💢حدیث
امام هادی علیهالسلام :
☘ شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است. چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن، "شکر نعمت" جاودانه آخرت است.
📙 بحارالانوار / ج ۷۵، ص ۳۶۵
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@etyhhbi
♨️ امام زمان عجلاللهفرجه وقضای حوائج مومنین
🔸سید محمد تقی موسوی اصفهانی
مولف کتاب مکیالالمکارم میگوید:
سه سال پیش از تألیف کتاب ،قرضهای زیادی بر عهدهام جمع شد.
پس در یکی از شبهای ماه رمضان به آن حضرت و پدرانش علیهم السلام متوسل شدم و حاجتم را ذکر کردم و بعد از طلوع آفتاب که از مسجد مراجعت نمودم و خوابیدم؛ آن حضرت در خواب به من فرمود:
«قدری باید صبر کنی تا از مال دوستان خاص خود بگیریم و به تو برسانیم.»
🔸خوشحال و مسرور از خواب بیدار شدم
و شکر خدای را به جای آوردم
و چون مدّت کوتاهی گذشت یکی از برادران که او را به صلاح و خوبی میشناختم و از وی نسیم دل انگیز میشنیدم به نزد من آمد و مبلغی داد و گفت: این از سهم امام علیه السلام است.
پس خیلی مسرور گشتم و با خود گفتم: « هذا تَأْویلُ رُؤْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبّی حَقّاً »این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را به حقیقت رسانید.
📌ای برادران دینی شما را سفارش میکنم که حوائج خودتان را بر آن حضرت عرضه کنید، هر چند که هیچ امری بر وی پوشیده نیست...
📚 مکیالالمکارم جلد ۱ صفحه ۱۹۱
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @etyhhbi
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🔸بهترین رفیق...
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتما ببینید و نشر دهید.
#امام_زمان
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@etyhhbi
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
🕊فرازی از وصیتنامه شهید والامقام عباسعلی خمری🕊
💠به دانش پژوهان بگویید تا تقوای ستیز را با زیباترین واژه های ماندنی در کلاس جهاد بیاموزند.
💠به معلمان بگویی تا با گچی به وسعت انفجار بر تخته پولادین زیر تانک سرمشق (مرگ بر آمریکا) را درشت بنویسندتا محصلان به مدرک رهبری نائل آیند.
💠به جوانان بگویید تا با عروس سرخ شهادت شالوده حیات جاودانی را پی ریزی نمایند که خدا نیز خطبه عقد را خواهد خواند.
💠و بالاخره به مردگان عمودی!!! این انسان نماهای متحرک بی هدف بگویید به خود ایید و در ژرفای سنگر سرخ شهادت متولد گردید تا حیاتی پایان ناپذیر یابید زیرا شهادت جمله "ان الانسان لفی خسر" را تفسیر می کند
🌷شهدا را با صلوات یاد کنیم 🌷
@etyhhbi
@f_elahe77
سلام فاطمه هستم
دانشجو هستم و برای خرج دانشگام
ختم قران ،صلوات وزیارت عاشورا جهت نذورات و اموات انجام میدم
با قیمت منصفانه و همراه با صوت قران گوشی با دقت و صحیح و شمرده
جهت سفارشاتون به ایدی بالا پیام بدید
منتظرتونم😊🙏🌸
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت58
📚#یازهرا
___________________
نرگس))
حاضر شدم که بریم..
وقتی رسیدیم نفسی تازه کردم انگار وارد بهشت شدم
دور برمو نگاهی انداختم
آرمان؟
دقیق تر شدم خودش بود
از اینجا متنفره
چیشده اومده
آرمان با یه پسره که نمیدونم کی بود
داشتن میگفتن و میخندیدن
کارمون با پریا تموم شد پریا که منو رسوند خونه
سریع رفتم پیش بابام.
سلامی کردمو احوال پرسی
+بابا آرمان امروز گلزار شهدا بود😐
-چیییی
+خودم دیدمش خودش بود با یک پسره
-اها قرار بود با همین دوستش نیما برن بیرون.احتمالا رفتن اونجا
نیما به نظرم خیلی پسر خوبیه
امشب میاد اینجا
+عه دوستشه.
