#روایت_شیفتگی
🔺خانهدار شدن شهید صیاد طول و تفصیل دارد. بالاخره بعد از کش و قوسها و چانهزنیهای فراوان صیاد را راضی کردیم که ماشینش را بفروشد و خرج خانه کند.
🔺 با کمک چند نفر از همکاران خانه را برایش آماده کردیم. قرار شد با خودش برویم و خانه را ببینیم. رفتیم. خوب همهجا رو بازدید کرد. حیاط، طبقههای بالا و زیر زمین که یک سالن وسیع داشت و یک اتاق کوچکتر.
🔺 خانه تازه رنگشده بود و موکت هم نداشت. برگشت یکی از بچهها را صدا کرد و گفت: «آقای جمشیدی! برو بازار چندمتر پرچم بگیر و بیار دور تا دور این اتاق نصب کن. از این پارچ هایی که روش شعر نوشتهشده؛ “باز این چه شورش است” از همونها بگیر و بیار» .
🔺من و تیمسار ازگمی بههم نگاه کردیم که صیاد چه کار میخواهد بکند.
🔺گفت: که «از این سالن استفاده شخصی نمیکنیم. اینجا میشه حسینیه که همان هم شد.
#شهدا #خاطرات #صیاد_شیرازی
📚کتابخانه و فرهنگسرای امام رضا(ع) سبزوار
🆔 @fa_imamreza