eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
30.9هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
117 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
شبا مثل کفترای گنبدت.mp3
2.34M
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 شبا مثل کفترای گنبدت دل من برا حرم پر میزنه اگه من راهی میشم تا مشهدت معنیش اینه دل تو تنگ منه مهربونی تو آروم جونی تو آره خورشید هفت آسمونی تو هم جانی و جانانی و هم شاهی و سلطانی آقای خراسانی و تاج سر ایرانی ای پناه دل ما رضا رضا تو رو دارم به خدا رضا رضا من ضعیفم تو معینَ الضعفا ای غریبَ الغُرَبا رضا رضا یا علی موسی الرضا رضا رضا
من امده ام بر در تو سر بسپارم.mp3
2.66M
❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸 من آمده ام بر در تو سر بسپارم من جای دگر جز در این خانه ندارم             🌹یا ضامن آهو من دردِ دلم با کسی ابراز نکردم من سفره ی خود پیش کسی باز نکردم               🌹یا ضامن آهو حق داده مرا بر سر کوی تو حواله آمد به در خانه گدای همه ساله                🌹یا ضامن آهو من بی سروپا هستم و خود را بتو بستم یک عمر نمک خورده نمکدان بشکستم                  🌹یا ضامن آهو
نم نم بارون میزنه تو ایوون.mp3
2.07M
🌹🌸🌸🌹🌸🌹🌸 نم نم بارون می زنه تو ایوون می تابه خورشید از سمت خراسون دم می گیرن همه مثه لیلی و مجنون توی شب ولادت حضرت بارون آسمون پای پنجره فولادتِ بیکرون همون صحن گوهر شادتِ گم شدم تو ایون تو پیدا شدم امام رضا یادتِ فدای، تو و زائرات فدای، تو و خادمات فدای، تو و اسمی که نوشته رو پرچم گنبد طلات 🌹یا علی موسی الرضا حرف تو باشه زندگیم و میدم هستیم و دادم عشقت رو خریدم حتی شراب جنتم طعمی نداره وقتی که آب سقا خونه ات رو چشیدم حسرت دلم اینه که با کفترا روز و شب باشم بالای گلدسته ها بشنوم که دارن میخونن زائرا یا علی موسی الرضا می باره ستاره چشام گدای تو هستم آقام وقتی از تو حاجت میخوام میرم و از باب الجوادت میام 🌹یا علی موسی الرضا حضرت سلطان سلطانیت و عشقه صحن و سرای نورانیت و عشقه خودت که جای خود داری توی دلامون تک تک خادمای ایرانیت و عشقه کربلا که باشم به خدا یادتم نوکر تو و تموم اجدادتم دست من نیست اقا اینقده عاشق پنجره فولادتم نگات سرنوشت منِ تو نور تو خشت منِ این و از وجودم میگم هر جا که باشی تو بهشت منِ 🌹یا علی موسی الرضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ۳۸ روز تا عید غدیر خدا فرموده: فقط حیدر امیرالمومنین است 🔹 حدیثی از پیامبر_مهربانی 📚 ألا فمن کنتُ نبیه فإن علیاً أمیره 🌹هر روز تا روز عید غدیر در این کانال ، گذاشته می شود🌹 📌تو هم غدیر رو با ارسال این پست ، تبلیغ کن. ====================== 🌸در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم.
