eitaa logo
کافهـ اخـــلاق ◾
242 دنبال‌کننده
163 عکس
23 ویدیو
9 فایل
🌟 به کافه اخلاق خوش آمدید! 🌟 زمینه کاری: اخلاق عملی و اخلاق کاربردی کافه‌دار: دکتر عبدالله عمادی؛ پژوهشگر اخلاق ارتباط با ادمین: @aemadii برنامه‌های کافه اخلاق: #داستان_اخلاق #فیلم_اخلاق #کافه_گفتگو #میز_کتاب #صدای_فکر #راه_و_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب مشق ارشاد.pdf
1.09M
۱۱ صفحه مرور، به جای ۴۱۱ صفحه مطالعه 😊 مقاله «آموزش هدایت‌گری تأثیرگذار؛ معرفی محتوایی کتاب مشق ارشاد؛ تأثیرگذاری و متقاعدسازی در امر به معروف و نهی از منکر»، نوشته دکتر علی ملکوتی نیا، در نشریه مبلغان منتشر شد. مبلغان، شماره ۲۹۱، محرم‌الحرام ۱۴۴۵ @abdollahemadi
🏴🏴🏴🏴 ٖؒ﷽‌🏴🏴🏴🏴 🧱 بفرمایید اگر کسی در خانه باصفایش را باز کرد و با لبخند به شما تعارف کرد، احترام بگذارید و وارد شوید. آقای مهربان جهان، در تکیه‌خانه اش را باز کرده و شما را دعوت کرده. با احترام وارد شوید. 🧱 ماه احترام محرم هم‌واژه احترام است؛ یک معنایش یعنی «یک زمان که برایش حرمت قائلند و احترام دارد.» اما سؤال: چرا محرم، احترام دارد؟ احترام گذاشتن مخصوص چیزهای باارزش است. ارزش محرم به چیست؟ ارزش این ماه، به آن است که یک کاروان از انسان‌های شریف و عدالتخواه به سرپرستی نماینده خداوند، علیه شیطان قیام کردند، از جان‌گذشتگی کردند و خونشان به زمین ریخته شد؛ خون حسین، خون ابالفضل، خون علی‌اکبر... و خون‌هایی یکی از یکی سرخ‌تر،.. مظلوم‌تر،.. حیف‌تر.. 🧱 به احترام محرم، آن فوتبالیست، بعد از زدن گل در ماه محرم، شادی نکرد و مچ‌بند مشکی‌اش را بوسید، آن طلافروش، سوم محرم به احترام رقیه، گوشواره نفروخت، آن سینما، پرده خود را تعطیل کرد، آن دختر، با صورت بی‌آرایش بیرون آمد و به دست‌هایش لاک مشکی زد، آن مادر برای تولد فرزندش که در محرم افتاده بود، جشن نگرفت. آن راننده، لیست موزیک‌هایش را نوحه کرد. آن عرق‌خور، دهانش را شست تا بعد از محرم. آن ولی دم، از قصاص قاتل عزیزش گذشت. آن خمود، بانشاط و پرانرژی شد. آن ترسو، شجاعت را تمرین کرد. آن مهربان، مهربان‌تر شد. آن کاهل‌نماز، نمازخوان شد. شما به احترام محرم چه می‌کنید؟ ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) ❁---❁---❁---❁------ 📅 ۱۴۰۲/۴/۲۸ @abdollahemadi
🌻در پناه
وقتی امام حسین به کربلا رسید و به او گفتند اسم این مکان کربلاست، فرمود: خدایا از کرب و بلا به تو پناه می‌برم.
کرب یعنی غم و غصه، بلا هم که یعنی بلا.
از غم و غصه و بلایش به خدا پناه برد. گویی در برابر مصیبت سنگین پیش رویش احتیاج داشت در خود مقاومت و آرامش ایجاد کند.
به جرأت می توانم بگویم به عنوان یک مشاور که قوی‌ترین مسکن و مرهم غم‌ها و گرفتاریها پناه بردن به خداست
باور به خدا و یاد خدا نه ها، پناه بردن به خدا
مثلا با گفتن همین جمله امام حسین که «خدایا از غم و بلایم به تو پناه می‌برم» یا گفتن جمله «اعوذ بالله» یا بقول دوست شوخم، پَنهتُ بالله
ببینید وقتی یک مهاجر بعد از کلی بلاتکلیفی و سرگردانی از یک کشوری پناهندگی می‌گیرد، چطور احساس امنیت پیدا می‌کند؛ احساس اینکه کسی جایی هست که از او حمایت کند و او را در برابر تعارضات حفظ کند.
پناه بردن به خدا بیش از هر چیز، حامی و حافظ بودن خدا را در دل ما فعال می‌کند و از همان کانال به ما آرامش می‌دهد.
