eitaa logo
🌷بوے ظهور می آید🌷
195 دنبال‌کننده
755 عکس
143 ویدیو
14 فایل
کُلُنا فِداکـ یا مَهدی(عج) امام صادق علیه السّلام فرمودند: هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. کافی،ج1،ص371 منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستیم🌹 ایدی ادمین👇 @ya_Maahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ تولد 🍃 🌸🍃 @etr_zohor
📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت 🍃 🌸🍃 @etr_zohor
بسم رب الشهدا ۳۰شهریور ماه سال۱۳۶۴ بود که مرتضی به دنیا آمد. از روستازاده هایی بود که؛ لقمه حلال زینت بخش سفره هایشان بود. رشته مهندسی الکترونیک قبول شد و در نیروی سپاه قدس به تحصیل پرداخت و شد؛ سرباز حاجـ قاسم... آغاز جهاد مرتضی سال ۱۳۹۲ بود با نام جهادی؛ «حسین قمی‍ـ » مدافع بود و سرباز مخلص فرمانده؛ خسته نمیشد ، اسلحه بر زمین نمی گذاشت؛ تا اینکه حضرت معبود، خریدارش شد..... ۱۶مردادسال۱۳۹۶ تا اوج آسمان پرواز کرد.روزی که برای همیشه اسارت و شهادت شهید محسن حججی در تاریخ رشادت یک ایران ثبت شد.... شهید مرتضی حسین پور ، چندی پس از شهادتش پدر شد.... اکنون چشم شهدا به ماست... چقدر راهشان را ادامه دادیم؟؟؟؟ به قلم🖋:sh.g طرح از برای‌شادی‌روح‌شهدا‌صلوات🌱 📚موضوع مرتبط: لقب 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت 🍃 🌸🍃 @etr_zohor
طرح از دانشجو محمد حسین قدوسی التماس دعا نثار روح شهدا صلوات 📚موضوع مرتبط: 📆مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت 🍃 🌸🍃 @etr_zohor
شهیدپرویز ابوطالبی/ سی ام شهریور 1347 درروستای سرهرود تابعه شهرستان آشتیان چشم به جهان گشود. پدرش عیسی و مادرش فاطمه نام داشت. در حد دوره ابتدایی درس خواند. کفاش بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و دوم مرداد 1366 در بمباران هوایی سردشت به شهادت رسید.پیکرش را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند. فرازهایی از وصیت نامه شهید «پرویز ابوطالبی» را در ادامه می خوانید؛ به نام او که مالک هستی است و زندگی و مرگ به دست اوست . خدایا تو را شکر می کنم که توفیق شناخت به این حقیر عطا نمودی شناختی که تو را ببینم . خدایا به تو عشق می ورزم و در این راه از قطعه قطعه شدن بدنم ، قطع شدن دستم و مفقود شدن و اسیر شدنم به دل هراسی ندارم.  هر کسی که تو را شناخت جان را چه کند  *** فرزند و عیال و خانمان را چه کند  خدایا به جهاد اصغر آمده ام ولی هنوز در جهاد اکبر موفقیت کامل بدست نیاورده ام در حالی که می بایست بعد از پیروزی در جهاد اکبر در جهاد اصغر پای می نهادم . اما در هر حال با موفقیت به جبهه که محل خودسازی است آمده ام و معنویتی که در اینجاست در هیچ جا وجود ندارد . خدایا از تو می خواهم که مرا توفیق فرمایی امید است که رحمت الهی شامل حال این حقیر شود و همانطوری که تاکنون بوده مرا به حال خود وا مگذاری که در اینصورت حقیر و گمراه می شوم. خدایا تنها تو را می پرستم و از تو کمک می خواهم خدایا به یگانگی ات شهادت می دهم و به پیامبرانت از حضرت آدم تا حضرت خاتم ( ص ) پیامبر آخر زمانت و به ائمه اطهار از امام علی ( ع ) تا مهدی موعود ( ع ) سلام الله علیهم ایمان کامل دارم . چند جمله ای به امت حزب الله دارم .  