید در زیر رانت قطع شود و شکسته گردد.
برادرم گفت:
تا به حال دو مُهر تربت در زیر رانهای من شکسته است!
پدرم علامه بعد از چند روز بعد، در حالی که از این قضیه اطلاعی نداشت، در عالم رؤیا چنین دیده بود که حضرت سیدالشهداء علیه السلام به کتابخانه ایشان وارد شد و در نزد او نشسته و اظهار مهربانی بسیاری به ایشان نمود و فرمود:
پسران خود را بطلب تا ایشان را جایزه و خلعت بدهم.
پدرم پنج پسر داشت. همه را خوانده بود و در جلوی آن حجرهای که حضرت تشریف داشتند ایستادند و در نزد آن حضرت پارچهای گذاشته شده بود. یک یک را حضرت میطلبید و پارچهای به عنوان خلعت به او میداد. چون نوبت به آن برادرم که مُهر تربت در جیب پایین قبایش گذارده بود رسید، آن حضرت نظری غضب آلود به او کرد و به پدرم فرمود:
این پسر دو مُهر از تربت قبر مرا در زیر رانش گذارده و شکسته.
پس آن حضرت او را مانند برادران دیگر به اندرون حجره نطلبید و خلعتش را نیز به خوبی آنها نداد، بلکه قاب شانهای از ترمه برای وی به بیرون حجره انداخت.
پس پدرم خواب را برای مادرم نقل نمود.
مادرم قضیه برادرم را برای ایشان ذکر کرد. و پدرم از صدق رؤیای خود تعجب بسیار نمود.
📚 کرامات الحسينيه ج 2، ص 21،
از
📚 گناهان کبیره، ج 2، ص 350
✍️ يادآوری:
ما نیز اگر مراقب آنچه میخوریم باشیم و به فرزندانمان #لقمه_حلال بخورانیم، شاید اگر خودمان یا فرزندان ما با چنین مشكلاتی مواجه شویم، خداوند و اولیاءالهی به هر شكلی از ما و فرزندانمان مراقبت نمایند
ا❣️❣️❣️❣️❣️❣️
🤲 پروردگارا 🤲
خادمان ملت ایران را عزت بخش
و
تضییع کنندهی هر حقی از این ملت را در دنیا و آخرت خار و ذلیل گردان
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد