✅ باز این چه شورش و چه عزا و چه ماتم است✅
✅امام حسین(ع):
اگـــر دیــــــن نـــدارید،آزاده باشــــیـد.
🔵 مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام ۹۸
🔶با کلام:
حجت الاسلام والمسلمین # امزاجردی
🔶 با نفس: ذاکرین اهل بیت (علیهم السلام)
🕐زمــــان:
از شنبه ۹ شهریورماه به مدت ۱۱ شب
🏠مــــکان:
همدان،شهرک مدنی، زمین شهری مسجدانصارالمهدی عج
🕘ســـاعـت شــروع مـراسـم:۲۱:۱۵
⭕️ همراه با قرائت زیارت عاشورا
🌹 شادی دل آقا صاحب الزمان(عج) صلوات...
✅هیـئــت انصارالمهدی (عج)
پایگاه اطلاع رسانی هیأت های همدان
گر خوانمش قیامت دنیا،بعیدنیست! این رستخیز عام که نامش «محرّم» است... ⚫️ ایّامی ڪه در پیش است، به قد
⬛️ ایامی که در پیش است به قدری عظمت دارد که هم عقل از ادراک عاجز است و هم بیان قاصر است.
⚫️ کسی نفهمید #عاشورا چه روزی است و کاری که آن روز شد، چه کاری است و اثری که بر آن کار مترتب شد،چه اثری است!
🏴 «لایوم کیومک یا اباعبدالله»،
این کلام #حجت_خدا است!!
🔰 ایام مشتمل است بر حوادثی است؛ روزگار، روز #نوح را دیده و آن سفینه را، روز #ابراهیم را دیده و آن مقامات را، روز #موسی، روز #عیسی، روز #خاتم، روز #امیرالمؤمنین؛ ولی کلام حجت خدا این است: «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله.»
🔹 اینجا است که کمیت عقل لنگ است، منتها ما از این ایام چون نفهمیدیم بهرهای که باید ببریم نبردیم.
🔺ایامی است که نسیم وزیده از #کربلا، بهاری است که قلبها را #زنده می کند، از این فرصتها استفاده کنید.
⚠️ بالاترین مصیبت برای هر کسی مصیبت #حسرت است؛ آن حسرت این است که می توانستم از این زندگی بهرهی بیشتر ببرم و نبردم.
📢حضرت آیت الله وحید(حفظه الله)
آدم در اندُه است در این ماه و ناگزیر؛
در اندُه است هر که ز اولاد آدم است...
|جناب وقار شیرازي_قاجاریه|
⚫️ أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ،
وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(ع)
◼️ #صدقه برای قلب نازنین وليّ عصر (اروحنافداه) فراموش نشود!
...به من هم آبی بده!
🔸در عزاداری ماه محرم جمعیت زیادی در حیاط منزل جمع شده بودند و چون هوا گرم بود خادمی با پارچ ولیوان پلاستیکی مشغول آب دادن به عزاداران بود.
.
🔸آقا(حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی)در میان روضه به خادم اشاره کردند که به من هم آبی بده!
من فکر کردم آقا تشنه هستند لذا فورا بطری آب را از داخل یخچال خودشان آوردم تا بنوشند فرمودند: تشنه نیستم گفتم: پس چرا به سقا اشاره کردید آب بیاورد؟
.
🔸فرمودند: می خواستم از #آب_دهان عزاداران
سید الشهداء علیهم السلام که از این لیوان آب نوشیده اند #متبرک شوم ...
پایگاه اطلاع رسانی هیأت های همدان
صد پسر ڪشته شود! دخترڪـی گـم نشــود....😭😔 #رقیه_بنت_الحسین_س
#اشعار_آییني
#روز_سوم
#حضرت_رقیـه_خاتـــون_س
ستمکش دو جهان، دختری رقیه بنامْ
در آن زمان که مڪان داشت در خرابه ی شام
نبود ورد زبانش به غیر نام پدر
غذای روز و شبش،اشڪ چشم و لخت جگر
یزید شد چو خبر دار، از تب و تابش
روانه کرد به تسکینِ وی، سرِ بابش
سر پدر به طَبَق، نزد ویْ چو بنهادند
ستم رسیده زنان،خونْ ز دیده بگشادند
چو آن صغیر، گرفت از سرِ طَبَقْ سرپوش
سر پدر به طَبَقْ دید، از سرش شد هوش
به هوش آمد و آن سر گرفت بر سینه
زبان گشود پی شِکوه های دیرینه :
که ای جنابِ پدر! تا ڪنون ڪجا بودی؟😭
چرا ز دختر دلبند خود جدا بودی؟
تو بودی آنکه مرا بود جا در آغوشت
چگونه گشت به کلّی ز من فراموشت؟
به همرهت علے اصغر چرا نیامده است؟
برادرم علے اڪبر چرا نیامده است؟
تو زنده باشی و باشد عذار من نیلی
ز دست شمر لعین، تا به کی خورم سیلی؟😭
پدر! به شام، نباشد مگر دگر خانه!
