✍️#داستان
👈سلیمان و مورچه ها
روزی حضرت سلیمان و لشکریانش از دشتی می گذشتند. این دشت پر از مورچه هایی بود که همگی در جنب و جوش بودند. وقتی لشکر به نزدیک مورچه ها رسید، رئیس مور چه ها فریاد زد و گفت: «ای مورچگان، زود به لانه هایتان بروید که اگر بمانید لشکر سلیمان شما را پایمال کند.»
باد صدای مور چه را به گوش حضرت سلیمان رسانید.حضرت سلیمان نزد رئیس مور چگان رفت و پرسید: «آیا مرا می شناسی؟»
مورچه پاسخ داد: «آری، تو رسول خدا هستی.»
سلیمان فرمود: «آیا می دانی من ظلم نمی کنم؟»
مور چه گفت: «آری می دانم.»
سلیمان فرمود: «پس چرا به مورچه ها دستور دادی پنهان شوند؟»
مورچه پاسخ داد: «دستورمن به خاطر این نبود که شما را ظالم بدانم، بلکه منظورم این بود که اگر آنها جلال و شکوه و عظمت دستگاه تو و حقارت خودشان را ببینند، ناشکری می کنند و کفران نعمت می نمایند.
ای سلیمان، آیا می دانی چرا خداوند باد رامُسَخَر تو کرده تا بساط سلطنتی ترا از جایی به جای دیگر ببرد؟»
سلیمان چند لحظه فکر کرد و گفت: «نظرتوچیست؟»
مورچه پاسخ داد: «برای اینکه مغرور نشوی و بدانی که سلطنت تو روی باد است. این سلطنت نابود شدنی و فناپذیر است. دنبال سلطنتی بگرد که زوال و پایان نداشته باشد، که آن هم سلطنت بهشتی می باشد.»
📕معارفی از قرآن- صفحه 79
♨️دوستى با بى خردان و خلافكاران بپرهيز
#نهج_البلاغه
◽️وَاحْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ يَفِيلُ رَأْيُهُ وَيُنْکَرُ عَمَلُهُ فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ
🔴از همنشينى با کسى که فکرش ضعيف و عملش زشت است بپرهيز، زيرا معيار سنجش شخصيت هر کس، يارانش هستند»
📘#نامه_69
https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
✍️#داستان
👈سرگذشت حبیب نجار
در زمان های قدیم، «آنطاکیه» شهر بزرگی در «آسیای صغیر» بود که دوازده میل طول داشت و جمعیت زیادی در آن زندگی می کردند.
مردم این شهر، افرادی گمراه و ستمگر بودند. آنها ستاره پرست و بت پرست بودند.
خداوند برای ارشاد و راهنمایی آنان، سه رسول را مأمور کرد که به انطاکیه بروند و فطرت زنگار گرفته مردم را بیدار نموده و آنان را به توحید و یکتاپرستی دعوت کنند.
سه رسول به شهر رفتند و شروع به دعوت و تبلیغ مردم نمودند.
آنها از گوشه ای به گوشه دیگر می رفتند و برای مردم صحبت می کردند، آنان را به توحید دعوت می نمودند، و معاد و بازگشت به سوی خداوند را به آنان تذکر می دادند و از عذاب الهی می ترسانیدند.
مدتی گذشت. در این مدت فقط چهل نفر به آن ها ایمان آوردند، اما اکثر مردم به مخالفت با رسولان پرداخته و به آزار و اذیت ایشان و پیروانشان پرداختند و بالاخره نیز، پیامبران و دیگر ایمان آورندگان را دستگیر نمودند، سپس گردن هایشان را سوراخ کرده و بند از آن گذرانیده و آنان را به دار آویختند تا به تدریج و با شکنجه به شهادت برسند.
در شهر انطاکیه، مرد با ایمان و نیکوکاری به نام «حبیب نجار» زندگی می کرد. او به رسولان ایمان آورده، اما عقیده خود را پنهان داشته بود.
او با نجاری، زندگی خود را می گذارنید. وی هر روز درآمد خود را نصف می کرد. نصف آن را به فقیران صدقه می داد و نصف دیگرش را برای خانواده اش خرج می کرد.
وقتی حبیب نجار خبردار شد که پیامبران و دیگر مؤمنین را به دار آویخته اند، خود را به میدان شهر رسانید و به مردمی که جمع شده و به تماشای دار زدن پیامبران ایستاده بودند، گفت: «ای مردم، از پیامبران پیروی کنید، پیامبرانی که از شما پاداشی نمی خواهند و طمعی ندارند و خودشان هدایت شده اند.
چرا خداوند یگانه را نمی پرستید؟
خداوندی که شما را از نیستی پدید آورده است و به سوی او بازگشت می کنید.»
اما مردم به جای اینکه از گفته های وی پند گیرند و از خواب غفلت بیدار شوند، به حبیب نجار حمله کردند و او را زیر کتک گرفتند و به قدری او را کتک زدند که دل و روده اش بیرون ریخت. سپس او را خفه کرده و در چاه انداخته و سر چاه را پر کردند.
عده ای می گویند که او را دستگیر کرده و بدنش را از وسط سرش تا پائین نصف کردند. و عده ای دیگر نوشته اند که گردنش را سوراخ کرده و او را با بند به صلیب کشیدند.
