باز درهای عنایت همه باز است امشب
شب قدر است و شب راز و نیاز است امشب
هر چه نور است در آفاق حجاز است امشب
افق مکه تماشا گه راز است امشب
ساقی کوثر و پیمانه و مستی آن جاست
راز نشناخته ی عالم هستی آن جاست
مکه لبریز تمنای حضور است امشب
مکه سر چشمه ی شیدایی و شور است امشب
مکه سینای پر از نخله ی طور است امشب
مکه سرشار شکوفایی و نور است امشب
این همان مبدأ فیض است که امید آن جاست
این همان مهبط وحی است که توحید آن جاست
کعبه را پیش نظر تا که تجسم نکنی
مثل گلبرگ لب غنچه تبسم نکنی
«کعبه آن سنگ نشانی است که ره گم نکنی»
غفلت از کعبه ی جان و دل مردم نکنی
کعبه خود قبله نمایی ست که در آن صحراست
به همان کعبه قسم قبله ی دل ها زهراست
دل به این قبله بده کز همه افزون باشی
سعی کن آینه در آینه مفتون باشی
در طواف حرم عشق دگرگون باشی
نکند یک نفس از دایره بیرون باشی
جای در سایه توحید گرفتن، هنر است
نور از دختر خورشید گرفتن هنر است
دختر وحی و نبوت که نبی مانند است
مادر پاکی و عصمت که علی پیوند است
گوهر صبر و صداقت که سعادتمند است
گلبن عشق و محبت که پر از لبخند است
گرمی و روشنی چشمه ی خورشید از اوست
شادی عالم از او خرمی عید از اوست
ماه از شرم نگاهش رخ خود پوشیده است
مهر در بندگی حضرت او کوشیده است
زهره هم از کف او جام ولا نوشیده است
یازده چشمه ی نور از دل او جوشیده است
بس که این آینه ی نور نبوت پاک است
به خدا ناب ترین ترجمه ی لولاک است
این گل است آن که به او ناز پیمبر می کرد
در صدف چون گهری پاک سخن سر می کرد
همه شب زمزمه ی عشق مکرر می کرد
خویش را همدم تنهایی مادر می کرد:
کای به دریای وفا گوهر تنهای قریش
مکن اندیشه ز بی مهری زن های قریش
گر کشیدند ز دیدار تو دامن مادر
همدم راز تو هستم به خدا من مادر
غرق گل کردن دامان تو با من مادر
یا تو از عشق بکن زمزمه یا من مادر
باغبان! نخل امید تو ثمر خواهد داد
آسمان مژده ی میلاد سحر خواهد داد
آن سحر سر زده آن صبح امید آمده است
یک چمن نسترن سرخ و سپید آمده است
گل مریم به طربناکی عید آمده است
چشمه ی فیض خداوند مجید آمده است
چه نشینید که جبریل امید در راه است
ذکر خیر همه یا بنتِ رسولَ الله است
به خدا گلبن توحید، بَرَش فاطمه است
شجر طیبه آری، ثمرش فاطمه است
شب یلدای جدایی سحرش فاطمه است
صدف پاک نبوت گهرش فاطمه است
ذوب شد فاطمه در طور تجلای علی
نرسد هیچ کمالی به تولای علی
به ولای علی از فاطمه عاشق تر کیست؟
به علی دوستی او بشری نیست که نیست
او حبیبی ست که در سایه ی محبوبش زیست
آن قدر داشت صبوری که بر او صبر گریست
آری ای فاطمه صبر تو تماشایی بود
عافبت سوزترین نوع شکیبایی بود
ما که شادیم ز شادی تو غمگین ز غمت
ای جگر گوشه ی عصمت! سر ما و قدمت
ای دل آرام نبوت! کم ما و کرمت
میهمان کن دل ما را به طواف حرمت
شب شادی و سرور است «شفق» را دریاب
آرزومند حضور است «شفق» را دریاب
شاعر : محمد جواد غفورزاده (شفق
حضرت زهرا(س)-مدح و ولادت
الا مکه امشب چه زیبا شدی
چو روی محمد دلآرا شدی
تو شهر خدایی و بختت بلند
که طور تجلای زهرای شدی
به چشم پیمبر به چشم علی
بهشت خدای تعالی شدی
تو در عرشهی فرش بودی غریب
کنون برتر از عرش اعلا شدی
در و دشت و کوهت دلآرا شده
کـه چشمت قدمگـاه زهرا شده
خدیجه زهی دختر آوردهای
سراپای پیغمبر آوردهای
شگفتا که بهر رسولخدا
نه دختر فقط، مادر آوردهای
به غیر از پیمبر به غیر از علی