که داده اند به ما جا به کنج ویرانه😔
پدر!به گردن و بازوی بسته ام بِنِگر
ز سنگ ظلم، به فرقِ شڪسته ام بِنِگر
به صدْقه مرد و زن ڪوفیانِ بی پروا
به ما دهند همی نان پاره و خرما😔
ز اهل شام همی نیست ای پدر گله ام!
نظاره ڪن به ڪفِ پای پُر زِ آبلہ ام😭
به روی خار مغیلان بسی دویدم من
جفای ڪوفی و شامی همی ڪشیدم من
بدان رسید ڪه از درد بی مددڪاری
نهان شدم به تَعَب،زیرِ بُـتّـه ی خاری😔
ز خاڪ،بستر و خشت و خرابه ام بالین
عجب یتیم نوازی ڪند یزید لعین
لبِ من اَر عطش و قحط آب گشته ڪبود
لبِ مبارڪ تو از چه باب گشته کبود؟!😭
گمانم این لب و دندانِ همچو مروارید
ڪبود گشته پدرجان ز ضرب چوب یزید
چو با پدر کمی از درد دل اشاره نمود
خرابه را ز تَفِ آه، پُر ستاره نمود
ز روی سینه ی او،سر به یک طرف غلطید
به خاڪ، روی یتیمی نهاد و آه ڪشید
فغان و آه ڪه(صامت)به وقت جان دادن
بُدی به گردن آن طفل بی گناه رسن
⚫️|سُراینده|:
|جناب صامــت بروجـــردي؛قاجاریه|
4_6014810301696836069.mp3
3.29M
◼️⬛️ «روضهء روز سوّم» ⬛️◼️
🎙شعرخواني:حاج محمّد سهرابي
🕰 3دقیقه و 25ثانیه
🔹پیشنهاد دانلود...👌👌
🔺التماس دعا...🙏
📜 حاج علــــے انســــــانــــــے
🔲 گزیده ای بسیار زیبا از مثنـوی وی
در ذڪر احواݪات جنـاب حـرّ ریاحــي:
نیست اين در بسته راهت مي دهند
دو جهان با يک نگاهت مي دهند
غَرقه خود را ديد و از بَهرِ حيات
دست و پا زد سوی ڪشتي نجات
تائبم! بگشا به رويم باب را
دوست مي دارد خدا توّاب را
اي سراپا آبرو خاکم به سر
پيش زهرا آبرويم را مبر
بعد از اين خشکيده بر لب خنده ام
بسکه از طفلان تو شرمنده ام
مهربان! آلوده ام؛ پاکم نما
زير پاي زينبت خاکم نما
ديد حر از پاي تا سر حر شده
سنگ جسته گوهر خود دُر شده
رو به سويش کرد شاه عالمين
گفت با حر اينچنين مولا حسين :
با سپاهت راه ، سد کردي به من
نيستي بد! گر چه بد کردي به من
تو نبودي قلب پُر غم داشتم
در سپاهم حر، تو را کم داشتم
ما پی امداد تو بر خواستيم
گر تو پيوستي به ما ، ما خواستيم
عذر کمتر جو که در اين بارگاه
عفو مي گردد به دنبال گناه
توبه را ما ياد آدم داده ايم
ما برائت را به مريم داده ايم
مُرده را ما خود مسيحا مي کنيم
درد را عينِ مُداوا مي کنيم
نيستي در بين ما ديگر غريب!
دوست مي دارم تو را مثل حبيب
سربلندی! خصم دون پستت گرفت
خاک پای مادرم دستت گرفت
«گر چه صد جُـرمِ عظيم آورده اي؛
غم مخور! رو بر #ڪريم آورده اي...»♥️
آب از سر چشمهء تو گِل نبود
سركشی از نفس بود از دل نبود
تو بدي كردي ولي بد نيستي
خوب دادي امتحان، رد نيستي
گفت مس رفتم طلا بر گشته ام
نه طلا! بل کيميا برگشته ام
از دَرَش اِکسيرِ اعظم رفتم
يک نگه کرد و دو عالم يافتم...