10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆#شکنجههای_خیابانی
زنان مسلمان در آمریکا و اروپا
توسط مأموران #لباس_شخصی
فقط بخاطر #یک_روسری
ا 👇
#چقدر_حقوقبشر😳
ا 👇
#چقدر_آزادی 😂
🤲#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
خواهران مسلمانم 👇👇
صبور و بردبار باشید
💓#مهدی_خواهدآمد💓
❣️ لطفا❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
🌷اینجا #نظربدهید👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#حکایت
بعد از منزل «زباله» ((و اعلان خبر تغییر وضع كوفه و شهادت «مسلم بن عقیل»، «هانى بن عروه» و «عبداللّه بن يقطر» و جدا شدن افراد بسیاری از كاروان حضرت سیدالشهدا«ع»))، اكنون درحالیكه كاروان حضرت امام حسین (ع) كوچك و سبك شده بود و چالاكتر حركت میكرد، به اقامتگاهی به نام «شراف» رسیدند و امام حسین (ع) جوانان كاروان را پيش از طلوع صبح به فرات فرستادند و دستور دادند:
«بيش از حد نياز و چند برابر روزهای دیگر، آب بیاورند».
برخی برایشان سوال شده بود كه دلیل حمل این مقدار آب اضافی برای چیست؟
ولی دیگر همه همراهان امام افرادی بودند كه دارای اعتقاد كامل به ولایت الهیِ آن حضرت بودند و به خود اجازه سوال نمیدادند و فقط دستور آن حضرت را اجرا میكردند...
کاروان حسینی(ع) با همراه داشتن آب بسیار به طرف کوفه حرکت کردند و...
قبل از ظهر همين روز، لشكر بزرگی از دور نمایان شد.
امام (علیهالسّلام) دستور دادند، تا كاروان بر سرعت خود افزودند و در قسمت چپ جاده به طرف محلی به نام «ذو حُسَم» روان شدند، و لشكری ((كه هنوز برای اهل كاروان شناخته نشده بود)) «شاید برای يافتن آب و...» به همان طرف میرفت ولی امام و یارنشان خیلیزودتر به این مكان رسیدند.
لذا، به محض رسیدن به «ذو حُسَم» امام(ع) دو نفر را فرستادند تا اطلاعاتی از لشكری كه بسویشان میآمد به دست آورند.
فرستادگان امام(ع) رفتند و بازگشتند و گفتند:
این سپاه، طلایهداران لشكر كوفه است كه با هزار سوار مسلح، تحت فرماندهیِ «حر بن يزيد ریاحی» است و مأموریت دارند، تا وقتیكه با یزید بیعت نكردهاید، اجازه ورود به كوفه را به شما ندهند.
درحالیكه سپاه دشمن نزدیك میشد و...
یكی از آنها كه از لشكر دشمن خبر آورده بود از امام(ع) پرسید:
آیا ما در این مسیر، مجبور به جنگ خواهیم شد؟
امام(ع) فرمودند:
آری، تا جان مرا نگیرند دست بردار نخواهند بود.
گفت:
اگر قرار است جنگی داشته باشیم، اینجا بهترین جا برای جنگ است!
حضرت پرسیدند:
«با وجود حدود سی، چهل مرد جنگیِ ما، و لشكر هزار نفری دشمن»، چرا چنین فكر میكنی؟!
گفت:
این لشكر، چند روز راه گم كرده و گرسنه و #تشنهاند و هیچ رمقی برایشان باقی نمانده است.
در همین بین، لشكر حر نیز به اردوی امام(ع) رسید.
اما،
وقتی حضرت امام حسين (عليه السلام) شنید كه لشكر دشمن #تشنه هستند، از جا برخاست و مشكی را برداشت و به ياران خود نیز دستور داد كه سربازان دشمن و اسبهايشان را سيراب نمايند.
درحالیكه مشك به دست بطرف افراد #تشنهی_دشمن میر فت، با صدای بلند فرمود:
به اسبهای خسته دشمن آب بپاشند.
ا 👇👇👇
اینجا بود كه ((راز حمل آن مقدار آب اضافه برای همه روشن شد.))
