🟢#داستانهایی_از_زندگانی_حضرت_زهرا_علیها_سلام
🔹خواب ديدن فاطمه
على بن ابراهيم قمى در تفسير خود نوشته است ، امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت زهراسلام الله عليها در عالم رؤ يا مشاهده كرد پدر بزرگوارش قصد دارند به اتفاق ايشان و حضرت امام حسن عليه السلام و حضرت امام حسين عليه السلام از شهر خارج شوند، سپس به خانه ايشان منزل حضرت زهراسلام الله عليها آمدند و با هم از مدينه بيرون آمده و به يك دو راهى رسيدند.
پيامبر از سمت راست مسير را ادامه داده تا محلى رسيدند كه در آن آب و درختان خرمايى بود. رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در آن جا گوسفندى خريدند و دستور دادند آن را ذبح كنند. وقتى از گوشت آن تناول فرمودند، همگى در آن مكان رحلت فرمودند.
حضرت زهراسلام الله عليها از اين رؤ يا نگران گرديد و با حالتى از گريه و اندوه از خواب بيدار شدند، اما جريان خواب را با باب خويش مطرح نكردند.
صبح آن شب پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم با مركبى به خانه فاطمه سلام الله عليها آمد و ايشان را بر آن مركب سوار نموده و دستور دادند حضرت على عليه السلام و فرزندانشان در اين سفر پيامبر را همراهى كنند.
از شهر كه خارج شدند، حضرت محمدصلى الله عليه و آله و سلم در مسير سمت راست ، راه خويش را ادامه دادند و به همان مكانى كه زهراسلام الله عليها در خواب ديده بودند، رسيدند و با همان كيفيت گوسفندى را خريدارى كرده و دستور ذبح آن را صادر كردند، همين كه خواستند از آن تناول نمايند، حضرت زهراسلام الله عليها به كنارى رفته و بناى گريستن را نهادند. چون پيامبر متوجه تاءثر دخترشان گرديدند، سبب را جويا شدند. در اين حال حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها رؤ ياى شب گذشته را براى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم بازگو نمودند.
پبامبر اكرمصلى الله عليه و آله و سلم با استماع اين خواب دو ركعت نماز اقامه فرموده و با خداى خويش به راز و نياز پرداختند. فرشته وحى نازل شد و به پيامبر عرض كرد: يا رسول الله ! اين رؤ يا وسوسه شيطانى به نام دها بوده است ،
او مى كوشد مؤمنان را در خواب نگران كند،
شيطان با دستور پيامبر توسط جبرئيل احضار شد و چون رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به او گفتند: آيا اين رؤ يا را تو به دخترم نمايانده اى ؟
عرض كرد: آرى ، اى رسول خدا! پيامبر سه مرتبه آب دهان بر وى افكندند و جبرئيل گفت : هر كس از مؤمنين كه دچار چنين القائاتى گرديد، جملات ذيل را بر زبان جارى سازد:
اعوذ بما عاذت به ملائكة الله المقربون و انبياء الله المرسلون و عباده الصالحون من شر ما راءيت من رؤ يانى و نيز سوره حمد و معوذتين و توحيد را قرائت كند
📚تفسير على بن ابراهيم قمى ، ج 2، ص 255.
https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
🟢#داستانهایی_از_زندگانی_حضرت_زهرا_علیها_سلام
🔹فضايل فاطمه در قيامت
سلمان فارسى به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: اى مولاى من ! از تو مى خواهم از فضايل فاطمه سلام الله عليها در قيامت ، به من خبر بدهى !
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با چهره اى خندان به او نگريست و فرمود: سوگند به خدايى كه جانم در دست قدرت او است . فاطمه سلام الله عليها همان بانويى است كه در عرصه محشر، سوار بر شتر عبور مى كند كه سرش نمودى از خشيت خدا است ، و چشمانش از نور خدا مى باشد،
تا اين كه فرمود: جبرئيل در سمت راست آن شتر، و ميكائيل در سمت چپ آن ، و على عليه السلام در پيشاپيش آن ، و حسن و حسين عليهما السلام در پشت سر آن حركت مى كنند،
خداوند حافظ و نگهبان او است ، تا از صحنه محشر عبور كند در اين هنگام ناگهان از جانب خدا ندا مى رسد:
اى همه خلايق ! چشمهاى خود را فرو خوابانيد، و سرهاى خود را پايين آوريد، اين فاطمه دختر پيامبر شما، همسر على عليه السلام امام شما، مادر حسن و حسين عليهما السلام است .
پس ، از پل صراط عبور مى كند، در حالى كه دو چادر شفاف و سفيد بر سر دارد.
