نامه‌ای به حاج قاسم سلام حاج قاسم خیلی دلم برات تنگ شده ای کاش بودی وقتی بابا توی حلب شهید شد وشما به دیدن ما آمدید برای چند ساعت غم فراق بابا را فراموش کردم وقتی گفتید بابا جایش خوب است و الان ما مسئولیتمان بیشتر از گذشته شده وفرزندان شهید جزو باقیات صالحات حساب میشوند وما هر کار خوبی که برای رضای خدا انجام دادیم ثوابش هم به بابا میرسدو همین اینکه نام بابا پراوازه تر میشود همه میگویند از آن پدر شهید این فرزند صالح به جا مانده وما باید راه بابا را ادامه بدهیم .از ان شب جمعه که خبرشهادت شما را اعلام کردند تا به امروز غم بزرگی روی دلمان جاگرفته است یاران ودوستانت یکی یکی به شما ملحق میشوند ما در فراغ شما گریان اما این اواخر اتفاقاتی افتاد که دل همه را خون کرد مخصوصا خانواده مدافع حرم میدانم که در آسمان‌ ناظر وشاهد همه اتفاقات هستید که ما چه زخم زبان‌ها که نمیشنویم چه از دوست و چه از دشمن مخصوصا وقتی که سوریه به دست تکفیری ها و گماشته های رژیم صهیونیستی وآمریکایی افتاده هر کس به ما می‌رسد نیش وکنایه میزند از عریبه وآشنا حال ما دختران شهید مدافع حرم را دخترانت این روزها به خوبی درک می کنند از نجواها ودرد دلهای شبانه آنها با شما که مطمئن هستم این روزها بیشتر با شما درد دل می کنند از دوستان منافق نما ونادان گرفته ودشمن زیرک که از آب گل آلود میخواهند ماهی بگیرند حاج قاسم امشب یکی از آنها مثلا دلسوزان به منزل ما آمد بد جور دلمان را خون کرد گفت: شیر پسرت را فدای مملکت سوریه کردی اخرش چه شد سوریه از ایران وجبهه مقاومت جدا شد و حرم دختران مولا را دو دستی تقدیم اسرائیل کردند به مادرجون ومامان می گفت تقصیر شما بوده که الان تنها مانده‌اید همین عروست بخاطر امر به معروف ونهی از منکر که یک دختر را نصیحت کرد بخاطر پوشش ناماسب او ندیدی چطور کتکش زدند ؟خود تو بعد از داغ پسرت زودتر از سنت پیر شدی عروس جوانت با سه تا بچه یتیم تنها مانده چقدر گفتیم نذارید برود سوریه اما کجاست گوش شنوا ؟مادر جان گفت: احترام شما واجب اما محمد حسین امانت مولا بود ودر راه دختر مولا به شهادت رسید شما هم نگران مانباشید خدای ما هم بزرگ است خواستم جوابش را بدهم اما مامان نذاشت گفت بزرگتر است برو توی اتاقت اگر ما هم جوابش را نمیدهیم به احترام مهمان بودن اوست نه اینکه از مسیر انتخابی پشیمان هستیم ومرا به زور به اتاق فرستاد امد عکس بابا که با شما انداخته بود را برداشتم خواستم اول برای بابا نامه بنویسم اما دیدم این روزها فرزندان شما وبقیه مدافع حرم هم حال روز من را دارند حاجی خیلی دلم از حرف هایی که در مدرسه وکوچه وخیابان ودوست وآشنا وحتی فامیل میزنند شکسته است مهمانها رفتند مثلا آمدند صله رحم کنند وما را از تنهایی در بیاورند اما بدتر به ما حس بی کسی وتنها بودن را القا کردند حاج قاسم مادر جون میگوید بزار هر حرفی میخواهند بزنند من راضی به رضای خدا هستم اگر قرار بود به حرف مفت یک عده نان به نرخ روز خور گوش بدهیم که انقلاب نمیکردیم خدا بزرگ است حضرت آقا وعده داده بزودی همه چیز درست میشود. مامان میگوید ما باید به وصیت تمام شهدا الخصوص شما که تاکید کرده اید رهبر را تنها نگذاریم ودر مسیر ولایت فقیه حرکت کنیم تا عاقبت بخیر شویم حاجی ای کاش بودی حداقل این روزها به ما دوباره سرمیزدی ولی میدانی از چه خوشحالم مامان الان به من گفت از طرف دفتر رهبری خانواده‌های مدافع حرم برای دیدار با حضرت آقا دعوت شده اند گفت دیدی خدا ما را فراموش نکرده و حواسش به ما هست تا حال دلمان خوب شود گفت باید صبر کنم وصبوری باشم تا اشتباهی نکنم که به اسم شما وبابا لطمه بزنم . در آینه به خود نگاه میکنم من حاج قاسم سلیمانی هستم سرباز رهبرم سید علی خامنه ای درست است یک دخترم اما من وتمام دختران ایران زمین دختران حاج قاسم هستیم حاج قاسم در زمان نبودت من یک قاسم سلیمانی میشوم برای رهبرم صلاح من که همان حجاب پوشش مناسبم است از تیر وتفنگ دشمن برنده تر است دشمن را شکست میدهم وتقاص خونت را خواهم گرفت ممنون که به حرفهایم گوش دادی وکمکم می کنی که اشتباه نکنم حاج قاسم در آسمان برای ما دعا کن منتظر دیدار شما هستم به امید دیدار دوباره دختر کوچک شما "مریم فخری" #سرباز #سرباز_روح_الله 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 سلامتی و فرج امام زمان صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. https://eitaa.com/mahleh_shareate