از امام امت ، خمینی عزیز ، پیروی کنید و به قرآن مجید که کلام الهی است چنگ زنید از بی تفاوتیها پرهیز کنید زیرا بی تفاوتی ها همسویی با دشمنان انقلاب اسلامی است و از تفرقه بپرهیزند . در خاتمه از پدر و مادرم می خواهم که مرا حلال کنند و ناراحت نباشید چون فرزندتان را در راه خدا داده اید . از خواهر و برادرم طلب بخشش دارم  خداوند صبری عظیم به شما عطا فرماید . / والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته  منبع: برگرفته از اسناد شهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران 📚موضوع مرتبط: # وصیت_ نامه 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت 🍃 🌸🍃 @etr_zohor
روضه‌خوان امام حسین (ع) جنازه‌اش سالم ماند.🔸 نه سالی بود که خاکش کرده بودیم. همان جنازه‌ای که ۱۸ روز در ارتفاعات کردستان مانده بود. تازه بعد از ۲۸ روز که برای دفن آوردندش، تغییری نکرده بود هیچ، بوی خوشی هم می‌داد. باران‌زده بود و قبرش را خراب کرده بود باید تعمیرش می‌کردیم. سنگ قبرش را برداشتیم. زیر سنگ خالی شده بود. دیوارهای قبر و سنگ لحد بهم ریخته بود. برادرم و پسرم رفتند توی قبر. جنازه سالم بود. نمی‌شد کاری کرد باید می‌آوردندش بیرون. وقتی خواستند جنازه را بدند بالا، دست هر دو خونی شد. این‌ها را پدرش می‌گفت. با همان لهجه بوشهری ادامه داد: شبا که از بیرون می‌اومد تا دیروقت می‌نشست زیر نور چراغ فانوس، می‌خوند و می‌نوشت. بهش می‌گفتم: بابا خسته‌ کاری، برو بخواب. برای چی خودتو اذیت می‌کنی؟ می‌گفت: بابا می‌خوام خوندن و نوشتن یاد بگیرم روضه‌خون امام حسین (ع) بشم. آخر به آرزویش رسید. محرم که می‌شد مردم را جمع می‌کرد برایشان نوحه می‌خواند. روضه می‌خواند. عبدالنبی هر چه دارد از امام حسین (ع) دارد. 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: 🍃 🌸🍃 @etr_zohor
ظهر عاشورا حُر امام حسین (ع) شد خواندن زیارت عاشورا شده بود کار هر روزش. شلمچه بود که چشمانش مجروح شد. کم‌کم بیناییش را از دست داد. با این حال زیارت عاشورا خواندنش ترک نشد. با ضبط صوت هم زیارت عاشورا گوش می‌کرد هم روضه. ماه محرم حالش خراب شد. پدرش می‌گفت: هر روز می‌نشستیم کنار تخت براش زیارت عاشورا می‌خوندم اما روز عاشورا یه جور دیگه زیارت عاشورا خوندیم. 10 صبح بود که ازم پرسید: بابا! حُر چه روزی شهید شد؟ گفتم: روز عاشورا. گفت: دعا کن من هم امروز حُر امام حسین (ع) بشم. ظهر که شد. گفت: بابا! بی‌قرارم. بگو مادر بیاد. بعد هم گفت: برام سوره فجر رو بخون، سوره امام حسین (ع). شروع کردم به خوندن. به آیه «یا ایتها النفس المطئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» که رسیدم، خیلی گریه کرد. گفت: دوباره بخون. 13 یا 14 بارش خوندم. همین جور گریه می‌کرد. هنوز سیر نشده بود، خجالت کشید دوباره اصرار کنه. گفت: بابا! مادر نیومد؟ گفتم: نه هنوز. گفت: پس خداحافظ. قرآن را گذاشتم روی میز برگشتم. انگار سال‌ها بود که جان داده، تازه ظهر شده بود.ظهر عاشورا. 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: 🍃 🌸🍃 @etr_zohor