-اره
بخدا ارمانو التماس میکردیم میگفت من پامو این جور جاها نمیزارم
بهش گفتم پول میدمت میگفت نمیام
خیلی تعجب اوره
+یادمه
بابا کاش آرمان با این پسره نمیگشت
-چرا چطور بود مگه؟
+خوب بود که، فقط ولی خب بهش میخوره از این پسرای چشم .... باشه
+نمیدونم من ندیدمش
اما قضاوت نکن نرگس
با حرفای آرمان به نظرم پسر خوبیه
+بابا
من دیدمش😐
قضاوت چی بخدا اصلا از این پسرایی که بیست چهار ساعت تو خیابون ولن دنبال کار و زندگی نیستن.
اصلا اونجور که دیدمش فکر میکنم دختر.....
-عه نرگس
قضاوت نکن
اصلا همچین پسری نیست
من دوست دارم ببینمش اما نمیشه
به آرمان گفته بود بخاطر اینکه خواهرت مجرده من تو خونتون نمیام
+نبایدم بیااااد
رفتم تو اتاقم تلفنمو برداشتم ارسلان یکبار بهم زنگ زده بود
بیچاره
ولی خب الان دیگه نمیخواد پنهان کنم گوشیمو شمارشو
سیوش کردم بچه پرو عاقل
بعد چند دقیقه یکی بهم زنگ زد بچه پروهه عاقل
استرس گرفتم همه میگن هر وقت بخوای با یکی صحبت کنی استرس بگیری یعنی طرفو دوسش داری 😐.
ولی خب الکیه
گوشیو جواب دادم
+سلام
_سلام
___
خوبی؟
+خیلی ممنون
شما خوبین؟
_بخوبیت
کجایی؟؟
+خونمون.
_چرا حرف نمیزنی؟ 😂
+چی بگم.
_خجالتت میشه با من حرف بزنی!
+نه
_نرگس
+بله
_بله برا عروسه عروسم
+میدونم توقع داری چی بگم؟! 😒
_حالا.. همین بله خوبه عروس
اسم من چی سیو کردی نرگس؟
+واقعا بابام راست میگفت که خیلی پرویی
_چرا😂
من بدبخت
+اره توعه بد بخت
_بگو چی سیوم کردی😂
+بچه پرویه عاقل
_ای جانم😂
من بچه پرویه عاشقم نه عاقل
برو بنویس عاشق نه عاقل 😂
_خب؟؟
+چی خب؟؟
_تو نمیخوای بپرسی من چی سیوت کردم؟
+نه
_ولی خدایی خوب بلدی ادمارو ضایغ کنی😂
+ضایع نمیکنم جواب میدم
_بله بله شما درست میگی
من عروس خانم سیوت کردم
+بیخود کردی
_ای جانم😂
+من کار دارم خدا نگه دار
_بیا چت کن
+میگم کار دارم
_کارت تموم شد بیا
+نمی تونم
_چرا؟
+تو چقدر فوضولی خب
خدانگهدار بچه پرویه عاشق
_ای جانم😂
+زهر مار
_ای ج
گوشیو قطع کردم
رفتم که برم توحال برا بابام تعریف کنم
همین جور که داشتم میرفتم
نگاه کردم ارمانو دوستش اومده بودن
سریع رفتم سمت اتاقم
خدایااااا موهامنو ندیده باشه
خدایا حواسم نبود
ببخش این دفعه رو نمیدونستم نامحرم بیرونه
خدایا
روسریمو لبنانی بستم..
چادر رنگی پوشیدم رفتم بیرون
نگاش کردم
اه چقدر بدم میاد از دوست ارمان نگا چطور با بابام حرف میزنه.
من موندم بابام جطور این پسره ی بی حیا رو را داده تو خونه 😒
اروم سلام کردم.
به نیما😒
به آرمان سلام نکردم.
رفتم توآشپزخونه پیش مامانم
سلام کردم نگام کرد
(بیا من به بابام میگم این چشم چرونه میگه نه قضاوت نکن
اصلا اون قربون صدقه هایی که برا دوست دختراش میره داره از قیافش میزنه بیرون
خدایا بنده توعه ولی بدم میاد اینجور ادما بیان تو خونمون
متنفرم ازش
ببخش منو
+مامان
-چیه؟
+این بیشعور چرا اومده تو خونه ما
-چرا بیشعور بابات که خیلی ازش خوشش میاد
+اه از این
نگاش کن خدایی
دراز بی خاصیت 😒
-خوشگله
+اه این😂کجاش خوشگله😂😒
-این خوشکله یا ارسلان؟؟
+وامامان
معلومه اقا ارسلان😌
درسته نامحرمیم ولی خب من یه تار موعه ابرویه ارسلان
اصلا دویست تا نیما
یه تار ابرویه ارسلان.