امشب قرار ، یار دل بی قرار شد یعنی که باب میل همه ، روزگار شد نور ِدو چشم ِحضرت ِ باب الحوائجی واکرد چشم و خاک ، خزانش بهار شد سلطان رسید و قاعده ها گشت زیر و رو رعیت شدن، میان جهان افتخار شد وقت نجات مردم ایران رسیده است شکر خدا که کشورمان ، کعبه دار شد کرده طلوع باز علی جان و این جهان سر زنده از مسیح ِ دم ِذوالفقار شد ای عزت ِ بدون ِ کرانه خوش آمدی ای سومین علی ِ زمانه خوش آمدی ای خوش ترین ترانه ی لب های من سلام نعم الرفیق ، عشق من ، آقای من سلام ای زندگی من ، شب و روزم ، عزیز من ای از قدیم در دل ِ شیدای من سلام مجنون تر از همیشه به پابوس آمدم جانان و جان و حضرت لیلای من سلام ای آبروی من ،کس و کارم ، پناه من سرمایه ایم ، تمامی ِ دنیای من سلام ای دین من ، قیامت من ،ای بهشت من ای عاقبت بخیری ِ فردای من سلام هر جا دلم شکست ، رسیدی به داد من من غافل از تو بودم و بودی تو یاد من اصلا بعید نیست که نامه سیاه ها گردند تحت قبه ات از بی گناه ها ای کربلای من ،نجف من ، بقیع من ای مشهد تو جمع همه بارگاه ها قربان کیمیای دو چشمان مست تو آقا مرا نگاه کن از آن نگاه ها در کوی تو شکسته دلی می خرند و بس ذکر خداست پای ضریح تو آه ها تو زیر سایه ات همه را راه می دهی یا ایهاالعزیز ِ همه بی پناه ها تو سایه ات شبیه ِ خدا بر سر همه است مهمان نوازی ات چه قَدَر عین فاطمه‌ است غیر از در ِ تو این همه لطف و کرم کجاست اصلا پناه اولم و آخرم کجاست یادش بخیر خاطره ی اولین سلام آن روزهای گم شدنم در حرم کجاست لطف تو آن چنان بغلم کرده بود که یادم نبود گم شده ام ، مادرم کجاست خیلی عوض شدم ، عوضم کن به یک نگاه گردیده ام وبال تو ، بال و پرم کجاست؟ گردید قطره قطره چرا سیل اشک من حال و هوای سابق چشم ترم کجاست خیلی هوایی ِ حرمم باز ، بی گمان آقا سوال کرده که این نوکرم کجاست خیلی دلم گرفته مرا رو به راه کن مثل همیشه کوه غمم را تو کاه کن این درد ها بدون تو درمان نداشتند این ابرها بدون تو باران نداشتند بود آخرالزمان چه قَدَر هولناک اگر ایرانیان امام رضا جان نداشتند مشهد اگر نبود که این گونه پنج تن لحظه به لحظه لطف به ایران نداشتند این ملت امام حسینی بدون تو در فتنه ها که جرات طوفان نداشتند جانم فدات ! دست گرفتی چه قدر از آنانکه ذره ای به تو ایمان نداشتند ای بهترین پناه ، برای همه سلام ای مهربان امام رضای همه سلام سوگند می خورم به سلیمان کربلا در مشهدت شدیم مسلمان کربلا مدیون لطف پنجره فولاد مشهد است هر کس که بین ما شده مهمان کربلا جان جواد ! قسمت ما کن ابالجواد ! تنگ غروب ، نم نم باران کربلا این جا بُوَد حسینیه یا که حرم چه قدر هستند زائران تو گریان کربلا این کاسه های زرد خودش روضه گشته با تمثال ِ دست ِ ساقی ِ عطشان ِ کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا ای کشته فتاده به هامون حسین من ای صید دست و پا زده در خون حسین من
دام بگذارید بعدش دانه لازم می‌شود جلد می‌گردد کبوتر، لانه‌لازم می‌شود سوختن در عاشقی، کارِ کبوتربچه نیست شمع می‌داند کجا پروانه لازم می‌شود وقتِ گریه، خنده..