ز هر مرد بالاتر آوردهای
سر سروران خاک پای تو باد
که بهر علی همسر آوردهای
چه قابل سر ما فدایش شود
پـدر گفـت بابا فدایش شود
محمد عطا شد ز حق کوثرت
سلام خدا بر تو و دخترت
گرامی بدارش چو جان عزیز
که هست الهی است این گوهرت
تو روح همه عالم استی و او
بود روح پاک تو در پیکرت
خدا گوهری بهتر از این نداشت
تویی بهترین هدیۀ داورت
خـدای تعــالی بــه تکریم تو
همه هست خود کرد تقدیم تو
تعالی الله از گوهری اینچنین
تو را میسزد دختری اینچنین
به حق خدا جز تو پیغمبری
کجا داشته کوثری اینچنین؟
تو داماد میبایدت چون علی
علی را سزد همسری اینچنین
حسین آنکه فخر همه عالم است
کند فخر بر مادری اینچنین
خـدا را روی عالمآراست این
فصلِّ لربِّک که زهراست این
که دیده که محبوبۀ کردگار
بود بر سرش چادر وصلهدار
که دیده به یک زن که مردان فداش
کند ذات پروردگار افتخار
که دیده زنی را که وقت نماز
نماز از نمازش شود بی قرار
که دیده زبان زنی در سخن
شود بر دفاع علی ذوالفقار
که دیده که خورشید در اوج نور
بپـوشد رخ خویش از چشم کور
به محشر قیامش قیامت کند
کنار پیمبر امامت کند
مرا بیم از آن است ای دوستان
که بر دشمنش هم کرامت کند
نترسید از سختی روز حشر
که در حشر، زهرا زعامت کند
هر آن کو نصیبش نشد فیض او
چه بهتر که خود را ملامت کند
بدانیـد در روز محشـر همه
که زهرا کند مادری بر همه
نگاهش بود شافع امتی
به هر گام خاک رهش جنتی
عجب نیست کز گردش چشم او
شود باب دوزخ در رحمتی
به قرآن قسم بیتولای او
نگردد قبول خدا طاعتی
به هر صفحۀ عارضش مصحفی
به هر گوشۀ چادرش آیتی
بود شیعه در حشر با فاطمه
برات بهشت است یا فاطمه
رسد روز محشر ندا فاطمه
بزن دوستان را صدا فاطمه
تو و اختیار جحیم و بهشت
ببخشا به حکم خدا فاطمه
نه تنها خلایق به بازار حشر
سر و کارشان هست با فاطمه
شنیدم که در آتش تب، مدام
امام ششم گفت یا فاطمه
ببینی به محشر چو رو آورند
ز هـر سو توسل به زهرا برند
الا آبرو آبرومند تو
بهشت خدا عکس لبخند تو
سلام خدا باد هر صبح و شام
به ام و اب و شوی و فرزند تو
به آباء و ابناء پاکت قسم
که مادر نیاورده مانند تو
تو عبد خدایی ندارم عجب
خداییت بخشد خداوند تو
اگر دست تو دست داور نبود
دگــر بوســهگاه پیمبر نبود
تو وجهاللهی در نگاه علی
کنار علی تکیهگاه علی
بنازم ولایتمداریت را
که جان دادی آخر به راه علی
همه شهر بودند دشمن ولی
تو بودی تمام سپاه علی
همه ناله بودی و نگذاشتی
که برخیزد از سینه آه علی
نــه میثم سـزد خلـق عالم همه
بگیرند درس از تو یا فاطمه
شاعر : غلامرضا سازگار(میثم
@ewwmajmamolodi
بحر طویل ولادت حضرت زهرا س
جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود سوی ختم رسل احمد محمود ولی خرم و خشنود که ای بود خدا را ز ازل مقصد و مقصود خدا راست یکی گوهر نایاب رخش مهر جهان تاب کفش بحر در ناب تنش جان مجسم دمش آیت محکم که خواهد کند از لطف وکرامت این گوهر را به تو تقدیم که غیر از تو کسی لایق این هدیه شایسته نبود است و نباشد به تو حکم آمده از ذات الهی که چهل روز و شب از همسر خود دور شوی غزق یم نور شوی نورعلی نور شوی ، آن در یکتای احد مظهر ا... و صمد دور شد از همسر و گردید روانه به سوی خانه بنت اسد آن مادر فرخنده مولا ، همه شان غرق تجلی همه شان محو تولی و در آن چهل شب و چهل روز خدا گفت و خدا خواند و خدا دید و نمی دید به جز روی خدا را.