-بزار بیاد حرف بزنید ببین اصلامیخواییش ببین اصلا اون تورو میخواد
+اون که از خداشه😂
-بازم باید حرف بزنید
+حرف میزنیم حرف میزنیم
-بیا بریم بشینیم پیششون
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت59
📚#یازهرا
____________________________اه مامان من بدم میاد 😒
میرم تو اتاقم
-نرگس بابا چای بیار
+مامان نواه شوهرتو
-عجب😂
خب ببر چی میشه
+بدم میاد برم جلو این پسره
-برو زشته
(به زور چایی هارو بردم
اه چقدر موذب بودم حتی با چادر فکر میکردم داره نگام میکنه اما وقتی که من از آشپزخونه بیرون اومدم سرش پایین بود و داشت. بابام حرف میزد
وقتی هم چای برم نگاه نکردن اصلا
فکر. کنم متوجه شد پسریه ه.ی.....
سریع رفتم تواتاقم
وای خدا این چرا نمیره
سرمو رو بالشت گذاشتم که بخوابم
آرمان)))
نیما رفت
خیلی خوشحال بودم از اینکه میخواییم بریم شمال
بالاخره هم بابام راصی شد هم نیما
شهادت امام رضا نزدیکه
قرار شد منو نیما همراه خانواده بریم مشهد بعد از اون طرف منو نیما بریم شمال...
من نمیخوام برم مشهد بدم میاد من گفتم منو نیما مستقیم بریم شمال نیما گفت من دوست دارم شهادت امام رضا مشهد باشم بعد میریم شمال😒
حالا شمال رفتنمونم زیاد طول نمکشه به محض اینکه بابام اینا خواستن بیان شهر خودمون منو نیما هم باید زود خودمونو برسونیم اه همش سه چهار روز ما شمالیم😒
ولی خب بازم خوبه..
راستی من امروز شماره اتنا رو از تو گوشی دزدیدم😁
سیوش کردم اتنا خانوم😌
از صبح انلاین نشده من هنوزم منتظرم انلاین شه باش پیا بدم
گوشیو برداشتم نوشته بود انلاین
وااییییییی
اینهمه استرس برا چیه خدااااااا
_سلام
-سلام شما؟!
_خوبی؟
-جنابعالی؟؟
_اتنا خانم من میخام یه چیزسوبهت بگم
من داداش نرگسم
-نرگس کیه دیگه؟؟
_نرگس راد همسایتون
-اها اتفاقی افتاده؟
_نمیدونم چطور بگم..
-چیو،بگین
_شما وقتی میومدی خونه ما برا دعا یه جورایی مهر شما به دل من نشسته😔
-ببین اقا ارمان من بخاطر شما، نرگس چند دفعه گفت بیا خونمون، بخاطر تو نمیومدم، چون ادم نیستی، چون میترسم ازت، من دخترم بهت احساس بدی دارم به خاطر اینکه شما پسری 😏یا باید. زود ازدواج کنم یا باید از این خونه بریم، هر وقت تو کوچه دیدمت سریع رفتم توخونه، من توخونمون میترسم تنها بمونم همیشه میگم اینا یه پسر خراب دارن من نمیمونم تو خونمون تنها،، چند بارم مامانم بهم گفت میگم نرگس بیاد پیشت..
اما من از اونجاایی که نرگس بهم گفته داداشم به پیامبر و امام ها اعتقاد نداره نمیخوام نرگس هم بیاد خونمون
من واقعا از تو میترسم و ازد متنفرم الان بلاکت میکنم دیگه هم به من پیام نده ✋🏻💔..
(سه ساعت فقط در حال نوشته..
پیامشو که خوندم قطره های اشک از کنار چشمم پایین می امد چند بار پیامو خوندم و اشکام بیشتر میشد..
چرا میترسه از من 💔
من که تا بهحال نگاه هیچ نامحرمی نگاه نکردم رو هیچ دختری نظر نداشتم چطور میتونه اینقدر زود قضاوت کنه راجبم..
بلاک شدم
فقط میخواستم نرگس نفهمه خدایا نگه بهش
تاحالا هیچ وقت اینجور گریه نکرده بودم..
باید جتما زنگ بزنم به نیما بگم تو نه به هیچکس میگه هم بهترین راهو جلوم میزاره
اما این موقع نمیشه 💔
_نیماا
-سلام خوبی؟؟
_رسیدی خونه؟؟
-اره قربونت رسیدم
_باشه خدافز..