پناهگاه کجاست؟ حرم، مسجد، خانواده، رفیق،...
طبیعتا کسی دنبال پناهگاه می‌گردد که احساس خطر و ناامنی کند. ما نسل امروز، پناه‌طلب نیستیم، نگاه‌طلبیم. یا دقیق‌تر بگویم پناه‌طلبی در ما بسیار کمرنگ شده.
چرا؟؟
به خاطر احساس خودمختاری و خودبسندگی. به خاطر اینکه به صورت غیرعامدانه و ناخودآگاه مایلیم در هر چیز مستقل باشیم. حتی مستقل از خدا! به همین خاطر احساس این را داریم که از پس همه چیز برمی‌آییم. آنجا هم که کم می‌آوریم، جسور و پرخاشگر می‌شویم!
خب سؤال مگر آیا حس بی‌پناهی خوب است؟
می‌تواند خوب باشد. چون مطابق با اصالت انسان و واقعیت انسان است؛
چه بی‌پناهی هبوط، چه بی‌پناهی سقوط، چه بی‌پناهی نامربوط..
پس بهتر است از توهم استقلال و خودکفایی افراط گونه بیرون بیاییم.
خوش حال باشید در پناه خداوند.🙏❤️
🌻روزنه خوش‌حالی بارها تجربه شده که «راز شاد شدن، شاد کردن است»؛ یعنی وقتی غم داری از خودت بیرون بیا و به غم دیگری توجه کن. وقتی ناراحتی، منتظر کسی نباش که خوشحالت کند. منتظر کسی باش که خوشحالش کنی. منظور این نیست که شما وقتی غم داری الکی بخند تا کسی از خنده‌ات شاد شود. اتفاقا هیچ‌کس از خنده قلابی، به شادی واقعی نمی‌رسد. بلکه منظور انجام کاری ست که رنج و مشکلش را کم یا حل کند و او از آن کار، ته دلش شاد شود و لبخند رضایت روی لبش بنشیند. امام حسین (ع) فرمایش کرد: هر کس رنج و غمی را از مسلمانی برطرف کند، خداوند روزنه‌ای برای رفع غم دنیا و آخرت او باز می‌کند. البته در عمل واقعا سخت است در شرایطی که غم دنیا روی دلت ریخته، به غم شخص دیگری توجه کنی و تلاش کنی او را از زیر آوار دربیاوری. بزرگی و فداکاری می‌خواهد. اما چیزی که آن را آسان می‌کند این است که بهتر می‌توانی با او همدلی کنی. چون خودت زجر کشیدی و درک می‌کنی. مثل کسی که تشنه است و درد تشنه دیگری را درک می‌کند و به او آب می‌رساند. ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) ❁---❁---❁---❁------ 📅 ۱۴۰۲/۵/۳ @abdollahemadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه از من بپرسن مهمترین درس محرم چیه میگم: درس قوی بودن و شجاعت؛ یعنی نترسیدن از غیر خدا و تکیه کردن فقط به خدا. آنقدرر یاران امام حسین شیردل بودند، که هر کدوم صدها تن از دشمن رو می‌کشتند. به طوری که جنگ ۳۰هزار در مقابل ۷۲ نفر بیش از ۱۰ ساعت طول کشیده بوده. از یکی از سپاه کوفه می‌پرسند چرا اینقدر فجیع حسین و یارانش را کشتید؟ می‌گوید اگر مبارزه شجاعانه آنها را می‌دیدید، شما هم همین کارها را میکردید که ما کردیم. بله دیگه؛ اگر بزدل نبودند، از همون اولش با یه شایعه دور مسلم رو خالی نمی کردند. قاعده کلی اینه که اگر انسان بر حق باشه، دلش قرص میشه و شهامت روحی پیدا میکنه که حق رو بگه و بهش عمل کنه. ترس‌های موهوم، بزرگترین دشمن انسانه. مورخان میگن وقتی امام حسین، جلوی انبوه دشمن، طفل تشنه خود را گرفت و درخواست آب کرد، بین همه همهمه افتاد و برخی از اونها تمایل به قبول درخواست امام پیدا کردند، اما عملا هیچ کس حرکتی نکرد. حتی اگه بگیم اصلا حرمله امون نداد، هیچ کس کارش رو محکوم نکرد و از همراهی در قتل حسین منصرف نشد! به نظر می‌رسد این افراد سست‌عنصر و ترسو، نگاه به جو غالب بر لشکر کردند و با آن هماهنگ شدند. بدون اینکه در درون آنرا قبول داشته باشند. و نهایتا همان کاری رو کردن که نباید.. امیدوارم عزادار شدن، ما را از تلخی هر ترسی رها کند و در راه خدا شجاعمان کند. ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) ❁---❁---❁---❁------ 📅 ۱۴۰۲/۵/۶ @abdollahemadi