این چهل شب همه پایان شد و پیغمبر اسلام ز سر تا به قدم جان شد و آئینه جانان شد و خندان به سوی خانه شتابان شد و کوبید در خانه و بگشود خدیجه در و ناگه نگهی کرد به خورشید رخ خواجه لولاک چراغ دل افلاک تبسم به لبش بود و به از روز شبش بود ، گل انداخته ماه رخش از دیدن رخسار محمد ، و در آن مرحله جبریل امین بوسه نهادی به زمین گفت ای صاحب دین آمدم از خلد برین بر تو فرستاده خدا میوه جنت که در آن طینت زهراست گل گلبن طاهاست که او را شرف ام ابیهاست تناول کن و رو کن به سوی بستر دلدار به فرمان خدای احد قادر قفار ، چو شد منتقل آن نور مکرم ز پیغمبر اکرم در آن بانوی عالم جلوات روی زهرا ز رخش گشت نمایان و ثنا گفت رسول دو سرا را.
زنان قرشی یکسره از مادر اسلام بریدند ز کاشنه او پای کشیدند چو دیدن شده همسر و دلدا رپیمبر ، ز خدا باد درودش به قیام و به سجودش که یکی طرفه ندا خواست ز اعماق وجودش چه صفابخش ندایی چه فرخنده صدایی چه دل انگیز کلامی چه پیامی که الا مادر پاکیزه سرشتم گل خوشبوی بهشتم منم ای مادر فرخنده منم فاطمه فرزند تو دلبند تو هم صحبت تو هم دم و غمخوار تو ، غم نیست اگر خیل زنان از تو بریدند ، مقام تو ندیدند تو ناموس خدایی تو کانون وفایی تو دنیای صفایی تو که از هستی خود دست کشیدی و خدا فاطمه ات داد که روشن کند از پرتو انوار رخش چون دل پیغمبر و چشم تو همه عرض و سما را ، خدیجه تک و تنها در امواج محن ها نه یاور نه معین و نه مدد کار زده تکیه ببه دیوار که از لطف خدای احد قدر قفار رسیدند ز ره چهار زن پاک لب خویش گشودند و سلامش بنمودند سلامش ز ادب باز نمودند یکی گفت منم مریم عضرا یکی گفت منم خواهر موسی یکی گفت منم ساره یکی گفت منم آسیه ای مادر زهرا ، همگی دل به تو بستیم و تو را قابله هستیم که آری به جهان سیده کل نساء را
خواطین بهشتی همه گشتند ثناگوش گهی بوسه نهادی به گل روش گهی دست کشیدند به پهلوش که یکباره همه حجزه او گشت پر از نور و درخشید جمالی که از آن چشم قمر کور و به رخ سوره والشمس به قامت شجر طور بسی خوب تر از حور نهاده به چشم کره خاک دو دستش سوی افلاک به ذکر احد پاک گهی حمد خدای ازلی گفت گهی وصف نبی گفت گهی مدح علی گفت به آواز جلی گفت سپس خنده به رخ مادر زد و آن چهار زن پاک بگفتند سلامش بستودند تمامش همگان محو مقامش همه سرمست کلامش همه شستند به ابریق بهشتی همه گفتند درود و صلواتش همه محوش همه ماتش همه مستش همه دادند به هم دست به دستش همه دیدند در او آئینه غیب نما را
به تو پیوسته درودم به تو هر لحظه سلامم که تویی حجت کل حجج ا... تویی از همه اسرار الهی همه واقف همه آگاه زنور تو شده خلق بهشت و ملک و حوری و قلمان و سپهر و فلک و اختر و شمس و قمر الحق که تو خود جان رسولی و تو مرآت عقولی و تو زهرای بتولی و تویی حاکم صحرای قیامت و تویی مادر والای امامت تویی آن عبد خدا جلوه که پیوسته خداوند فرستاده سلامش تویی آن کس که همه هست جهان هست ز هستش تویی آن کس که محمد زده گل بوسه به پیشانی و دستش تو که دست همه گیری چه شود دست بگیری ز من بنده دلباخته بی سرو پا را.