ياران آن حضرت، طبق دستور، سه گروه شدند و برخی سربازان دشمن را سیراب میكردند و برخی ظرفهای پر از آب را جلو اسبها مىگذاشتند و برخی، به سر و بدن و پاهاى اسبها آب مىپاشيدند.
و خود حضرت سیدالشهدا(ع) نیز مشك به دست، یك، یك به افراد دشمن آب میداد
يكى از افراد سپاه حر، به نام «#على_بن_طعان_محاربى» گفته است:
من در اثر تشنگى و خستگى شديد، حتی طاقت نشستن روی مركب را و توان راندن شترم را هم نداشتم و دیرتر از سایر سپاهيان به محل توقف سپاه رسیدم كه ناگهان مرد خوشخو و خوش قيافهاى (كه بعدا متوجه شدم، خود حسين بن على عليهما السلام است) با مشك آبی خود را به من رسانيد و گفت: شتر را بخوابان. شتر را خواباندم و شتابان مشغول خوردن آب شدم ولى در اثر تشنگى شديد و عجله بسیار، آب به سر و صورتم مىريخت و نمىتوانستم به راحتى استفاده كنم، امام (ع) «آرام آب بنوش» و دهانه مشك را گرفت تا توانستم بدون زحمت و به راحتى سيراب گردم .
✍️ متأسفانه نتوانستیم، بعد از این ماجرا، ردی از «على بن طعان محاربى» پیدا كنیم
لطفاً اگر شما از این شخص، ((در كربلا يا بعد از عاشورا)) چیز مستندی میدانید، كمك بفرمایید
📚 تاریخ طبری ج۵، ص۴۰۰
📚 تجارب الامم، ج۲، ص۶۱
📚 الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۷۷
📚 اخبار الطوال، ص ۲۴۹
📚 مقتل الخوارزمی، ج ۱، ص ۲۳۰
📚 المناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۹۵
📚 الفصول المهمه، ص ۱۷۹
ا ❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
.
#پیشنهادحفظ_یک_آیه_دردوروز
سهم دیروز و امروز 👇
#آیه۱۰سوره_توبه
🌷 لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ
🌷 ترجمه 👇
(مشركان پیمانشكن، نه تنها دربارهى شما، بلكه) دربارهى هیچ مؤمنى، (هیچگونه) حقّ خویشاوندى و (هیچ) عهد وپیمان را مراعات نخواهند كرد و ایشان همان تجاوزكارانند.
✍️ در صورت تمایل،
نکتهها و پیامها آیه را
اینجا ببینید👇
ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1152
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆اولین #تیربارموشکی جهان، در ایران به بهرهبرداری رسید
اینجا👆👆همان ایران است که قبل از #بیرون_ریختن وحوش آمریکایی از کشور، اجازه تولید #سیم_خاردار نداشت
اما
حالا👇👇👇
#تیربار_موشک_بالستیک که در دنیا مشابه ندارد و برای اولین بار در ایران، توسط دانشمندان سپاه پاسداران طراحی و تولید شده است، رونمایی شد 💪🇮🇷💪
❣️ لطفا❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
🌷اینجا #نظربدهید👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆ایران، #سومین_کشورجهان در عمل «برداشتن نیم کره مغز»
اینجا 👆 همان ایران است که قبل از #بیرون_ریختن وحوش آمریکایی، برای درمان سرماخوردگی مردم، نیازمند پزشکان #هندی و #بنگلادشی بود
اما
حالا👇👇
🔸عمل #برداشتن_نیم_کرۀمغز بر روی کودکی یک و نیم ساله در شیراز انجام شد
پبش از این👆👆 چنین عملی فقط در آمریکا و ایتالیا انجام شده است
اینجا 👆 وطن من است
به #دانشمندان کشورم و دستاوردهای #مقاومت_۴۰ساله ملت ایران #افتخارمیکنم
❣️ لطفا❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
🌷اینجا #نظربدهید👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#حکایت
#اعتراض_قبل_ازسوال
از نشانههای #حماقت است
نيمه ماه رجب سال ۶۰ هجرى معاويه مُرد و سلطنت موروثی در اسلام آغاز شد و يزيد به خلافت رسيد و طى نامههايى به والیان، مرگ معاويه و جانشينى خود را اعلان كرد و همراه با نامهاى كه به «وليد بن عتبه» والی مدينه فرستاد، برگه كوچك ديگرى وجود داشت و نوشته بود:
«در بيعت گرفتن از «حسين» و «عبداللّه بن عمر» و «عبداللّه بن زبير» شدت عمل به خرج بده و هيچ رخصت و فرصتى به آنان نده و اگر بیعت نكردند، سر آنها را برای من بفرست».