-بگو چی میخواستی بگی..
-هیچی خدانگهدار
(نتونستم بهش بگم گوشیو قطع کردم..
بهترین کار گریه بود برام..
نیما چند بهر زنگ زد جواب. ندادم گوشیمو خاموش کردم..
تقریبا ساعت یک بامداد بود
بدون اینکه کسی متوجه شه رفتم از خونه بیرون روبه روی درشون نشستم.
داخل یه پیام رسان دیگه ای بهش پیام دادم
(داری راجب من اشتباه فکر میکنی
از شانس خوبم انلاین شد و دید..
-شما؟
_آرمان😔
-باز تو مگه نگفتم به من پیام نده میگم به بابات
_یه دقیقه بزار منم حرف بزنم
-بفرما
_من اونجوری که تو فکر میکنی نیستم
من تاحالا رو هیچ دختری نظر نداشتم
خودمم خیلی زیاد رو محرم نا محرمی حساسم..
من نمیخوام از راه اشتباه پیش برم..
من راه درست رو انتخاب میکنم..
-راه درستت الان چیه؟؟
_خواستگاری بعد ازدواج
-خب بیا خواستگاذی من چه کارت دارم؟؟
_واقعا؟؟
-اره بیا بعد جوابم بگیر منفییی
_خب جواب منفیه چرا بیام😕
-خواستگاری همینه
_اشکال نداره من میام خواستگاری
چرا جوابت منفیه؟؟
-خب بیا..
میخوای بدونی؟؟
چون من یکی دیگه رو دوست دارم..
_هماهنگ کن با خانوادت ببین اجازه میدن من بیام..
-تو خواستگار منی. نه خواستگار خونوادم ربطی به اونا نداره،، نظر اونام هیچ اهمیتی نداره..
_چطور ربطی به خانواده نداره
-برا من مهم نیست
_کیو دوست داری تو؟؟
-اسمش پرهامه دوستمه عاشقش شدم اونم عاشقمه خانوادمم نمیدونن چون خودش ازم خواست نگم
_باهاش بیرونم میری؟؟
-بله😊
یواشکی
_از اون که میری باهاش و نمیشناسیش به صورت پنهان میگردی باهاش نمیترسی از منی که خوانوادتتم میشناسنم میترسی؟؟
-اره من به پرهام اعتماد بیش از صد درصد دارم...
_نگرد باهاش
-به تو چه کی هستی مگه
_اصلا به عنوان داداش بهت میگم نگرد باهاش ،، حداقل میگردی به خانوادت بگو ،، داره گولت میزنه
-به توچه.تو میخوای بیای خواستگاری خب من کَمِت میارم
#ادامه_دارد
.. ..:
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت60
📚#یازهرا
___________________
(خیلی ناراحت شدم..
گوشیو پرت کردم وسط کوچه سرمو روی پاهام گذاشتم
احساس افسردگی و بدرد نخوری
احساس تنهایی و بی کسی
دلشکستگی
من کل زندگیمو فقط ریختم به پای این دوستای لعنتی
کوشون کجان الان حال منو بفهمن
اونا جز بد بختی آوردن چکار کردن برا من
اونا مانع خدمت رفتنم شدن
اونا مانع درس خوندنم شدن
کجان الان دو روز گوشیو خاموش کردم کی سراغمو گرفت
من خانوادمو گم کردم با اینا،،
هیچکس به من اعتماد نداره،،
اصلا حالم دریای طوفانیه،،
ما مطمئنم برم شمال باهاشون درد دل کنم کلی حالمو خوب میکنن
همین جور که داشتم با خودم حرف میزدم نوری خوردتو چِشَم
دقت کردم نور چراغ ماشین بود
با دقیق تر نگاه کردن
نیما بود
این چی میخواد خداایا
به سختی تو اون وقت تنگ اشکامو جمع کردم..