@ewwmajmamolodi
YEKNET.IR - nader javadi beyt rahbar 7 esfand 97.mp3
3.22M
🎙 #مداحی جدید و بسیار زیبا و #حماسی حاج #نادر_جوادی در حضور حضرت آیت الله خامنه ای
🔻1397/12/07
🌸روز #میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا (س)
⏯ #فارسی #ترکی
@ewwmajmamolodi
رحیما، مهربانا🙏
در این آدینه مبارکــــــــَ 🌸 🍃
و در این لحظه های ناب بامداد☀️
یاریمان فرما 🙏
تا غبار گناه وخطا را
به باران عفوت بشوئیم
و مددمان رسان
تا دل به نسیم مهرت تازه کنیم ...🌸🍃
آمین🙏
به برکت صلوات بر حضرت محمد ص💚
و خاندان پاک و مطهرش 🌸🍃
#روزتون_بخیر 🌸🍃🌸
رباعی شروع مجلس
ولادت حضرت زهرا س
امروز نبی سپاس سرمد گوید
برکودک یک روزه خوش آمد گوید
تبریک به هم ولادت زهرارا
احمد به علی ،علی به احمد گوید
این فخر بودبس که خداهم تبریک
برمهدی وبرآل محمد گوید
@ewwmajmamolodi
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها_ولادت #مدح
#دوبیتی
دریاست نبی و گوهرش فاطمه است
مولاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه حسین است پناه دو جهان
او خود به پناه مادرش فاطمه است
#سیدرضا_مؤید
@ewwmajmamolodi
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها_ولادت
#امام_زمان_علیه_السلام
#دوبیتی
الگوی همیشه باورت آمده است
سرچشمۀ نور اطهرت آمده است
گر عیدی خویش را ز تو می طلبیم
ای صاحب عصر مادرت آمده است
#سیدهاشم_وفایی
@ewwmajmamolodi
سرود ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
کوثر قرآن خدا،خوش آمدی
مادر شاهِ شهدا خوش آمدی
جشن تولّدَت ای مادرعیدِ تَبَلوُرِ ایمان است
جان به قربانِ تو یا فاطمه
سَجیّه اَت به گدایانَت،لطف و عنایت و احسان است
جان به قربان تو یا فاطمه...
زهرا یا زهرا...
شمسِ شرف نورِ هُدی یا فاطمه
مادرِ شاهِ شهدا یا فاطمه
از قدمِ تو دل احمد،غرقِ ترنّم و آوا شد
آوای ملائک یا زهرا شد
جشن طَراوَت و خوشحالی،عید خوشِ دلِ مولا شد
آوای ملائک یا زهرا شد
زهرا یا زهرا...
کن نظری بر سوی ما یا فاطمه
مادر شاهِ شهدا یا فاطمه
روح خوش عهدی یا زهرا،اُسوه ی مهدی یا زهرا
مادرِ مهربانِ اولیا
حاکمه ی دنیا و دین،رُکنِ امیرُالمؤمنین
اَغیثینی مولاتی یا زهرا
زهرا یا زهرا...
#ولادت_حضرت_زهرا
@ewwmajmamolodi
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_زهرا_س
سرود میلاد حضرت زهرا (س)_مکه روشن از وجود دختری دردانه شد
سرود میلاد حضرت زهرا(س)
مکه روشن از وجود دختری دردانه شد۲
جان عالم آمد وبهر پدر جانانه شد۲
مادر او می زند بوسه بروی دختر ۲
شکر حق گوید برایش حضرت پیغمبر۲
جشن میلادت مبارک فاطمه یا فاطمه
جان مهدی ات سلامت فاطمه یا فاطمه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه ۲
____________________
بهر این میلاد نیکو،عرش حق غرق سرور۲
گشته از انوار روی،فاطمه دریای نور۲
پیش پایش آسمان ریزد مه وستاره۲
برسرور عرشیان دارد نبی نظاره۲
جشن میلادت مبارک فاطمه یا فاطمه ۲
جان مهدی ات سلامت فاطمه یا فاطمه ۲
فاطمه یا فاطمه....
___________________
نام او نامی الهی، ریشه اش فاطر بود۲
دروجود فاطمه،انوارحق ظاهر بود۲
او بود شان نزول، آیه های کوثر۲
فخر دارد بر وجودش، ذات حی داور۲
جشن میلادت مبارک فاطمه یا فاطمه ۲
جان مهدی ات سلامت فاطمه یا فاطمه ۲
فاطمه یا فاطمه.....
____________________
آمده آن دختری که،مادر بابا شود۲
دختری را شاخص وهم اسوه زنها شود۲
آنکه گردد همسر وهمراه حیدر آمد۲
آنکه عالم می شود از او معطر آمد۲
جشن میلادت مبارک ......
فاطمه یا فاطمه.....
___________________
بهترین روز آمده،ای شیعیان شادی کنید۲
ازهمه غمهای دوران، فکر آزادی کنید۲
خدمت مهدی بگو تبریک وخوش ادب کن۲
عیدی میلاد مادر از پسر طلب کن۲
جشن میلادت مبارک ....
فاطمه یا فاطمه....
شعر:اسماعیل تقوایی
#واسونک_شیرازی
@ewwmajmamolodi
بوی گل وسوسن ویاسمن آید
عطر بهاران کنون ازوطن آید
=============================
دکلمه انقلاب اسلامی , امام آمد..
دکلمه های زیبا درباره دهه فجر
امام آمد، …
و آتش نمرودیان را گلستان خرم ساخت.
موسایی بود که فرعون را در کام موج انقلاب، غرق کرد و “بنی اسلام” را به ساحل نجات “جمهوری اسلامی” رهنمون گردید،
امام آمد،
و چراغ بادیه ی ظلمت شد، و خلیل حادثه ی ایمان.
“ذلت ایران” را به “عزت اسلام” مبدل ساخت و سرها و گردن ها را درمقابل ابرجنایتکاران، همچو قله های رفیع، برافراشته ساخت و برگه ی بدهکاری مستضعفین را در برابر قدرت های استکباری، به برگه های طلبکاری مبدل کرد و موازنه ها را در منطقه و در سطح جهان برهم زد و طرح نو در انداخت و دنیایی جدید ساخت و اسلام را به عنوان “نیروی سوم” در سطح جهان مطرح نمود.
امام آمد، …
و شوکت دروغین و جبروت پوک و پوچ جباران را در هم شکست و زمین افتادگان محروم، و لگدمال شدگان مظلوم را به اوج شکوه و شوکت رساند. آمد، و سیلی “اسلام” را بر صورت “کفر” نواخت و با مشت و بازوی “حق”، بر فرق و دهان “باطل” کوبید.
آمد، و همه جای ایرانمان را طراوت و سرسبزی ایمان بخشید و تمامت سرزمینمان را، و دشت ها و جلگه هایمان را، کوهها و بیابان هایمان را، کوچه و گذرهایمان را، خانه ها و مزارهایمان را، لاله کاشت، لاله ی سرخ انقلاب، که خونبهای آزادی بشریت، و رهگشای مردم به سوی نور و فلاح و روشنائی است.
امام آمد، …
و لاله های سرخ شهادت را آبیاری کرد، و با آمدنش، ویرانه هایمان آباد شد، و جهاد زندگی ساز “سازندگی” معجزه کرد، و کار، ارزش یافت، و کارگر، مقدس شد و ساختن، عبادت گشت و عبادت، بعد سیاسی یافت.
انقلابمان پیش رفت – و می رود – ولی نه به بهای کم، که به قیمت هزاران شهید و جانباز و مفقود و اسیر.
چه خون هائی که ریخته شد،
چه عزیزانی که فدا شدند،
و چه مخلصانی، در مقام رفیع “ایثار” جای گرفتند.
“آبادان” مان، “شهید آباد” گشت
هدا خالی بود.
از دوازدهم بهمن که امام آمد تا بیست و دوم بهمن که نهضت پیروز شد یک دهه است. اما به پرباری ده قرن، بلکه بیشتر!
طاغوت در چاه « مغرب» خفت و امام، خورشیدی بود که از غرب تابید و مشرق را فرا گرفت و به ایران باز گشت و « انوار الهی » را از قم _ این حرم آل محمد_ به سراسر گیتی پراند.
پیروزی انقلاب اسلامی، فجری بود که دامن افقها را روشن ساخت و پرده های ظلمت شرق و غرب را از هم درید و ایران را نور باران کرد. دهه فجر، مطلع غزل زیبای پیروزی و قصیده بلیغ و رسای اسلام بود.
دهه فجر، جان سیراب زمان بود از « کوثر ولایت فقیه » و … دهه فجر، فجر روشن و صبح صادق تحقق « جمهوری اسلامی » بود.
رویا حسین زاده
دکلمه۲
دیدی که دوام ” شب” بسی کوتاه است؟ دیدی که ” سحر” از پی شب، در راه است؟
آن عیسی ِ ما که زنده کرد، ایران را حقا که مسیحا دم و ” روح الله ” است.
… گرفتار جنگ یأس بودیم. سالهای حکومت طاغوت، دشنام به ” شب” می دادیم و نفرین به ” ستم” می کردیم.
ناامید از پیروزی ، مقهور قدرت و مرعوب سرنیزه بودیم…
اما… مسیحا نفسی، احیاگر نفوس شد و حیات این ملت را جانی تازه بخشید.
” روح خدا ” بود که در جان افسرده مردم دمیده شد.
او بود که پردههای غفلت را از هم درید،
کابوس ترس و وحشت را از میان برد،
جسارت و گستاخی حق طلبانه را به مردم بخشید….
امت را با ” اعجاز خون” آشنا ساخت و ” فرهنگ شهادتطلبی” را در کام جان پیروان علی علیهالسلام و آشنایان با کربلا و شاگردان عاشورا ریخت.
….. و بالاخره” دهه فجر” آمد، که طلوع فجر آزادی را نوید می داد. ملت، تا پای جان از ” راه” و ” رهبر” دفاع و حمایت کردند. شهیدان بر سر” میثاق جان” استوار ماندند.
جانبازان، روز و شب، از روی شیدایی حق و شیفتگی به مکتب، به سنگر سازی ، درگیری ، شعار و تظاهرات پرداختند و در برابر حکومت طاغوت، حتی یک لحظه هم سرخم نکردند و” آری” نگفتند. هرگاه بیرق خونین حق خواهی و ستم ستیزی از دست رزمنده ای بر زمین می افتاد، دیگران مصمم تر از پیش ، قدم جلو نهاده و در برافراشتن آن بیرق، همت به خرج می داند…. تا بالاخره زنجیرها گسسته شد، ” ساعت” فرا رسید و یکی از ” ایام الله” تحقق یافت و وعده راست الهی به وقوع پیوست و خورشید تابید…
حنجره های داودی، در رهگذار باد، در چشم انداز آفتاب، در سایه سار ایمان، در موج خون، در شط جهاد و … سرود فجر حقیقت را سر داد.”۲۲ بهمن” اوج این موج های خونین و متراکم و موج این شطهای خروشان بود که ” کلمة الله” برفراز زمان جای گرفت و خداوند، این ملت را یاری نمود و اینک ۲۲ بهمن یاد آور آن روزهای خون و آتش و صحنه های نبرد در پادگان ها، لاشه تانک های سوخته و ویرانی مراکز نظامی است . یاد آور روزی که فرعون در نیل غرق شد و آتش بر ابراهیم، گلستان گشت و عصای موسی اژدها شد و بنی اسرائیل، به سلامت از ” نیل” گذشتند.و آن روز است که ” ایمان” به جای ” زور” نشست و ” خون”، وطنمان را ” لاله زار” کرد و یوم الله ۲۲ بهمن را به وجود آورد.
دکلمه ۳
دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی، در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس میکردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب قیام کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند. معنویتی که از کلام امام جوشید ، به دلیل پایگاه فطری، آن دل های مردم آگاه جهان را فتح کرد و مانند رودی زلال ، پلیدی اندیشه های جهانخواران را از چهره ی تفکر زمانه شست. آنگاه مردم به خیابانها ریختند . دلها به یاری هم برخاستند و تن ها بر سجاده نشستند دست ها به دعا فرا رفت و باران رحمت الهی فرود آمد شاخه های آرزو جوانه زد ودرخت انقلاب ، گل داد.و زیباترین تیتر تاریخ ایران( امام آمد) بر صفحه اول روزنامه نشاند. دهه انقلاب آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید.
برای پیشگیری از گسترش چنین وحدتی آمریکا همه توانش را برای سرنگونی درخت انقلاب به کار گرفت.از هیچ کوششی فرو گذار نکرد . حمایت از رژیم شاه،مسدود کردن دارایی ایران، همکاری با مخالفان انقلاب ، کودتا،جاسوسی، تحمیل جنگ ایران وعراق، تحریم سیاسی و اقتصادی …اینها تلاشهای خصمانه ای است که آمریکایها بر علیه ملت ودولت تدارک دیدند.