وليد بن عتبه با رسيدن نامه، هنگام شب، مروان بن حكم استاندار سابق مدینه را خواست و درباره فرمان ویژهی يزيد با او مشورت كرد.
مروان گفت:
تا اینان از موضوع با خبر نشدهاند، هر سه نفر را دعوت كن و از آنان بيعت بگير و اگر نپذیرفتند، همینجا سر از تنشان بردار و...
وليد نیز همان شب، فرستاد تا هر سه نفر را احضار نمايد.
هنگامى كه پيك وليد، حركت كرد، اطلاع يافت كه «عبدالله عمر» قبلا به مكه رفته است و امام حسین(ع) و «عبدالله بن زبیر» در مسجد هستند و خود را به مسجد رساند و هر دو نفر را برای «حضور فوری» در دارالعماره، دعوت كرد.
«ابن زبير» از اين دعوت شبانه به هراس افتاد و نگرانی خود را با امام (ع)درمیان گذاشت و امام فرمود:
طاغوت بنى اميّه (معاويه) به هلاكت رسيده و منظور از اين دعوت، بيعت گرفتن براى یزید است.
«عبدالله بن زبیر» گفت به منزل میروم و میآیم ولی رفت و بدون اینكه با حاكم مدینه روبرو شود و سخن او را بشنود و... شبانه از مدینه فرار كرد و از بیراههها خود را به مكه رساند.
اما
امام حسین (ع) سى تن از جوانان بنیهاشم را مسلح كرد و همراه خود به دارالعماره برد و به آنان فرمود:
آماده باشید، اگر صدایم را بلند كردم، وارد دارالعماره شوید.
امام (ع) وارد دارالعماره شدند و وليد در ضمن اعلان مرگ معاويه، موضوع بيعت يزيد را مطرح كرد.
امام فرمود:
شخصيتى مانند من نبايد مخفيانه بيعت كند و تو نيز نبايد به چنين بيعتى راضى باشى و هنگامیكه همه مردم مدينه را براى تجديد بيعت دعوت مىكنى ما نيز در صورت تصميم در آن مجلس و به همراه با ساير مسلمانان بيعت مىكنيم.
وليد سخن امام را پذيرفت و در بيعت گرفتن در آن موقع شب اصرارى از خود نشان نداد.
امام (ع) متوجه شد كه «مروان بن حكم»، با صدای آهسته و با ایماء و اشاره به وليد فهماند كه اگر همین الآن نتوانى از حسين بيعت بگيرى ديگر نخواهى توانست او را وادار به بيعت كنى، پس يا او را وادار كن همین الآن بيعت كند و يا طبق دستور يزيد گردنش را بزن!
امام عليه السلام با مشاهده اين رفتار مروان، يقه او را گرفت و او را محکم به دیوار كوبید و فرمود:
تو مرا مىكشى يا وليد!!؟
آنگاه با صدای بلند خطاب به خود فرمود:
اى امير! ... يزيد، اين مردى كه تو از من توقع بيعت با او را دارى شرابخواری است كه دستش به خون افراد بىگناه آلوده گرديده، او حريم دستورات الهى را درهم شكسته و علنا و در مقابل چشم مردم مرتكب فسق و فجور مىگردد. مثل من، هرگز با مثل یزید بيعت نمیكند و ...
با بلند شدن صداي امام علیه السلام، همراهان امام (ع) احساس خطر نموده و وارد مجلس شدند و اميد وليد برای بيعت و سازش امام به نااميدى مبدل شد و امام عليه السلام مجلس را ترك نمود.
