#پندانه
🔴مسأله احساسات جنسی درمیان جوانان یک دغدغه است که تشکیل زود هنگام خانواده میتواند این دغدغه رابرطرف کند.
من درباره ازدواج جوانان اعتقادم این است که اگر تشریفات و زیاده روی های مربوط به ازدواج که امروز متأسفانه درمیان مردم به آن دامن زده میشود اجتناب شود جوانان می توانند در هنگام نیاز جوانی خود ازدواج کنند.
سن جوانی، سنی است که برای تشکیل خانواده مناسب است.
مقام معظم رهبری ❤️
#آموزش_پیش_از_ازدواج
@ezdevaj_t_masiri
🍀آنچه مجردان باید بدانند.!🍀
#پندانه
#انتخاب_همسر
1⃣در #انتخاب_همسر عجله و شتاب نكنید.
این امر را با بررسی و تحقیق انجام دهید.
2⃣در همسر گزینی وسواس به خرج ندهید؛
سعی كنید با #دیده_اغماض عوامل مختلف را بررسی و تصمیم گیری کنید.
3⃣چنانچه پدر و مادر و خانواده های وابسته، سختگیری كنند
برای متقاعد كردن آنها از #مشاور_خانواده کمک بگیرید.
4⃣از #ازدواج_تحمیلی خودداری كنید.
5⃣در انتخاب همسر پس از بررسی معیارهای طرف مقابل،
وضعیت خود را با وی #مقایسه كنید و در صورت هماهنگی تصمیم گیری نمایید.
بدون توجه به شرایط خود #انتخاب_ایده_آلی نکنید.
6⃣در انتخاب همسر از پدر و مادر و خویشاوندان خود نظرخواهی كنید ولی مواظب باشید
چون به علت #عدم_تخصص ممكن است نظر آنان تحت تأثیر معیارهای خاص مناسب نباشد.
حتماً با #مشاور واجد شرایط مشورت كنید.
7⃣برای #شناخت_همسر از هر دو روش
#مستقیم_و_غیرمستقیم استفاده نماییدو
حتماً قبل از خواستگاری ، به طور مستقیم، از طریق مشاهده گفت و شنود، از او شناخت پیدا كنید.😊
@ezdevaj_t_masiri
#داستان
#پندانه
✅مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت : تو توانستی در عرض سی روز پسرم را ملتزم به خواندن نمازهایش کنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم ! و اشک در چشمانش جمع شد ... عروس جواب داد : مادر داستان سنگ و گنج را شنیده ای ؟ می گویند سنگ بزرگی راه رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد، با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد. مردی از راه رسید و گفت : تو خسته شده ای، بگذار من کمکت کنم ...
💫مرد دوم تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست، اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند توجه هر دو را جلب کرد. طلای زیادی زیر سنگ بود ! مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود گفت : من پیدایش کردم، کار من بود، پس مال من است! مرد گفت : چه می گویی من نود و نه ضربه زدم دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی ! مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. مرد اول گفت : باید مقداری از طلا را به من بدهد ، زیرا که من نود و نه ضربه زدم و سپس خسته شدم. و دومی گفت : همه ی طلا مال من است، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم.
💫قاضی گفت : مرد اول نود و نه جزء آن طلا از آن اوست، و تو که یک ضربه زدی یک جزء آن از آن توست. اگر او نود ونه ضربه را نمیزد، ضربه صدم نمی توانست به تنهایی سنگ را بشکند.و تو مادر جان سی سال در گوش فرزند خواندی که نماز بخواند بدون خستگی ... و اکنون من فقط ضربه آخر را زدم ! چه عروس خوش بیان و خوبی ، که نگذاشت مادر در خود بشکند و حق را تمام و کمال به صاحب حق داد. و نگفت : بله مادر من چنینم و چنانم، تو نتوانستی و من توانستم ...این گونه مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بی ثمر نبوده است . اخلاق اصیل و زیبا از انسان اصیل و با اخلاق سرچشمه می گیرد. جای بسی تفکر و تأمل دارد، کسانی که تلاش دیگران را حق خود می دانند کم نیستند اما خداوند از مثقال ذره ها سوال خواهد كرد.
✅پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان کسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد و خوشرویی دوستی و محبت را پایدار می کند"
@ezdevaj_t_masiri