ازم کمک خواست برای ایستگاه کوچکشان دست به جیب شدم و بهش گفتم: به خودت بدم یا بندازم صندوق ایستگاه لبخندی زد و گفت به ایستگاه محض به چالش انداختن بیشتر اعتقادش، گفتم خودت بگیر برای خودت خب تأملی کرد و گفت نه ممنون برای ایستگاه کمک کنید. @abdollahemadi
🌻اخلاق یزیدی فرهنگ مردم نسبت به محرم و امام حسین متفاوت است؛ لباس مشکی پوشیدن یا نپوشیدن، مداحی گوش کردن یا نکردن، روضه رفتن یا نرفتن، نذری دادن یا ندادن، پرچم زدن یا نزدن، آرایش کردن یا نکردن، پروفایل را تغییر دادن یا ندادن، پست و استوری گذاشتن یا نگذاشتن، شادی کردن یا نکردن و... اینها همه نشانه دو فرهنگ متفاوت است. اما هر دو امام حسین رو دوست دارند و او را مقدس می‌دانند. (بگذریم از عده معدودی که ذاتا یا به خاطر یه سری چیزای حاشیه‌ای مثل عرب بودن امام حسین، یا شعار جمهوری اسلامی بودن امام حسین، واقعا احساس مثبتی ندارند) «فرهنگ» این دو گروه، متفاوت است. اما به «اخلاق» امام حسین که می‌رسد دیگر تفاوتی بین گروه‌ها و فرهنگ‌های مختلف نیست؛ همه طرفدار مهربانی و دلسوزی و شجاعت و صبر و ادب و وفاداری و مبارزه با ظلم و ناحقند. همه عدالت‌طلبی، اصلاح‌طلبی، تسلیم خدا بودن، غیرت، آزادمنشی، عشق، کمک به مظلوم، ایثار و فداکاری را دوست دارند. هیچ کس اخلاق یزیدی را نمی‌پسندد؛ شقاوت و سنگدلی، پول‌پرستی، قدرت‌طلبی، ترس، بی‌وفایی، نامردی، ظلم، منفعت‌طلبی و خودخواهی، فساد، بی‌غیرتی، جهالت و.... بنابراین برای کسی که دوست دارد روی خودش کار کند و خودش را ارتقاء بدهد، دوست دارد سالک و راهروی صراط مستقیم و راه بهشت باشد، امام حسین، بهترین استاد و بهترین نمونه است. برای کسی هم که دوست ندارد، یزید بهترین نمونه است. حیف است اختلاف در فرهنگ، اشتراک در اخلاق را تحت‌الشعاع قرار بدهد و اخلاقمان را یزیدی کند. ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) ❁---❁---❁---❁------ 📅 ۱۴۰۲/۵/۷ @abdollahemadi
🌻 از قبل گفت این همه نماز خوندی کجا رو گرفتی! این همه روزه گرفتی که چی! این همه زیارت رفتی چه فایده‌ای داشته؟ این همه روضه و مسجد رفتی چی شده! این همه سال، خدا خدا کردی چی گیرت اومده! گفتم جدای از زندگی قیامت، در همین زندگی، موقعیت‌های سخت و غیرمنتظره‌ای پیش روی انسان قرار می‌گیره که نیازمند تصمیم‌گیری درسته، مسئله‌هایی پیش میاد که لازمه آدم روی پاش بایسته و قوی باشه، مسئولیت‌هایی هست که باید به عهده بگیره، بارهایی هست که باید از روی زمین برداره، جاهایی هست نیازمند روحیه‌ قوی و شکست‌ناپذیریه که با ساز مخالف به هم نریزه و موانع رو از جلوی راه برداره. همچنین با موقعیت‌های سختی مواجه میشه که باید بتونه گناه نکنه، ایمانشو حفظ کنه. یا موقعیت‌هایی که لازمه از خودش، مالش، جونش بگذره.. اما.... لازمه که «از قبل» خودشو ساخته باشه؛ آدم با عبادت و زیارت- اگه درست و حسابی باشه-، شخصیت خودشو میسازه و در واقع، «خود»شو به دست میاره. مثل اون پاکبان پاکی که چک میلیونی رو به صاحبش برگردوند. و اون مادر مؤمن که از قصاص قاتل بچه‌ش گذشت. مثل شهدای مدافع حرم؛ که غالبا بچه‌های هیأت و مسجد بودند تا جای جاش که لازم شد، تونستن تصمیم شجاعانه بگیرن و دلاوری کنن. مثل همه منتظران ظهور؛ که خودشون رو می‌سازن برای وقت وقتش که آقا بیاد. ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) ❁---❁---❁---❁------ 📅 ۱۴۰۲/۵/۱۲ @abdollahemadi