و
حدود ۱۳ روز بعد، به قصد مكه، آشكارا از مدینه خارج شدند و تا رسیدن به مکه حتی لحظهای از راه اصلی خارج نشد ...
✍️ آری
امام علیهالسلام به دارالعماره رفت و حرفهای حاکم مدینه را شنید و سپس اقدام به اعتراض کرد.
زیرا
#اعتراض_قبل_ازسوال
از نشانههای حماقت است
📚 الغدير، جلد ۱۰
📚 طبرى ، ج ۷، ص ۲۱۶
📚 ابن اثير، ج ۳، ص ۲۶۳
📚 ارشاد مفيد، ص ۲۰۰
📚 مثيرالا حزان ، ص ۱۰
📚 مقتل خوارزمى ، ص ۱۸۲
📚 لهوف ، ص ۱۹
ا ❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
.
#پیشنهادحفظ_یک_آیه_دردوروز
سهم امروز و فردا👇
#آیه۱۱سوره_توبه
🌷 فَإِنْ تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
🌷 ترجمه 👇
امّا اگر توبه كردند و نماز بر پا داشتند و زكات پرداختند، در این صورت برادران دینى شمایند. و ما آیات خود را براى گروهى كه مىدانند (و مىاندیشند)، به تفصیل بیان مىكنیم.
✍️ در صورت تمایل،
نکتهها و پیامها آیه را
اینجا ببینید👇
ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1153
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#حکایت
مرد روستاییِ فقیری، ((با قصد بهبود معیشت خود و خانوادهاش))، همه دارایی نقدیِ خود را برداشت و به شهر رفت و در حاشیه شهر، با اندک پولی که داشت، بزغالهای خرید تا آن را به روستا ببرد و پرورش بدهد و با فروش آن درآمدی به دست آورد.
بزغاله را خرید و آن را بر روی دوش خود گذاشت و بطرف روستا حرکت کرد.
همزمان، تعدادی از اراذل و اوباش او را دیدند و به فکر افتادند که بزغاله را از چنگ او درباورند و برای خود جشن راه بیاندازند و از خوردن گوشت تازۀ بزغاله لذت ببرند.
اما،
چون مرد روستایی، انسان درشت هیکل و قوی بود، اوباش، جرأت درگیر شدن با او نداشتند.
به فکر افتادند که چگونه میتوانند بزغاله را بدون درگیری از دست او خارج کنند؟
برای همین تصمیم گرفتند او را #فریب بدهند تا با دست خودش بزغاله را به آنها بدهد و...
لذا
نقشهای کشیدند و هنگامیکه مرد روستایی داشت از شهر دور میشد، یکی از اوباش جلوی او آمد و گفت:
«سلام، خدا قوت»
مرد روستایی هم پاسخ او را داد.
آن ولگرد به بالا نگاه کرد و گفت:
«چرا این سگ را روی شانهات گذاشتهای؟»
مرد روستایی خندید و گفت: «دیوانه شدهای؟ این سگ نیست! بزغاله است.»
ولگردِ مکار گفت:
«نه اشتباه میکنی، این یک سگ است!!»
بعد، راه خود را گرفت و رفت
مرد روستایی به حرفهای آن ولگرد خندید و به راه خود ادامه داد.
اما برای اطمینان خود، پاهای بزغاله را با دستهایش لمس کرد و مطمئنم شد که حیوانی که بر دوش دارد، بزغاله است و خیالش راحت شد.
در پیچ بعدی، یکی دیگر از اراذل وارد عمل شد و او هم سخنان دوست پست فطرت خودش را تکرار کرد.
مرد روستایی خندید و گفت:
«آقا ! این بزغاله است، نه سگ.»
دزد مکار گفت:
«چه کسی به تو گفته است که این بزغاله است؟ سرت کلاه گذاشتهاند. این که من میبینم، سگ است»
این را گفت و از مرد روستایی دور شد.
مرد روستایی بز را از دوشش پایین آورد و برای چند لحظه با دقت آن را نگاه کرد و دید قطعاً یک بزغاله است.
فهمید هر دو نفر اشتباه میکردند.
اما کم کم ترسی به جانش افتاد و با خود میگفت:
نکند سگ باشد و من دچار توهم شده باشم؟!