؛ وقتِ خنده، گریه می‌کنم در میان عاقلان، دیوانه لازم می‌شود سر به روی پنجره فولادِ تو خواهم گذاشت مَرد وقتی بغض دارد، شانه‌لازم می‌شود با کبوترها کلاغی هم به صحنش راه داد گاه بین دوست‌ها، بیگانه لازم می‌شود کاش سقاخانه‌ها را نیز افزایش دهند در حریمت بیشتر میخانه لازم می‌شود آبِ سقاخانه‌ها را "آبِ حَیوان*" خوانده‌اند خضر آل الله را شاه خراسان خوانده‌اند در حرم، باران پناه آورده تطهیرش کنی آیه‌ی تطهیر می‌خواهد تو تفسیرش کنی اختیار "نورِ" خورشید است دست گنبدت تا دل تو هرکجا می‌خواست، تکیثرش کنی کودکی عَمداً خودش را در حرم گم کرده تا سال‌ها در صحن تودرتوی خود پیرش کنی صید وقتی عاشق صیاد گردد..، چاره چیست!؟ کاش آهوی دلم را طُعمه‌ی شیرش کنی این گدا حاجت بگیرد می رود..، پس ذوالکرم! خوب می‌گردد اگر با فقر درگیرش کنی زائری چشمش به دست خادمان توست تا با غذای حضرتیِّ خود نمک‌گیرش کنی گاه با دستِ برادر، گاه خواهر می‌رسد رزق ما از سفره‌ی موسی بن جعفر می‌رسد علّت اشک برادر، بُغض خواهر بوده است چشم‌ها در حسرت دیدارِ هم، تَر بوده است فاطمه وقتی صدایش می‌زده، قطع یقین او برای این برادر مثل مادر بوده است هر کسی دلتنگ زهرا می‌شود، قم می‌رود مرهم زوّارِ مادر دست دختر بوده است ریلِ قم_مشهد اگر رودی خیال‌انگیز بود روی موجش کشتیِ زائر شناور بوده است عطرِ "دارالحُجّه" را دارد " رواقِ آینه" خانه‌ی این‌دو از اول هم معطر بوده است نسل اندر نسل در واقع همه کارگریم کارفرمای حرم در قم برادر بوده است هرکسی پرسید می‌گویم: گدا هستیم ما کارگرهای علی موسی الرضا هستیم ما بانی جزر و مد دریا علی موسی الرضا ذکر تسبیحات ماهی‌ها علی موسی الرضا بد به حال هرکه بوده بی علی موسی الرضا خوش به حال هرکه بوده با علی موسی الرضا کفشداری حرم ای کاش امانت می‌گرفت جای کفشِ من، دلِ من را علی موسی الرضا در هیاهوی حرم ناگاه نقّاره زدند طفل لالی داد می‌زد: یا علی موسی الرضا روز محشر در سه جا زائر خیالش راحت است می‌رسد حتما به داد ما علی موسی الرضا گفت بابا: آب می‌بینی بگو عطشان حسین نان که می‌بینی بگو آقا علی موسی الرضا امتحان کن..، تا قَسَمْ جانِ جوادش می‌دهی کربلا را می‌زند امضا علی موسی الرضا * آب زندگانی (لغ دهخدا)
یک سلام از ما جواب از سمت مرقد با شما فطرس نامه بر تهران به مشهد با شما باز هم میل زیارت کرده ایم از راه دور نیت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما ما کبوترهای بی بالیم اما آمدیم لذت پرواز در اطراف گنبد با شما نمره ی ما صفر شد از بیست اما در عوض زندگی ما همه از صفر تا صد با شما خطّه ی ما تشنه ی آب حیات و نور بود خشکسال خاکمان اما سر آمد با شما این دیار، این سرزمین، این زادگاه، این مرز و بوم برکتش از توست «یا من یکشفُ کلَّ الهُموم» سرپناه نا امیدان مأمن مأیوس ها ایستگاه آخرِ ای کاش ها، افسوس ها گرم در رویای صحن و گنبد و گلدسته هاست زائر دلخسته و بی خواب از کابوس ها نور گیرد ماه، تا شب های جمعه در حرم می طراود نغمه ی یا نور و یا قدوس ها می رسند از راه زائرها، ملائک گردشان فرش زیر پایشان هم شه پر طاووس ها در ازای قطره هایی اشک با خود می برند از اجابت، از کرم، از لطف... اقیانوس ها هر که صید توست دیگر در قفس محبوس نیست در گل ایرانیان خاکی بغیر از طوس نیست من اگر از دست خود آزاد باشم بهتر است طائر پر بسته صیاد باشم بهتر است زاده ی هر جای این دنیا که باشم خوب نیست از  اهالی رضا آباد باشم بهتر است هرکه کنج دنج خود را در حرم دارد ولی من اگر در صحن گوهرشاد باشم بهتر است بسکه خاطرخواه دارد چای شیرین حرم در صف زوار، پس فرهاد باشم بهتر است راستی با خود مریضی لاعلاج آورده ام پس کنار پنجره فولاد باشم بهتر است عقده ی کورم به لبخند ملیحت باز شد دست های بسته ام پای