اما از چشام همچی معلوم بود
گوشیو از وسط کوچه برداشتم
نیما اشاره کرد برم پیشش بشینم
-سلام
_علیک
-چته
_چرا اومدی
-معلوم هس چته تو زنگ میزنی میگی کاری ندارم بعد گوشیتو خاموش میکنی 😐
نگرانت شدم اومدم ببینم چی شدی
_این موقع شب نگران من شدی
-بخدا اینقدر خواب داشتم
بخاطر تو اومدم
بگو ببینم
چی شدی
این موقع تو کوچه چی میخوای
گوشیت چرا اون وسط انداختی
_همینطوری
-آرمان چی شدی؟
از چی ناراحتی
_من ناراحت نیستم
دوروز گوشیمو خاموش کردم هیچ کدوم از بچا هیچی نگفتن بهشون پیام دادم حواسشون نبود جواب ندادن
-ینی بخاطر این ناراحت شدی 😂
این که از روزم روشن تره😂
نه آقا آرمان این تنها باعث نمیشه
که تو ناراحت شی، افسرده شی، احساس شکست غرور کنی
نصف شب بیای بیرون
گوشیتو خاموش کنی،،،
(همین جور که نیما داشت میگفت من بغضم ترکید
نیما سعی داشت آرومم کنه
واقعانم بعضی حرفاش راست بود
کلی باهام حرف زد تا اینکه
_دختر همسایمونه اینه خونشون 😔
-
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت61
📚#یازهرا
______________________
-باشه فراموشش کنی..
_بخدا نمیتونم نیما خیلی سعی کردم نمیشه😔
-عاشقش شدی
_نه
عاشقی نیست
فقط مهرش به دلم نشسته
من نمیخوام از راه نادرست پیش برم به خودشم گفتم میخوام بیام خواستگاری
-خب؟
_گفت بیا منم جوابم منفیه یه پسریو دوست داره اسمش پرهامه
-خب دیگه
ببین الان تو فرض کن باهاش ازدواج کردی تو همه زندگی ها دیگه دعوا هست
اگه پس فرد ازدواج کنی باهاش مطمئن باش بهت سرکوفت میزنه بیست چهار ساعت میگه من میخواستم با اونی که دوسش دارم ازدواج کنم من با اون خوشبخت میشدم
_مهم نیست
-خب چی مهمه
_نمیدونم
کمکم کن نیما تورو خدا
_من چه کاری از دستم برمیاد
بهترین کار اینه که فراموشش کنی راجبش هیچی به خانوادت نگو
-اصلا نمیدونم چی کار کنم😔 نمیتونم مطمئنم
_اوه بابا حالا میگی چی شده بسهه
از خدا کمک بخواه
-نیمااااا
دورغههه خدا اگه میخواست کمک اصلا مهر این دختره رو تو دلم نمی انداخت
-این حرفا رو نزن نیما
تو الان فکر میکنی خدا مهرشو انداخته تو دلت..
پس مطمئن باش خودش درستش میکنه..
_یعنی میرسم بهش؟؟
-اگه صلاح باشه
_اقا یعنی چی هرچی صلاح باشه اه
وقتی خودش مهر یکیو انداخته تو دلم بعد با بشینم ببینم صلاحه یانه من که نگاه هیچکس نکردم وقتی خدا چشا منو رو این دختره گذاشته تقصير من چیه نیمااا
اگه صلاحش نباشه چیییی اهه..
خدایا من چه گناهی که کردم که باید سرنوشت منو بنویسی
_خودت اصلا میفهمی چی میگی😂
همچی دست خداست
تو کار خدا که نباید دخالت کرد
بندشی اصلا دوست داره اذیتت کنه
شاید اصلا خدا میخواد امتحانت کنه
که قطعا یه امتحانه
کل زندگی پر از امتحان های سخت و اسونه
شاید میخواد یه تلنگُر بهت بزنه
شاید اصلا تو اخرش باهمین دختره ازدواج کنی
شاید دختره عاشق تو بشه
-نمیشه نیما نمیشه 😔💔
_تو از کجا میدونی
هر چی خدا بخواد
نشد که نشد مطمئن باش لیاقت تو رو نداره برا خودت ارزش قائل باش..
درست میشه همچی نگران نباش
-نمیشه تو اصلا نمیفهمی
_چرا اتفاقا خيلیم هم خوب درکت میکنم
تو این راهی که وارد شدی من آسفالتش کردم اخوی 😂
-واقعا؟؟
تو تاحالا عاشق شدی؟!
چکار کردی؟ بهشم نرسیدی که..
_تو از کجا میدونی بهش نرسیدم
-رسیدی کوش؟😐
نکنه ازدواج کردی؟!
_بلههه
-دروغ میگی نیما
_من!!!
- نگفته بودی بهم به بابام بگم خیلی خوشحال میشه خوشبحالت
_چرا خوش به حالم بخاطر اینکه ازدواج کردم؟؟!
-نه بابا تو همچین عُرضه ای نداری ازدواج کنی
-میدونم
_نیمااااا...؟
-ببین یه بار قبلا هم گفتم بهت..