🌻بچه‌ها، «مسئولیت» را دوست دارند اما «تکلیف» را نه فرق «مسئولیت» و «تکلیف»، در اسم آنها نیست. بلکه در این است که وقتی مسئولیت چیزی را بر عهده میگیری، اختیار هر گونه تصمیمی را داری و نهایتا شمایی که مسئول آنی. اما وقتی تکلیف به چیزی می‌شوی، اختیار تصمیم نداری و باید کار را طبق تصمیم کس دیگری انجام دهی. بنابراین، جمله رایج «فرزند دوست دارد به او مسئولیت داده شود» به این معناست که دوست دارد در آن چیز، خودش تصمیم‌گیر باشد و پدرمادر برایش تصمیم نگیرند. دوست دارد خودش فکر کند و کسی در آن کار دخالت نکند. از آنجا که کلا فکر و تصمیم، غالباً مال بزرگترهاست، بچه‌ها از واسپاری مسئولیت احساس بزرگی می‌کنند و خوشحال می‌شوند. 🔹پس اگر در امور خانه یا امور فردی فرزند، کماکان پدر یا مادر است که برای بچه تصمیم می‌گیرد و به جای او فکر می‌کند، بچه حق دارد که گریزان و ناخوش باشد. مثلا وقتی دخترتان را به پختن غذا واداشته‌اید و مثل چی‌چی بالای سرش ایستادید و هی به او امر و نهی می‌کنید، در واقع به او تکلیف داده‌اید نه مسئولیت. به همین خاطر بعید است دوباره پایش را داخل آشپزی بگذارد. ⛳ شما چقدر فرزند را مسئول کار خودش می‌دانید و چقدر به او مسئولیت می‌دهید؟ چقدر اجازه می‌دهید بزرگ شود؟ ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) ❁---❁---❁---❁------ 📅 ۱۴۰۲/۵/۱۷ @abdollahemadi
کافهـ اخـــلاق ◾
🌻بچه‌ها، «مسئولیت» را دوست دارند اما «تکلیف» را نه فرق «مسئولیت» و «تکلیف»، در اسم آنها نیست. بلکه
🔹البته ناگفته نماند که بعضی بچه‌ها در انجام «مسئولیت محدود» موفق‌تر عمل می‌کنند تا مسئولیت باز. مسئولیت باز مثل اینکه بگویید غذا درست کردن با تو. مسئولیت محدود مثل اینکه بگویید کتلت درست کردن با تو. یا مثلاً دستور تهیه‌اش را به او می‌دهید. بنابراین محدود کردن مسئولیت برای فرزند با چند تا انتخاب کوچک- قبل از انجام آن-، اشکالی ندارد. بشرط آنکه فرزند، استقبال کند و نخواهد صفر تا صدش را با فکر خود پیش ببرد. و الا معلوم می‌شود اهل مسئولیت باز است.
🌻 چه خبر؟ جهان دو فرزند داشت به اسم «واقعیت» و «حقیقت». پس از مدت کوتاهی، آن دو ازدواج کرده و از هم جدا شدند. واقعیت با زندگی ازدواج کرد و حقیقت با معنا. واقعیت و حقیقت هر دو تلاش کردند محبوبیت بیشتری بین مردم کسب کنند. حقیقت برای مردم تلخ بود و او را دوست نداشتند. واقعیت نیز بعضی وقت‌ها خودخواهی می‌کرد و خود را از چشم مردم می‌انداخت. در عین حال هر کدام طرفداران پر و پا قرصی پیدا کردند. گذشت و گذشت تا اینکه واقعیت تصمیم گرفت سر حقیقت را زیر آب کند تا دیگر کسی طرفدارش نباشد و دنبالش نگردد. با این حال چون بی معنا بود، نتوانست جای آن را پر کند و باز هم عده‌ای بی‌وقفه به دنبال حقیقت گشتند. پیشتاز آنها کاروانی از پژوهشگران، دانشمندان، خبرنگاران، نویسندگان و هنرمندان به راه افتاد تا آن را پیدا کند. تمییز دادن واقعیت‌ از حقیقت‌ همیشه روشن نیست. همیشه آسان نیست، اما نوشتن همیشه آسان است! آنها گفتند: زندگی، از واقعیت‌ها ساخته و با حقیقت‌ها معنادار می‌شود. اگر در جستجوی معنایید، نشان حقیقت را باید از ما بپرسید و اگر با معنا بیگانه‌اید، هر طور می‌خواهید زندگی کنید! هر واقعیتی که دوست دارید را بردارید و هر واقعیتی که دوست ندارید را نادیده بگیرید! ✍️ دکتر عبدالله عمادی (معین) ❁---❁---❁---❁------ 📅 ۱۴۰۲/۵/۱۸ @abdollahemadi