اما
بزغاله را روی دوش گذاشت و به راهش ادامه داد.
کمی جلوتر، تعدادی کودک درحال بازی بودند و با تشویق اراذل فریاد زدند:
«چرا سگ را روی دوشت گذاشتهای؟!»
و بعد، نفر سوم جلو آمد، سلام کرد و با خنده به او گفت:
«این سگ را کجا میبری؟!»
مرد سادهدل، دیگر نتوانست بگوید: «این بز است»
برای همین گفت:
میبرم روستا
دزد نیرنگباز گفت:
اگر با این سگ که بر روی دوش داری، به روستا بروی، مردم فکر میکنند که دیوانه شدهای!
ترس وجود مرد سادهدل را پر کرد.
با خود فکر کرد که شاید بهتر باشد این حیوان را با خود به روستا نبرد. چون ممکن است در روستا مورد سرزنش قرار بگیرد و...
در حالیکه تردید به جانش افتاده بود و به شدت گرفتار دودلی شده بود، نفر چهارم از اراذل، از راه رسید و به مرد روستایی گفت:
«من تا به حال کسی را ندیدهام که سگ را روی دوش خود حمل کند!»
مرد روستایی دیگر واقعاً نمیدانست، حیوانی که بر دوش دارد، بز است یا سگ.
برای همین، ترجیح داد خود را از شرّ آن حیوان خلاص کند تا مبادا در روستایشان سرزنش بشنود.
علیرغم اینکه برای خرید آن حیوان همه دارایی خود را داده بود و... اطراف را نگاه کرد و #بزغاله را که دیگر فکر میکرد #سگ است، رها کرد 🐐 و بطرف روستا رفت.
دزدان نیز اندکی بعد، بزغاله را گرفتند و...
📡 آری
تكرار دروغِ اوباش آنقدر در او تأثیر گذاشته بود که ترجیح داد هم از {[(پولی که برای خرید بزغاله 🐐 داده بود)]} بگذرد، هم {[(رنج حمل آن تا نزدیك مقصد)]} را نادیده بگیرد تا مبادا اهالی روستا او را دیوانه بدانند. 🐐
📡 بله
چند نفر از اوباش، با تئوری فریبکارانه {[(تکرار، هر دروغی را باورپذیر میكند)]}، توانستند بدون هیچ گونه درگیری و خسارت و آسیبی، به راحتی بزغاله 🐐 را ((که همه دارایی مرد زحمتکش بود)) تصاحب کنند و...
👇این ماجرا 👇
معنای واقعیِ #جنگ_نرم است.
👇 پس 👇
باید مراقب باشیم
👇زیرا 👇
دشمنان ملت ایران، ابزارهایی مثل
#دروغسازان_رذل_اجارهای
و
#غولهای_کثیف_رسانهای را در اختیار دارند و درحال اجرای تئوریِ {[(تکرار، هر دروغی را باورپذیر میكند)]} هستند و اگر هشیار نباشیم، آنقدر با #پتك_دروغ به مغزمان میكوبند تا گیجمان كنند و به دام نیرنگشان بیفتیم و دار و ندار ما را غارت خواهند کرد!
ا ❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#حکایت
از مرحوم آخوند ملا علی همدانی (ره) نقل شده است كه گفت:
روزی پیرمردی جهت حساب خمس و زکات نزد من آمد، متوجه شدم که از آن پیرمرد بوی عطر عجیبی به مشام میرسد که تا به حال نظیر آن را استشمام نکردهام.
از او پرسیدم. از چه عطری استفاده میکنی؟
گفت:
این بوی خوش قصهای دارد که تا کنون آن را برای احدی نقل نکردهام.
بعد از اصرار بسیاری كه به او كردم، قصه را این اینطور نقل كرد:
شبی در عالم خواب رسول خدا (ص) را زیارت نمودم، در حالی که آن حضرت نشسته بودند و حدود ده، بیست نفر در اطراف ایشان حضور داشتند و من هم در آن مجلس بودم.
حضرت رسول صل الله و علیه و آله نگاهی به جمع كردند و فرمودند:
کدام یک از شما زیاد بر من صلوات میفرستید؟
میخواستم بگویم، من زیاد صلوات میفرستم، اما ساکت شدم. و كس دیگری هم حرفی نزد.