آری ، اگر ولایت فقیه نبود ، هنوز شاه بود و ستمشاهی بود. اگر ولی فقیه نبود ، استقلال نبود وآزادی وجود نداشت. اگر آن عالم پیر نبود وعشق به ولایتش در دل ها نمی نشست ،حماسه هشت سال دفاع مقدس پدید
نمی آمد وباز هم بخشی از سرزمین م
ا در تصرف مهاجمان خونخوار باقی می ماند. پیر وجوان وکودک می دانند که این آسایش و آرامش را مدیون چه کسی هستند ؟ این رهایی از ظلمت و حرکت به سوی نور الهی را مدیون کدام آفتاب چه کسی هستند؟
روحش شاد و یادش در قلب ها جاویدان باد. « آمین رب العالمین»
🌺#کرامت_حضرت_زهرا_س
داستان واقعی پیرغلام و کرامت حضرت زهرا
.
مدتی پیش عازم کربلا بودم و با پیرغلامی آشنا شدم به نام حاج آقا نرگه ای که مدیر دفتر زیارتی بود و من و خانوادم با ایشان چند روزی همسفر بودیم در کشور عراق. یک روز از ایشان سوال کردم: حاج آقا شما چند مرتبه کربلا اومدی؟ گفت: حدود دویست مرتبه! گفتم خوش به سعادتت اما تا به حال چیزی هم از کرامات این عزیزان دیدی؟! بدون مکث گفت: خیلی… گفتم: میشه یکیش رو برام بگی بیزحمت؟! گفت: یکی برات میگم که نه اینجا (تو کربلا) تو مدینه برام اتفاق افتاد. گفت: چندسال قبل به من زنگ زدن و گفتن بیا به عنوان مدیر برو مکه و یک کاروان حاجی بهم تحویل دادن، تو فرودگاه بودیم که یک آدم متشخصی بهم رجوع کرد و بعد از معرفی خودش خواهشی ازم کرد… یکی از مدیران ارشد دولتی بود و ازم میخواست چون مادر پیرش به صورت تنها با ما همسفره من حواسم بیشتر بهش باشه و میگفت بخاطر مشغله زیاد نتونسته همسفر مادرش باشه و خلاصه نگران بود؛ بهش گفتم چشم! هرکاری از دستم بربیاد براش میکنم و نگران نباشه، خلاصه به خانمم هم موضوع را گفتم و ازش خواستم اون هم حواسش به این پیرزن باشه.
سفر ما شروع شد و چند روزی در مدینه بودیم و زیارت کردیم و برای اعمال حج آماده شدیم. یادمه روز آخری بود که در مدینه بودیم و بعد از صرف نهار خواستیم مُحرِم بشیم و به سمت مکه حرکت کنیم، به آشپزخانه هتل جهت سرکشی رفتم و آنقدر خسته بودم که از حال رفتم و گوشه آشپزخانه نشستم که یکهو صدایی شنیدم: حاج آقا نرگه ای… حاج آقا نرگه ای… گفتم بله من اینجام چه خبره؟ (معاون کاروان بود) گفت حاجی تو اینجایی بیا که خانم طالبی مرد!!! رنگ از رخم پرید و دوان دوان رفتم بالا… دیدم مدیر هتل آمبولانس خبر کرده و پزشک و پرستار در حال معاینه خانم طالبی هستند و دورشان هم شلوغ شده! به خانمم گفتم چی شده اما او هم بی اطلاع بود، پیش خودم گفتم کاش امروز اجازه نمیدام این پیرزن خودش رو اینقدر خسته کنه. نگاهی به صورت پزشک کردم و علامت ناامیدی را در چهره اش خواندم و از حالت تکان دادن سرش که به حالت نا امیدی و تاسف بود فهمیدم که کار از کار گذشته…
جنازه را داخل آمبولانس جهت حمل به سمت سردخانه گذاشتند و از ما هم خواستند نماینده ای جهت ثبت نام بیمار و غیره همراهشان کنیم، من که دیگر رمقی نداشتم از معاون کاروان و خانمم خواستم که با آنها بروند و خود به سمت پشت بام هتل حرکت کردم. پله ها را یکی یکی بالا رفتم و در ذهنم هزاران فکر کردم و چهره خندان پسر این خانم در نظرم بود. به پشت بام که رسیدم رو کردم به قبرستان بقیع و گفتم: یا فاطمه الزهرا (س) من یک عمر نوکری پسرت را کردم و چیزی نخواستم، بیا و واسطه بشو بین من و خدا و برای این پیرزن بیست روز عمر دوباره بگیر، “فقط بیست روز”؛ من آخر جواب پسر این زن را چه بدهم؟؟؟
با چشمانی اشک آلود از پله ها پایین آمدم و خیلی ناراحت و ناامید بودم، به لابی هتل که رسیدم صدایی شنیدم: آمبولانس برگشته!!!