فقط احساس به یه نفرونمیگن عشق..
آدم میتونه عاشق خیلی چیزا بشه..
مثلا من عاشق شهیدا شدم
خیلی کمکم میکنن یه بار رو یک دختر نظری داشتم زندگی نامه یه شهید رو داشتم میخوندم داشت سوزن میزد رو چشاش بعد بهش میگفتن چرا اینکار میکنی گفت سزای چشمی که نامحرم بیوفته همینه..
خیلی تاثیر گذار بود..
فراموشش کردم خیلی راحت همیشه به خودم میگفتم نمیتونم فراموشش کنم.
اما خیلی خوشحالم که فراموش شد میدونی چی بود عاشقش نبودم فقط میخواستم بهش برسم و خوش بختش کنم.. تمام هدفم همین بودفقط
_هدف منم همینه😔چکار کردی بعدش؟!
- دختره عاشق یکی دیگه بود
من بهش گفتم این پسره موندگار نیست
کلی بیاحترامی کرد و اخرشم گفت تو بچه ای هیچی سرت نمیشه
من بهش گفتم پشیمون میشی ولی. اگه باز برگردی من دوست دارم
یکی از اقواممون بود بهش گفتم به بابام گفتم بابام راضی بود مامانم راضی بود رفتیم خواستگاری خیلی بهمون تیکه انداختن.. بابام خیلی ناراحت شد..
بخاطر ناراحتی بابام سعی کردم قیدشو زدم..
همین یه تلگر بود که قبل ازدواج عاشق نشم..
-الان اگه برگرده و پشیمون باشه چی؟؟ دوسش داری؟!
-درسته گذشته ها گذشته اما خب نه..
درسته یه حس بوده اما نه..
بابامو خیلی ناراحت کردن خودم که اصلا نگم.
توبه کردم
شهیدی رو راهنمای خودم گذاشتم..
مطمئن بودم خیلی کمکم میکنه
همین جورم شد..
قول دادم فراموشش کنم
اصلا نمیدونم چی یکماه نشد قیدشو زدم..
کاملا متنفر شدم ازش..
برا خودم ارزش قائل شدم..
برگشت ارمان باورت میشه
اونی عاشقش بود نمیدونم چشون چیشده بود
یه مشکلی بود احتمالا که قید همو زده بودن..
اومد پیش بابام کلی التماس کرد بابام گفت نیما نمیخواد تورو ببینه
اومده بود گریه میکرد من خودم باورم نمیشد
گفت میخوام صحبت کنم باهات
رفتیم نشستیم توحیاط خونمون یه گوشه..
اشکاش داشت میریخت😂
کلی معذرت خواهی کردم گریه کرد میگفت ببخشید من اشتباه کردم اون نامرد منو گول زد خودش زن داشت
زنشم در جریان بود همچیه منو دزدید
_چیییییی؟؟؟؟؟
-دروغ میگفت😂
ولی خب واقعا پسره خیلی نامردی کرد در حقش.
eitaa.com/etyhhbi
خوشحال میشیم اگر لطف کنید و قبل از لطف دادن علت شو بهمون بگین تا از انتقادات شما در جهت پیشرفت کانال و بهبود پست گذاری هامون استفاده کنیم☺️❤️
https://abzarek.ir/service-p/msg/1099077
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
خوشحال میشیم اگر لطف کنید و قبل از لطف دادن علت شو بهمون بگین تا از انتقادات شما در جهت پیشرفت کانال
عزیزانی ام که تو ناشناس پیام میدین بازم به لینک سر بزنید چون همونجا جواب تون رو میدم🌺
#دعا_عهد
🔸 بخوان دعای #عهد را که فرج نزدیک است
🌷از امام صادق (ع) روايت شده :
🔸هركه چهل صبحگاه اين عهد را بخواند،
از #يــاوران قائم ما باشد،
و اگـر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود ، خدا او را از قــبـر بيرون آورد! كه در خدمت آن حضرت باشد،و حق تعالى بر هر كــــلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد،و هزار گناه از او محو سازد،و آن عـهـد اين است:
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨
✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨
✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِککک حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،✨
✨وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِک عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.✨
سه بار به روی پای راست خود می زنی و هر بار می گویی
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#امام_زمان
💚 یـا مـهـدی (عـج)
💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج
🌸🍃💐🌸🍃💐🌸🍃💐🌸🍃💐
ما عشق یوسف زهرا به دل داریم.
با ما همراه باشید 👇🏻
eitaa.com/etyhhbi