ضریحت باز شد عاقبت یا ساکن خاک خراسان می شوم یا شهید جاده ی مشهد به تهران می شوم زاغکی زشتم ولی نزد تو چشمم روشن است یا کبوتر یا که آهو یا که انسان می شوم در زیارت ها سرم پایین تر از قبل است و من پشت ابر گریه ها از شرم پنهان می شوم بازدید هرکه هربار آمده پس می دهی و من از کم آمدن هایم پشیمان می شوم خواب دیدم در حریمت شعرخوانی می کنم روزی آخر شاعر دربار سلطان می شوم پای این حاجت فقط در بند امضای شماست الغرض یک حرف دارم باتو آن هم کربلاست
روزی که خدای حی و سرمد از روح خودش  دمید مارا بر دامن  دل به دست قدرت  بنهاد محبت رضا را آن را که بود به سر خیال فردوس برین و باغ رضوان یا آنکه وراست شوق و ذوق خلوتکده حریم جانان گو از سر صدق رو  گذارد بر درگه خسرو خراسان نومید نکرده ز آستانش بالله زکرم شه و گدارا شاهی که شهنشهان عالم سایند جبین بر آستانش ماهی که چراغ عالم افروز قندیل بود در آسمانش راهی که تمام شاهره ها وصلند به راه جاودانش  با غمزه چشم مرتضایی تسخیر نموده ماسوا را جبریل و ملائک مقرب جاروب کش حریم پاکش صد حاتم طی گدای کویش صد یوسف مصریش هلاکش دلباخته جمالش عیسی موسی و خلیل سینه چاکش بخشیده یقین به حضرت خضر یک جرعه زچشمه بقارا ای معنی رافت الهی وی مظهر لطف کبریایی سرمنشا جود و بخشش حق سرمطلع شعر ارتضایی راضی به رضای ذات یکتا معروف به حضرت رضایی جانها به فدای تو که هستی مرآت کرم نما خدارا ای بارگهت مطاف دل ها وی قبله اهل عشق و عرفان در روضه پرمنور تو محسوس صفای خلد رضوان نی نی غلط اوفتاد شاها فردوس کجا و صحن سلطان الحق که غبار آستانت بخشیده به عدن حق صفارا ای پرتو نور حی دادار وی بارقه امید داور امیدتمام ناامیدان آرامش قلب های مضطر آفاق به زیر منت تو ذرات به عشق تو مخمّر  در حضرت تو عیان توان دیدآیات جلال کبریا را ای غایت رحمت الهی رحمی بنما که مستجیرم دستی زکرم رسان خدارا مسکین و فتاده و فقیرم سرخم نکنم به پیش هرکس بالله که تویی فقط امیرم دیریست  غلام خانه زادم سلطان سریر ارتضا را عمریست نهاده از عجز   سر  بر درت ای همه نیازم گوید  اگر از درت برانی آخر چکنم چه چاره سازم تاسایه نشین کویت هستم بر جمله شهان همی بنازم ای آنکه ز درگهت نکردی مایوس غریب و آشنا را
چون کویر تشنه‌ای محتاج بارانیم ما همتی ای‌دل که دل‌تنگ خراسانیم ما نیمِ‌دل مشتاق مشهد، نیمِ‌دل مشتاق قم بین این خواهر-برادر مثل سمنانیم ما پادشاهی دوعالم را به دست آورده‌ایم تا گدای کوچکی از خیل سلطانیم ما خلوتی داریم در کنج حرم با یاد او وقتی از چشم تمام خلق پنهانیم ما هر زمان در جمع حرف از آرزوها می‌شود جز زیارت حاجتی دیگر نمی‌دانیم ما از میان خیل القاب و عناوین در جهان آن‌چه سلطان می‌پسندد بی‌گمان آنیم ما تا که فهمیدیم می‌آید به استقبال‌مان از همان آغاز هم مشتاق پایانیم ما گنبد افلاکیان نور است و ما پروانه‌ایم ‌ساکنان آستان قدسی این خانه‌ایم بس که پرکرده فضای صحن را فريادها نيست پيدا در حريمت های‌وهوی بادها کور بينا شد، فلج پا شد، گدا روزی گرفت پشت هم رخ می‌دهد اينجا از اين رخدادها جمله‌ای تکرار شد، هرصحن را پر کرده است؛ "کار من با گوشه‌ی چشم تو راه افتاد"ها می‌شود حس‌کرد از فيروزه‌کاری‌های صحن حسرت ديوارها را در دل شمشادها از شفای درد پشت پنجره فهميده‌ام نرم شد از اشک زائرها دل فولادها ضامن آهوشدی، صياد آهو را رهاند شک نمی‌کردند در خوش‌قولی‌أت صيّادها پايتخت کشور دل‌های عالم مشهد است