💕حتما بخونید👌
وقتی که حجاب را به دخترم آموختم
اما عفاف را به پسرم نیاموختم...
به پسرم یاد دادم که
حیا و نجابت فقط مخصوص زن است
وقتی که به دخترم گفتم که باید به برادرش
احترام بگذارد. اما به پسرم نگفتم که به همان
اندازه به خواهرش احترام بگذارد...
برتر بودن مردانه را به پسرم یاد آوری کردم
وقتی که دخترم را برای یک ساعت
دیر آمدن به خانه بازخواست کردم...
اما به پسرم اجازه دادم که آخر شب
به خانه برگردد...
به پسرم آموختم که او
بر خلاف خواهرش میتواند خطا کند
وقتی که عشق ورزیدن را برای دخترم
نادرست دانستم...
اما از رابطه داشتن پسرم با دختری نامحرم
ذوق زده شدم که پسرم بزرگ شده
هوسباز بودن را به پسرم آموختم
وقتی که از کودکی به دخترم یاد دادم
که زن باشد، کدبانو، صبور و فداکار باشد
اما به پسرم فقط آموختم
که قوی و قدرتمند باشد..
تنها نامی از خانواده را
به پسرم آموختم نه مسئولیت خانواده را...
بله. من هم مقصرم که وظیفه والدین را به
درستی انجام ندادم.
من هم به عنوان یک پدر یا مادر
مقصرم که به جای اصلاح خودم و تربیت
صحیح فقط به جامعه ام انتقاد کردم.
جامعه هرگز به خودی خود درست
نمیشود. جامعه نمونه بزرگی از همان
خانواده است...
اینست واقعیتهایی که غافلیم...
. 🍃🍃🍃
روزگار غریبــے است ...
نمکدان را که پر میکنی
توجهــے به ریختن نمکها نداری ...
اما زعفران راکه میسابی
به دانه دانه اش توجه میکنی..!!
حال آنکه بدون نمک
هیچ غذایــے خوشمزه نیست...
ولــے بدون زعفران
ماهها و سالها میتوان آشپزی کرد
و غذا خورد ...
مراقب نمکهای زندگیتان باشید ...
ساده و بی ریا و همیشه دم دست ...
که اگر نباشند وای بر سفره زندگی
🟢#داستان
🔸کم گویی
لقمان حکیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار و هرچه بر زبان راندی، بنویس، شبانگاه همه آنچه را که نوشتی، بر من بخوان، آنگاه روزه ات را بگشا و طعام خور!
شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند…
دیروقت شد و طعام نتوانست خورد.
روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد…
روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد.
روز چهارم، هیچ نگفت…
شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشتهها بخواند.
پسر گفت: امروز هیچ نگفتهام تا برخوانم.
لقمان گفت: پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور…
بدان که روز قیامت، آنان که کم گفتهاند، چنان حال خوشی دارند که اکنون تو داری…
❤️❤️
الان داشتم توو خیابون میرفتم یهو یه پراید زد روو ترمز اومد کنار
وایسادم گفتم :مشکلی پیش اومده
گفت: نه یادم رفت دنده چند هستم میخوام از دنده یک شروع كنم
#طنز جهت خنده😁
1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنرمند فقط همین و بس 😍♥️
🐍👀🐍
اگه عاشق میشین ،
عاشق رفتار آدما نشید!
آدما
گاهی حالشون خوبه
گاهی بد؛
رفتارشون متاثر از حالشونه.
عاشق افکارشون بشید!
افکار،
حتی در بدترین حالتم تغییر نمیکنه.