آخرین کلامی که حبیب قبل از مرگش بر زبان آورد، این بود که رو به پیامبران کرد و گفت: «همانا من به پروردگارتان ایمان آورده ام، پس شما شاهد باشید.»
خداوند نیز به او پاداشی شایسته داد. به محض اینکه روح از بدین شریفش خارج شد، از جانب خداوند ندا رسید که: «داخل بهشت (برزخی ) شو»
📕قلب قرآن صفحه 85
4.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیام دختران افغانستان برای دختران ایران👆👆 قدر بدونید تا دچار درد نشوید❌❌❌
واقعا زیبا و قابل تفکر🍁🍃🍁
وقتی مادرم مرا می فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم ،
بعضی وقت ها می دیدم پدر به خاطر خستگی ، در حال مطالعه خوابش
برده است . دلم نمی آمد ایشان را بیدار کنم .همان طور که پایش دراز بود، صورتم را کف پای پدر می مالیدم تا از خواب بیدار شود . در این حال که
بیدار می شد ، برایم دعا می کرد و طلب عاقبت به خیری می نمود . من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم .
قسمتی از زندگی آیت الله العظمی
🦋 مرجع تقلید مرحوم سیدشهاب الدین مرعشی نجفی
https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⭕️ غر زدن مدام زنان باعث بفنا رفتن و مرگ زودهنگام همسران آنها میشود!
🔹️ تحقیقات نشان داده اگرچه غر زدن برای سلامتی زنان مفید است، اما به همان نسبت باعث از بین رفتن اعصاب و مرگ زودهنگام شوهرانشان میشود!
https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
🕋 نماز 🕋
🌷 بهتر از کیمیا 🌷
🌺 ماجرای دیدار امام خمینی (ره) با آیت الله نخودکی (ره)
🌹در سفری که امام (ره) به مشهد مقدس داشتن خدمت آیت الله نخودکی (ره) میرسند.
🌹امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا علیهالسلام کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟
🌹حاج حسنعلی نخودکی به امام (ره) فرمودند: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول میدهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟
🌹امام خمینی (ره) سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمیتوانم چنین قولی به شما بدهم.
🌹حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمیتوانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد میدهم و آن این که:
🌸 بعد از نمازهای واجب یک بار آیت الکرسی را تا «هو العلی العظیم» میخوانی.
🌸 و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را میگویی.
🌸 و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را میخوانی.
🌸 و بعد سه بار صلوات میگویی : اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🌸 و بعد سه بار آیه مبارکه ۲ و۳ سوره طلاق :
🌺 ومَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ؛
را میخوانی
🌹که این از کیمیا برایت بهتر است.
🍁راننده ترمز گرفت
🌼دست انداز را که رد کرد ، رو به مسافر
🍁بغلدستش گفت:
🌼این دست اندازها اگر نبود
🍁سَرِ تقاطع ها خیلی خطرناک میشد
🌼خدا خیرشان دهد
🍁گاهی هم زندگی میافتد توی دست انداز لابد
🌼خدا میخواهد ازخطرِ روزگارِ پُرتقاطع،کم کند
🍁سختیها را دستانداز میکند تا زندگیمان
🌼کم خطرتر شود
🍁إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً
🌼بدرستیکه همراه هر سختی آسانی است
🍁❤️🌸💕🕊🌻
🌳کبد (جگر سیاه) و وظایفش در بدن🌳
پاسخ شاگرد به استاد:
در بدن ما سه عضو اساسی جزو هیئت رئیسه هستند (قلب، مغز و کبد) که هر کدام به وظایفشون عمل نکنند، نتیجه اش خاموشی است، ولی خداوند متعال کبد را طوری ساخته که خودش را اگه قسمتی تخریب شود ترمیم می کند، در واقع وظیفه اصلی کبد همانوریکه استادم و حکیم خیر اندیش در این ویدیو توضیح داده است، هضم دوم غذا با پخته شدن در کبد انجام می شود و محصول سوخت که مواد مفیدش است بسمت روده کوچک و از آنجا پس از جذب که مرحله سوم هضم است وارد عروق شده (خون) تا به میلیاردها سلول جهت تغذیه تحویل می گردد، که به گرما، رشد و حرکت تبدیل شود تا حیات ما ادامه یابد.
نکته اول: هر سوختی ضایعاتی دارد که باید دفع شود.
هضم اول: در معده که ضایعاتش مدفوع است.
هضم دوم: در کبد است، که ضایعاتش ادرار است.
هضم سوم: در روده کوچک است، که ضایعاتش عرق و اشک است.
هضم چهارم: یا آخرین مرحله هضم در سلولهاست، که ضایعاتش تبدیل به مو، ناخن و (م ن ی) است.
نکته دوم: زنجیره تغذیه و دفع طوری طراحی شده است که ضایعات باید دفع شوند و عدم دفع برای انسان ضررهایی دارد، گاهی مخصوصا هضم اول و دوم باعث مرگ خواهد شد، البته اگه چاره اساسی در خصوص دفع آن نشود»
https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
❗️این کافی نیست که فقط در محیط خانه توهین نکنیم و دعوا نکنیم بلکه باید گرمی عاطفی داشته باشیم.
▫️بچه ها باید گرمی و محبت در خانه احساس کنند تا بعدا دنبال گدایی محبت دیگران نباشند.
#تربیت_فرزند
╭┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╮
🎬 ┅╯