__ : امروز صبح بود که متوجه شدم یکی از بچه های دانشگاه بطور ناگهانی و براثر تصادف از دنیا رفته
چند باری دیده بودمش، دو سال بزرگتر از ما و اهل یزد؛ غفراللهله انشاءالله 🖤
_ اما از صبح نکتهای ذهنم رو مشغول کرده که بسیار دردآور و عجیبه؛ داشتم به این فکر میکردم که اگر این بنده خدا تو چند وقت اخیر عمرش به هر دلیلی رابطهاش رو با کسی قطع یا کم کرده باشه ؛ امروز و با شنیدن این خبر چه حسی به اون طرف دست میده ؟؟ هیچ فکرش رو میکرد ؟
اینکه دیگه نمیتونه بهش زنگ بزنه و باید تا آخر عمرش حسرت جواب دادن پیامهاش رو بچشه...
_ یک لحظه خودمون رو بزاریم جای اون آدم !!! همه چیز تموم شده ؛ دیگه هیچ فرصتی وجود نداره و دیگه هیچ راهی نیست...
دیگه هیچ تماسی گرفته نمیشه و هیچ پیامی پاسخ داده نمیشه؛ دیگه هیچ قرار دونفرهای هماهنگ نمیشه و دیگه نمیتونه حرفش رو بهش بزنه و همه اینا تبدیل میشه به حسرتی که راهی برای رهایی ازش نیست !
❗️ : «متوجه منظورم شدید ؟!!!»
بله ، همه ما داریم همچین آدمایی رو تو زندگیمون که به هر دلیلی مدتیه رابطمون رو باهاش کم یا قطع کردیم ...
_ هر لحظه ، هر دقیقه ، هر ساعت و روز ممکنه این اتفاق خدای نکرده برای ما هم بیوفته و دیگه هیچ کاری از دستمون برنیاد!!!!!! لحظه ای که دستمون بجایی نمیرسه و همه چیز تمومه...
انشاءالله که اینطور نیست ولی اگر تو هم همچنین آدمی رو داری ؛ اینو براش بفرست و همین امروز تمومش کن ...
پ.ن: رنج بعدش غیر قابل تحمله
#فرصت •• #دلنوشته •• #رفیق
➖➖➖➖➖
🆔@eyvane_talaa