با تعجب و به سرعت پریدم بیرون از هتل و دیدم بله همان آمبولانس است، درب آمبولانس که باز شد چهره متعجب و رنگ پریده خانمم را دیدم و دیدم که خانم طالبی هم سرحال و قبراق در روی بلانکارد نشسته! گفتم پس چه شد؟! گفتند گویا حمله قلبی بوده و ایشان به حالت معجزه آسایی برگشته. سریع سجده شکر به جای آوردم و خلاصه بعد از چند روز به تهران برگشتیم. در فرودگاه پسرش برای تشکر نزد من آمد و به او به شوخی گفتم: بیا اینهم مادرت، پدر ما را هم در آورد (همه خندیدند)
دو هفته ای گذشت که تلفن دفترم زنگ زد و آقای طالبی با صدای غمزده از پشت تلفن بهم گفت که مادرش فوت کرده و خواست که در مراسم ختمش شرکت کنم.
تلفن را که قطع کردم نگاهی به تقویم انداختم:
“دقیقا روز بیستم بود”
((صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
📚کرامات حضرت زهرا
@ewwmajmamolodi
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وفات حضرت ام البنین تسلیت باد
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۹ بهمن ۱۳۹۸
میلادی: Saturday - 08 February 2020
قمری: السبت، 13 جماد ثاني 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها، 64ه-ق
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️16 روز تا وفات حضرت ام کلثومه علیها السلام
▪️17 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️19 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
▪️26 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما اسلام
.
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
💐جشن ازدواج
سرود،به سبک علی رضا افتخاری
📖شـاعر: عـلی سـاعدی
آسمون نقره نشونه✨ ستاره چشمک زنونه🌟
شب پیوند دو قلبِ💜❤️ دو تا یار مهربونه💝
جشن وصل دو تا یاره🌸 دوماد شادو بیقراره💐
دست و دلش می لرزه❣ فـکر دیـدن نـگاره💖
پیوندتون مبارک(۲)💞
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
از کوچه باغ دلخوشی نسیم شادی میاد🌟✨😘
مژده خوشبختی داره برای آقا دوماد🌹💙
دعا کنید دلوا پسی از روزگارش بره🌷
به جاش یه آرامش دلخواه خدایی بیاد✨🌸
دور شه غمای زمونه🌺 شادی بیاد و بمونه😀❣
دوماد الهی همیشه💐 کبکش خروس بخونه🐓😉
جشن وصل...
پیوندتون مبارک(۲)❤🌹💖
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
آره زن سنگ صبوره❤️ آره زن چشمه نوره✨
خونه ای که زن نباشه مثل قبر سوت و کوره▪️
زن یعنی چراغ خونه💡 یعنی رفیق نمونه❤️
یـالله جـوون مـجرد سرت بی کلا نمونه🎩😉
بـزنین مجردا آسـتین و بـالا💐
بگیرین با لطف حق زن همی حالا❤️
نخورین غصه روزی و نترسین
که خدا وکیل روزیه به مولا🌟✨
جشن وصل...
پیوندتون مبارک(۲)💖💙
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
کاشکی که خواستگاریا دوباره آسون بشه💖
خرجای این بله برون یه خورده میزون بشه💐🌷
ادعا ها بره کـنار جاشو بـگیره صـفا🌹❤️
جشنای ازدواج بازم فت و فراوون بشه💙💖💖❤️
کاشکی مشکلی نباشه غصه تودلی نباشه💖
واسه خونواده ها هم جای دو دلی نباشه💙🌺
جشن وصل دوتا یاره...
پیوندتون مبارک(۲)💙❤💖
به سلیقه خودتون میتونید دو بیت زیبا بصورت آواز بخونید .
موفق باشید.👌✨
📖تـایپ: مـنصور سـاعدی
@ewwmajmamolodi