وقتى كه فاطمه سلام الله عليها وارد بهشت مى شود و به نعمتها و مواهبى كه خداوند براى او آماده ساخته مى نگرد، مى گويد:
بسم الله الرحمن الرحيم ... الحمد لله الذى اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شكور# الذى احلنا دار المقامة من فضله ...لا يمسنا فيها.
به نام خداوند بخشنده مهربان
حمد و سپاس خداوند را كه حزن و اندوه را از ما دور ساخت ،
البته خداى ما بخشنده و شكرپذير است ،
آن خدايى كه ما را در مقام عالى از عطاى خود قرار داد كه در آن هيچ گونه رنج و ناگوارى به ما نمى رسد.
👈سوره فاطر، آيه 34 و 35.
🟢#داستانهایی_از_زندگانی_حضرت_زهرا_علیها_سلام
🔹همدردى دختر🥀🥀🥀
با پدر❤️❤️❤️
در روزهاى واپسين زندگانى ، پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم به منبر رفت و فرمود: هر كس از من طلبى دارد درخواست نمايد.
و بلال در كوچه هاى مدينه فرياد زد:
هذا محمد يعطى القصاص من نفسه قبل يوم القيامة ؛
اى مردم ! اينك اين محمد بن عبدالله است كه مى خواهد قبل از روز قيامت قصاص شود، هر كس حقى از او طلب دارد بخواهد.
مردى بلند شد و گفت : اى رسول خدا! شما در جنگ بدر كه صفوف سربازان را تنظيم مى كرديد، با شلاق خودتان بر شكم لخت من زديد!
فرمود: بيا قصاص كن .
مرد گفت : همان شلاق را بياوريد.
پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم به بلال اشاره فرمود كه از خانه فاطمه سلام الله عليها همان شلاق روزهاى جنگ را بياورد.
وقتى بلال درب منزل فاطمه سلام الله عليها را كوبيد و ماجرا را بيان كرد، حضرت زهراسلام الله عليها فرمود: اى بلال ! پدرم با شلاق روزهاى جنگ چه مى خواهد بكند؟ الان كه روز جنگ نيست ؟
بلال آنچه را كه در مسجد گذشت خبر داد.
فاطمه زهراسلام الله عليها ناله اى زد و گفت : واى از اين غم !
براى غم و اندوه تو اى پدر بزرگوارم !
غير از تو چه كسى سرپرست فقرا و تهيدستان و در راه ماندگان است ؟
اى دوست خدا و دوست همه دلها! اى بلال ! به فرزندانم حسن و حسين سلام الله عليهما بگو نزد آن مرد بروند تا آن مرد، از آنان قصاص كند و نگذارند پيامبر را قصاص كند
📚بحارالانوار، ج 22، ص 508.
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه🥀🥀🥀
🟢#داستانهایی_از_زندگانی_حضرت_زهرا_علیها_سلام
🔹فاطمه ، امانتى نزد توست
شبى كه صديقه طاهره ، فاطمه زهراسلام الله عليها را براى زفاف به جانب منزل على عليه السلام مى بردند، رسول اكرمصلى الله عليه و آله و سلم در پيش روى و جبرئيل در سمت راست و ميكائيل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر حركت مى كردند و خداى بزرگ را تسبيح و تقديس مى نمودند.
رسول گرامى صلى الله عليه و آله و سلم حضرت على عليه السلام را فرا خواند و فاطمه زهراسلام الله عليها را نيز فرمان داد تا پيش او برود. آن گاه دست فاطمه سلام الله عليها را گرفت و در دست على عليه السلام نهاد و فرمود:
خدا دختر رسولش را بر تو مبارك فرمايد. اى على ! اين فاطمه امانت من نزد توست . اى على ! اين فاطمه بهترين همسرى است كه مى توانستى انتخاب كنى .
و اى فاطمه ! اين على برترين شوهرى است كه امكان داشت نصيب تو گردد.
پروردگارا! نيكى هاى خود را در آن دو، و بر آن دو، براى آن دو، در دو فرزندشان قرار بده .
پروردگارا! اين دو محبوب ترين مخلوق تو در نزد من مى باشند، پس خدايا آن دو را دوست بدار و از سوى خود بر آنان نگهبانى بگمار و من آن دو را به تو مى سپارم و فرزندان آنان را نيز از شر شيطان رانده شده در پناه تو قرار مى دهم .
📚فاطمه زهراسلام الله عليها از ولادت تا شهادت ، ص 170 و 171.
#ایام_فاطمیه🥀🥀🥀