eitaa logo
کانون عترت بشرویه
123 دنبال‌کننده
829 عکس
86 ویدیو
48 فایل
اطلاع رسانی برنامه ها،بخشنامه هاو... به اعضای کانون فرهنگی هنری عترت مسجد حضرت موسی بن جعفر (ع) شهرستان بشرویه
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از از سبوی عشق
عجب روزی است عرفه خدا در این روز دست نوازنده‌‌اش را بر سر بندگانش می‌کشد توبه و استغفارشان را می‌پذیرد دعاهای‌شان را اجابت می‌کند و سیّئات‌شان را به حسنات مبدّل می‌کند ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
هدایت شده از از سبوی عشق
در پیش داریم ای مسافرها! سفرها باید گشود از شوق، اینک بال و پرها باید جهش کرد از برای رشد کشور مرد جهادیم و نترسیم از خطرها چون کوه محکم روی پای خویش هستیم اما نمی بینند، گویا، کور و کرها... شیریم و کی از زوزه‌هاتان می‌هراسیم!؟ ای گرگ‌ها! روباہ‌ها! ای بی‌گهرها! رزمنده ایم و جان به کف در راه نهضت همچون شهیدان، مثل جاوید الاثرها هر دختری در دست ما در هست دستش با شوق آیند این پسر ها با پدرها حتی زنان کشور ما شرزه شیرند در صحنه می‌مانند همچون شیر نرها هر رأی ما، تیری بوَد بر قلب دشمن از کشور ما می‌کند دفع ضررها گوید خوش‌آمد حاج قاسم، پای صندوق ای نور چشمان عزیزم! تاج سرها! این بار هم، دشمن شود از ما فراری بر جان ملت، بی اثر گرددد، شررها گُل کاشتم آن جمعه ما در پای صندوق این جمعه، می بندیم محکم‌تر، کمرها با انتخاب فرد اصلح، جشن داریم جشنی که می ریزد به کام ما شکرها مثل رئیسی دولتی آید جهادی همچون رجائی‌ها و همچون باهنرها خون شهیدان آبیاری کرده نهضت نخل خمینی(ره) می دهد مردم! ثمرها آقای ما! سید علی! چشم تو روشن در پیش دارد ،امتت این سان ظفرها بر خیز باید گُل برافشانیم اینک می آید از ره، یار غایب از نظرها ۱۴۰۳/۰۴/۱۲
هدایت شده از از سبوی عشق
شاعر و اجرا_ محمد رضا قاسمیان_انتخاب اصلح.mp3
زمان: حجم: 3.74M
...گُل کاشتم آن جمعه ما در پای صندوق این جمعه، می بندیم محکم‌تر، کمرها با انتخاب فرد اصلح، جشن داریم جشنی که می ریزد به کام ما شکرها... ۱۴۰۳/۰۴/۱۲
هدایت شده از از سبوی عشق
نفرین! به «مُرَّةُ بنُ مُنقِذِ» تیری که به سوی اکبر انداخت کار علی و حسین را ساخت @azsabuyeeshgh
هدایت شده از از سبوی عشق
دستم که جدا شده، بماند یارب! تو بگو کنم چه چاره!؟ با مشک که گشته پاره‌پاره
هدایت شده از از سبوی عشق
هر روز اگر ناله و افغان داریم در غزه اگر شام غریبان داریم اما به طلوع فجر، ایمان داریم
هدایت شده از از سبوی عشق
-««:((روز تأسیس کانون‌های فرهنگی هنری مساجد)):»»- عطر و بوی خوش عود و گل و اسپند، رسید آن بهاری که گل از او زده لبخند، رسید چه بهاری‌ست! خدایا! که صفا آورده دل هر پیر و جوان را زده پیوند، رسید چه غم از تلخی‌ ایام!؟ خدایا! شکرت روزگاری که بوَد، مثل عسل، قند، رسید آن که محراب، به وجد آمده از آمدنش مظهر شادی و الطاف خداوند، رسید به حسین بن علی (ع) آن که تأسّی بکند قلب پیغمبر(ص) از او راضی و خرسند، رسید آن که یا مهدی(عج) و یا فاطمه(س) بر لب دارد یاعلی(ع) را به سر خود زده سربند، رسید بر لب رهبر گل، کرده تبسم، پیدا آن که دل، لحظه‌ای از او نشود کند، رسید آن که دل، بسته به آیین محمد(ص)، آری! مثل البرز بوَد، محکم و پابند، رسید آن که دل برده ز فرهنگ و هنر، با هنرش گشته کانون صفا، بی‌غش و ترفند، رسید آری! آن روز که تأسیس شده کانون‌ها روز خوشحالی ما، هجده اسفند، رسید @azsabuyeeshgh
بریده درد و داغ حضرت صادق(ع) امانم را گرفت اندوه جان‌فرسای او تاب و توانم را زبان‌حال او را با زبان خویش نتْوان گفت که آتش می‌زند با شعله‌ی وصفش، زبانم را چنان این حاکم ظالم، ستم گسترده در عالم که ابر تیره‌ی ظلمش، گرفته آسمانم را بهارم را چنان با سیلی ظلمش، خزان کرده که چون یاس کبودی کرده روی ارغوانم را خیام جدّمان را گر یزیدی‌ها زدند آتش به آتش می‌کشد منصور کافر آشیانم را امام منتقم(عج) یارب! چرا دیگر نمی‌آید!؟ به داد ما رسان آن مهدی صاحب زمانم را نصیبم گر شود روزی کنم درکِ حضورش را نثار مقدمش سازم، سرم را، جسم و جانم را مدیر کانون فرهنگی هنری عترت شهرستان بشرویه به کانال خبرگزاری شبستان خراسان جنوبی بپیوندید👇👇 ✅ @shabestan_khjonobi
هدایت شده از از سبوی عشق
🖤بندرعباس🖤 به تو ای آب! درود! به تو ای خاک! سلام! به تو ای بندرِ عباس! از این سینه‌ی غمناک سلام تسلیت می‌گویم غم جانسوز عزیزانت را چه کسی شعله به جانت زده است!؟ چه کسی از لب تو خنده ربود؟ مرگ بر هرچه که فرعونُ! به قارون! نمرود! مرگ بر آتش و دود! وای! بر آن که دلت را لرزاند وای! بر آن که به رُخسار تو چنگال کشید مطمئن باش جزای عملش، خواهد دید بندرعباس! که از عشق تو من سرشارم اگر از ماتم و درد تو چنین بیمارم یا که از داغ غمت خون جگر می‌بارم مطمئن باش به زودی سر پا خواهی شد عطر امّید دوباره همه جا می‌بیزی باز در ساحل زیبای خلیج زلف بر شانه‌ی خود می‌ریزی @azsabuyeeshgh ۱۴۰۴/۰۲/۰۸
هدایت شده از از سبوی عشق
ببین که خنده به لب، کردگار سبحان شد خمید قامت شیطان و سخت حیران شد کویر، تشنه نمانده‌ست و گشته چون دریا که چشمه‌ها همه جاری به لطف باران شد لباس سبز به تن کرده کوه، از شادی پر از شکوفه و گل، دامن بیابان شد درخت، پیراهن پرشکوفه بر تن کرد به روی شاخه‌ی گل، غنچه، باز خندان شد نسیم عشق، وزیده‌ست و بید می‌رقصد ببین که سرو ز شادی مناره جنبان شد خزان، رمیده و فصل خوش بهار آمد به باغ، لاله دمید و جهان، گلستان شد گلی زگلشن زیبای سرمدی آمد رضای عالم آل محمدی آمد
هدایت شده از از سبوی عشق
یارب! به حسین(ع) و آه و سوز عرفه بر چشمه‌ی جاری هنوز عرفه هرچند که ما غرق گناه آمده‌ایم بگذر ز گناه ما به روز عرفه
هدایت شده از از سبوی عشق
عمری‌ست که در شیشه کند خون فلسطین این بی‌شرف غاصب و این بی‌همه چیز، این... گه قاتل سفاک، کند حمله به لبنان در سوریه یک روز دهد این همه جولان! گفتیم به ایران، نظر چپ نکند کس در خانه اگر هست کس این حرف، بوَد بس صهیونی ملعون! مگشا چاک دهن را از یاد مبر غرشِ شیران یمن را! حالا به گمانت، که شده نوبت ایران!؟ با قدرت پوشالی‌ات آیی سوی میدان!؟ ایران؛ به خیالت که شود مثل فلسطین!؟ برمی‌کَنم از ریشه‌ات ای غدّه‌ی چرکین دیوانه‌تر از دیو شدی، خائن صهیون!؟ خونخوارتر از گرگ شدی، تا بخوری خون!؟ بیدار نگشتی، به تو دادیم چو هشدار با غرش موشک شده‌ای باز، تو بیدار سردار بزن! شعله به دامان تل‌آویو تا باز نماند اثر از فتنه‌ی این دیو آن لاله‌ی پرپر شده‌ی مانده در آوار همراهی تو می‌طلبد با تن خونبار سردار بزن! خوب بزن! مثل همین‌ها بر قلب تل‌آویو بزن! بر دل حیفا! در هم بشکن بال و پرش، باز به سجیل باید بچشد، فیل ستم، طعم ابابیل سردار بزن! موشک فتاح به دشمن تا شاد شود از تو دل مادر میهن