ای عشق!چرا این قدر دوری از دست من؟!
شدهای خرمای بر نخیلی که دست من از تو کوتاه است.
ولی میرسد روزی که خرمای تو کام مرا هم شیرین کند.
تا امروز هر چه قدر بد شدهام آن قدر در بدی پیش نرفتهام که نامم را در زمرۀ ناامیدان بنویسند.
این روزها که قصّهات را در آینۀ خاطرههای عاشقان زمینی میخوانم
دل و جانم بوی تو را گرفته است.
آماده باش!
شاید چند روز دیگر مأمور شوی برای آمدن به دل من.
به قدری از عاشقها میگویم
تا برسد روزی که خودم هم بشوم از عاشقهایی که قصّهام نُقل مجلس این و آن میشود.
من در میان عاشقها که بودم فهمیدم
در دنیای عشق یک درد بیشتر نیست
و آن هم درد فراق است.
عاشقها وقتی به درد فراق مبتلا میشوند
دیگر هیچ دردی را حس نمیکنند.
اصلاً مفهوم درد، چیزی جز درد فراق نیست.
وقتی هم به شوق وصال میرسند باز هم دردی را حس نمیکنند.
مگر میشود عاشق بود و به وصال رسید
و ذرهای به چیزی یا کسی غیر از معشوق فکر کرد؟!
پس عاشق چه در فراق و چه در وصال
دردهای مردم دنیا را نمیفهمد.
مردم دنیا به عاشقها میگویند: «بیدرد».
راست هم میگویند
درد اگر آن است که مردم دنیا میگویند
خدا بیدردتر از عاشقها نیافریده.
آقا!
من از دردهای دنیایی خستهام!
میخواهم بروم در زمرۀ بیدردها!
من از اتّهام بیدردی خوشم میآید.
روزی که مردم دنیا مرا هم بیدرد بخوانند
روز تولّد من است.
یعنی میرسد روزی که من هر چه در وجودم بگردم
اثری از دردهای دنیا پیدا نکنم؟!
عشقهای زمینی که این طور آدمها را بیدرد میکنند
عشق تو اگر به جان کسی بیفتد، چه غوغایی میکند؟!
برای رسیدن به مقام بیدردی
باید به درد عشق تو مبتلا شد آقا!
چه کار کنم که فراق تو مرا هنوز به درد نیاورده؟!
مگر میشود درد فراق تو را نچشید و از نگاه مردم دنیا بیدرد شد؟
هر چه دارم را بگیر
درد فراقت را بینداز به جانم.
شبت بخیر دردمندترین معشوق!
#شب_بخير
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#هر_خانه_یک_مسجد
@etekafkhodjosh
پناه آخر من!
نگاه روشنت را
برای شب تاریکم
لازم دارم!
ستارهباران کن شبم را
با یاد نورانیات!
🌟🔹
#مناجات_شبانه
#شب_بخیر