بار دوم پرسیدند، باز هم کسی پاسخ نگفت.
وقتی برای بار سوم حضرت پرسیدند
میخواستم بگویم: «من»، اما با خود فکر کردم، شاید دیگران بیشتر از من صلوات میفرستند.
ناگهان رسول خدا از جای خود برخاستند و به طرف من آمدند و به من فرمودند:
«شما زیاد بر من صلوات میفرستی و مرا بوسیدند.
از آن پس این بوی عطر همیشه از من استشمام میگردد.
📚 فضائل و آثار صلوات، ص ۱۱۶، از کتاب فتوحات.
📚 سیری در آفاق، ص ۳۰۸
📚 عطر ملکوت، تألیف حسن قدوسی نیا، ص ۲۵
❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah
.
#پیشنهادحفظ_یک_آیه_دردوروز
سهم دیروز و امروز 👇
#آیه۱۱سوره_توبه
🌷 فَإِنْ تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
🌷 ترجمه 👇
امّا اگر توبه كردند و نماز بر پا داشتند و زكات پرداختند، در این صورت برادران دینى شمایند. و ما آیات خود را براى گروهى كه مىدانند (و مىاندیشند)، به تفصیل بیان مىكنیم.
✍️ در صورت تمایل،
نکتهها و پیامها آیه را
اینجا ببینید👇
ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1153
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#پیشنهادحفظ_یک_آیه_دردوروز
سهم امروز و فردا👇
#آیه۱۲سوره_توبه
🌷 وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ
🌷 ترجمه 👇
امّا اگر (به جاى توبه) سوگندهاى خویش را پس از بستنِ پیمانشان شكستند و در دین شما، زبان به طعنه (و عیبگوئى) گشودند، پس با سران كفر بجنگید. زیرا كه آنان را (پایبندى به) سوگندى نیست، باشد كه (با شدّتِ عمل شما،) از كردار خود باز ایستند.
✍️ در صورت تمایل،
نکتهها و پیامها آیه را
اینجا ببینید👇
ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1154
❣️لطفاً ❣️
برای نجات بشریت از #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
🤲 دعابفرمایید 🤲
اینجا #نظربدهید 👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇
ا @etedalhamrah
#انتشار با حذف یا تغییر لینک #آزاد
.
#حکایت
شخص پانصد درهم قرض داشت، پیامبر (ص) را در خواب دید که فرمود:
نزد ابوالحسن کسائی که از مشاهیر نیشابور است و هرسال عده زیادی از برهنگان را لباس میپوشاند، برو و بگو:
رسول خدا تو را سلام رساند و فرمود: پانصد درهم قرض تو را ادا کند. اگر از تو علامت و نشانه خواست بگو:
هر شب صد بار بر پیامبر صلوات میفرستادی و مدتی است که آن را ترک کردهای.
مرد بدهکار گوید:
نزد کسایی رفتم و خواب پیامبر (ص) را برایش نقل کردم.
خیلی خوشحال نشد.
اما چون نشانی را گفتم، کسائی خود را از تخت به زیر انداخت و سجده شکر به جای آورد و گفت:
این سرّی بود میان من و حق تعالی که هیچ کس از آن اطلاع نداشت و دیشب هم صد صلوات را نگفتم.
بعد از این، دستور داد مجموعا دو هزار و پانصد درهم به او بدهند.
گفت:
هزار درهم برای بشارتی که از پیامبر(ص) آوردهای، و هزار درهم هم به خاطر آمدنت و پانصد درهم برای اطاعت فرمان پیامبر.
بعد گفت:
هر گاه ترا احتیاجی شد به من مراجعه کن.
📚 خزینة الجواهر، ص ۵۸۸
از
معراج النبوه و فتوحات
ا ❣️لطفا ❣️
برای نجات بشریت از #كرونا
و
شرارتهای حاكمان #آمریكا
🤲 دعابفرمائید 🤲
💓 اینجا #نظربدهید👇👇
ا https://t.me/etedal_naghd
#اعتدال 👇👇👇
ا @etedalhamrah