مانده حسرت در دل تهران‌وعشق‌آبادها از فراق کربلا دیگر چه‌غم داریم ما چون‌که در هرگوشه‌ی ایران حرم داریم ما با همان شوقی که از آغاز روشن مانده است در دل ما حسرت پرواز روشن مانده است " آمدم ای شاه" شد شیرین‌ترین آوای ما تا قیامت شور این آواز روشن مانده است ناامید از جا گرفتن در دل او نیستیم کورسوی کوچک ابراز روشن مانده است فاصله بسیار نزدیک است در دل‌ها به‌هم این معانی نزد اهل راز روشن مانده است کارهای غیر ممکن نیز ممکن می‌شوند پس در اینجا معنی اعجاز روشن مانده است سایه‌ی موسی‌بن‌جعفر بر سر ایران ماست نوری از این خانه در شیراز روشن مانده است بازهم امشب شب این‌شهر بی‌خورشید نیست چل‌چراغ گنبد او باز روشن مانده است در طواف است و مسیرش را نخواهد کرد گم دل کبوتروار بین مشهد و شیراز و قم در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوق تو مثل کاه می‌آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است در حقيقت عارف بالله می‌آيد حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ملجأ هر آشنا، غم‌خوار هر بیگانه‌اند سیزده معصوم در این‌خانه صاحب‌خانه‌اند هیچ‌کس از این‌حرم با دست‌خالی برنگشت از جوار لطف او هرگز محالی برنگشت این حرم آرامش محض است و از آغوش او هرکسی برگشت، با آشفته‌حالی برنگشت اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم از کنار او دلم در خردسالی برنگشت پیش‌ازاین‌ها قم کویر شوره‌زار خشک بود بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت این حرم خاصیتش علامه‌پروربودن است طالب علم از حریمش بی‌تعالی برنگشت این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی از کنار مرقد مولی‌الموالی برنگشت گرچه ما همسایه‌ی خوبی برایش نیستیم روی او یک‌لحظه هم از این اهالی برنگشت ناگهان دل را به سمت‌وسوی دیگر می‌کشم با نسیمی از حرم تا جمکران پر می‌کشم وقت وصف تو زبانم در دهان می‌ایستد در بیان آن معانی از بیان می‌ایستد صاحب‌العصری و می‌چرخد زمان با اذن تو هر زمان یاد تو می‌افتم، زمان می‌ایستد هم‌نشین درد‌دل‌های زیادش می‌شوی زائرت هر گوشه‌ای از جمکران می‌ایستد بی خبر از وسعت لطف‌وبزرگی‌های توست هرکسی چشم‌انتظار دیگران می‌ایستد از خدا امر ظهورت را تقاضا می‌کند هر زمان دستی به‌سمت آسمان می‌ایستد روح با شوق تو برمی‌خیزد از جسم جهان جسم اگر روزی تو را حس کرد، جان می‌ایستد آن‌زمان‌که می‌رسد بانگ "اناالمهدی" به‌گوش کعبه برمی‌خیزد از جا و اذان می‌ایستد. عمر داغ دوری از تو رو به پایان می‌شود عاقبت یک‌روز این آتش گلستان می‌شود
در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است شاهی‌که بی‌لشگرکشی سلطان ایران است آرامِ‌جان ماست آقایی که دامانش تنها توسل‌خانه‌ی آهوی حیران است مهمان‌نواز است آنقدر که زائرش هربار مانند صاحب‌خانه‌ها در صحن، مهمان است هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است وقتی ضریحش را بغل کردم دلم وا شد در وقت دل‌تنگی فقط آغوش درمان است از بس که اینجا آه درهم می‌شود تکرار انگار در صحن و رواق آیینه بندان است انگار سائل پادشاهی می‌کند اینجا انگار در درب ورودی شاه، دربان است از آب سقاخانه می‌نوشند و خوشحال‌اند کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است درماندگان راهی به‌جز مشهد نمی‌بینند تنها پناه بی‌پناهان در خراسان است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا