#شعر_آئینی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#محرم_الحرام
شب غریبانه اسیر کوچه های کوفه بود
رهسپار خانه ای در ناکجای کوفه بود
خانه ها خاموش و درها هم به رویش بسته ، وای
کوچه گرد خسته آنشب مبتلای کوفه بود
عشق مفقود الاثر در سینه ی نامردها
" طوعه" مرد ابتدا تا انتهای کوفه بود
در دلش طوفان به پا بود از غریبی حسین
گرچه خود افتاده در موج بلای کوفه بود
حکم قتلش را عبیدالله با خون مهر زد
باعث تکفیر او زهد ریای کوفه بود
صبح فردا یا علی گفت و به قلب فتنه زد
شاهد شیدایی او جای جای کوفه بود
میهمان لب تشنه زیر بارش یکریز سنگ
تازه این یک چشمه از مهر و وفای کوفه بود
زینت دارالاماره شد سر مسلم ، ولی
پیکر او پایمال بچه های کوفه بود
با غریبه هم کسی هرگز چنین ظلمی نکرد
وای من - این کی سزای آشنای کوفه بود ?
" اَیْنَ مسلم " گفت مولا چون به نیزه تکیه داد
عصر عاشورا دلش در کربلای کوفه بود
#سفیرالحسین
#مهمان_غریب
#مسلم
#خدام_الزینب_علیهاسلام
@etekafkhodjosh
#روایت_تاریخ
🏴مسلم در حالی که این چنین رجز میخواند به نبرد با آنان پرداخت:
💠أَقْسَمْتُ لا أُقْتَلُ إِلّا حُرَّاً • وَ انْ رأیتُ المَوت شیئاً نُکرا
ً
💠کلُّ امرِی یوماً مُلاقٍ شَرّاً • و یخلط البارد سُخناً مُرّا
ً
💠رُدّ شعاع الشمس فاستقرا • أَخافُ أَن أُکذَبَ أَو اغَرّاً
💔قسم یاد کردهام که سرافراز و آزاد کشته شوم، اگر چه مرگ را خوشایند نمیبینم.
💔هر کس روزی ممکن است به شرّی برسد و هر سردی ای ممکن است با گرمایی گزنده به هم آمیزد؛
💔چنان که پرتو خورشید، زایل میشود و باز میگردد. من از این میترسم که به من دروغ بگویند و یا فریبم بدهند.
#مسلم
#مهمان_غریب
#سفیرالحسین
#روایت_تاریخ
عبیدالله بن عباس جلو آمد و عمامه مسلم را گرفت.
اشک مسلم بر چهره روان گشت.
عمرو بن عبیدالله به مسلم گفت؛
برای کسی که خود به استقبال مرگ میرود گریستن شایسته نیست.
مسلم گفت: به خدا قسم گریه من برای مرگ نیست بلکه من برای حسین علیهالسلام، خانوادهاش و فرزندان خود که بدین سو میآیند میگریم.
#مسلم
#مهمان_غریب
#سفیرالحسین
#خدام_الزینب_علیهاسلام
@etekafkhodjosh
#ثواب_یهویی
🌷یک سوره کوثرهدیه کنیم به اول شهید راه کربلا🌷
سفیر امام حسین علیه السلام 💌
🌷حضرت #مسلم بن عقیل🌷