اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته میلاد امام موسی بن جعفر علیه السلام
هر کس که میخواهد ببیند لطف حیدر را
باید بگیرد دامنِ موسیَ ابنِ جعفر را
بابالحوائج شد که درمانده نَمانیم و...
بابالحوائج شد بگیرد دستِ نوکر را
از نسل شیرِ خیبر و زهرایِ مرضیّهَست
با دستِ بسته میکند تسخیر... خیبر را
از هر سرِ انگشت او جود و کرم جاریست
وقتی نَفَس میزد جهان میدید کوثر را
بابایِ سلطان خراسان است و معصومه
دنیا ببین این پادشاهِ ذرّهپرور را
بر رویِ دوشَش بیرقِ شیخِ امامان است
استادِ علم و رأفتِ شاه خراسان است
در هر کجای کشور ما رَدّی از پایش
شد افتخار ما غلامیِ پسرهایش
معصومهیِ او سفرهداری میکند در قم
پهن است در مشهد به لطف حق ببین سایهَش
شیراز صحنِ احمد ابنِ موسِیِ کاظم
یارِ علی موسیَ الرّضا غمخوارِ بابایش
باید جوانِ او زیارتگاه ری باشد
عبدالعظیم از زائران حمزه و پایش...
در شهرِری وا شد اگر موسیَابنِجعفر خواست
هر سویِ ایران یک زیارتگاهِ بابایش
با این حَرمها کشورِ ما کاظمینی شد
موسیَابنِجعفر خواست که ایران حسینی شد
با روضهاَش صدها گِره از کار ما وا شد
چه دردهایی که در این مجلس مداوا شد
مادربزرگی سفرهیِ موسی ابن جعفر داشت
حاجت روا از پایِ سفره هر کسی پا شد
هر کس که از خُدّام این آقاست شد آقا
هر کس به سینه سنگِ عشقش زد مسیحا شد
یوسف به دنبالِ غلامیِ رضایِ اوست
مریم کنیزِ دخترش در شهرِ قم... تا شد...
از بانوان جَنّةُالاعلی شد و با یک...
گوشه نگاه او براتِ عشق امضا شد
هستم گدایِ خانهاش دارم رضا را شکر
از کاظمینش کربلا رفتم خدا را شکر
امشب سر این سفرهاَم که پر درآوردم
حرف دلِ خود را برایِ دلبر آوردم
ماهِ محرّم میرسد دستِ گدا خالیست
جایش دو تا دیده که نَه دو کوثر آوردم
دلواپسم... کار و کسم... چشمَم نماند خشک
وقتی به لب ذکرِ لالایی اصغر آوردم
حرف جوان شد جانبهلب کُن نوکرِ خود را
باید بمیرم بر حَصیری اکبر آوردم
از قتلگَه میتاخت سویِ کوفه خولی و...
با قهقهه میگفت مژده که سر آوردم
از کاظمین و کربلا هر بار میخوانم...
چشم انتظارِ وصل روی یار میمانم
#میلاد #امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#یا_باب_الحوائج #کاظمین #کربلا
#حسین_ایمانی