eitaa logo
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
9.3هزار دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
11.3هزار ویدیو
516 فایل
°• ❀﷽ ﴿مولاعلے(علیه السلام): هماناعفیف وپاڪدامݧ فرشتہ اےازفرشتہ هاست♥‌°﴾ . همھ چیزصلواتیست |میهمان مادَرماݧ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)هسٺیم . خادم : 📩|| @Farmandehh313 تبادلاٺ: 📋| @khademha شعبات: 🛒🛍 @Organic_saraye_bamboo@aramehaye_Jan
مشاهده در ایتا
دانلود
صداے اذان هموُن : | بدوُ بیا بغلَم ببینم چتِه | خودمونه:)
...💔 بچه رو دیدے؟! سه چهار سالش مثلا! دستاشو ڪه باز میڪنه... زل ڪه میزنه به چشمات و بغل میخواد بغلش ڪه نگیرے... اول لب و لوچه‌اش ڪج و ماوج میشه... یه‌چے میدوعه تو گلوش... زور زورڪے قورتش میده... ڪف دستاشو باز و بسته میڪنه... خودشو رو پنجه پاش میڪشه... اگه پشتتو ڪنے... یه نمه پلڪاش خیس میشه... سماجت میڪنه... اشڪش صاف میاد لب مژه‌اش... ڪه به یه پلڪ زدنش بنده! یحتمل دیدے دیگه؟! خودشو میڪشه جلو... گوشه شلوارتو میگیره...نگاه مبهوت و شفافشو میشونه تو چشمات! انگارے باور نمیڪنه نمیخواے بغلش ڪنے... اگه فقط یه قدم ازش فاصله بگیرے... اون گوشه لباست از مشتش بیرون بیاد... یه چند لحظه گنگ نگاهت میڪنه... پُقے میزنه زیر گریه... اولین چیزیم ڪه بین هق هقش میپرسه اینه :دوسم ندارے؟! یه همچین حالے... انگارے تازه باورمون شده... واقعےِ واقعے نمیخوان بغلمون ڪنن... | + آقا ع... دوسمون ندارے؟! | ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ↧ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
🖤 مادرم حرف از روز مبادا زیاد میزد . 🍃سنم بھ این حرفها قد نمیداد ، نمیدانستم مبادا یعنے چھ ؟ یعنے درست چھ زمانے؟پس آن مبادا ڪے میشود! ❣ حالا میدانم ڪھ روز مبادا یعنے یڪ وقتے ڪھ بخودت مےایے میبینے ، راه ها را بستھ اند ، هیچ چیز برایت نمانده ، بلا و درد و بیماری بھ سراغت آمده ، جیبت خالے و دلت نگران است و احوالت ڪھ حالا چھ میشود! یڪ زمانے ڪھ بلا پشت بلایے دیگر بھ جانت مےافتد و چشمت مصیبت پشت مصیبت میبیند .💔 مبادا همان روزی است ڪھ هیچ فڪرش را نمیڪردی ، پیش بیاید و تو با چشم ببینے ڪھ ڪاسھ چھ ڪنم دستت داده اند! حالا بااین تفاسیر به گمانم تنها یڪ روز ، روز مبادا بود! 😔همان وقت ڪھ مردی ، سر برادرش بھ دامن گرفته بود ، خون از چشمهایش با سر آستین پاڪ میڪرد و زخم روی لبهایش را میبوسید ، 💔 ڪاڪل سرخش را از پیشانے شڪستھ ڪنار میزد و بھ تار بھ تار مواجش با احتیاط دست میڪشید و سپس با همان دست محاسن خودش را خضاب میڪرد .. 🥀 عباس ع برای روز مبادای حسین ع قد ڪشیده بود ، 🌟 شیوه رزم اموخته بود و رسم ادب ! پیش رو را ڪھ نگاه میڪرد ، نیزه ها و سایه سواران و لشگری ڪھ شریعه را محاصره ڪرده است ، پشت سرش را نگاه میڪرد ، شبحے سیاه و رشید از خواهرش میدید ڪھ در بالای بلندی به انتظار ایستاده ، و تصویر مبهم دخترانش ڪھ به دور عمه می گردند و ڪاسھ های خالے و خشڪ را روی سر گرفته اند . 😔 روی صورت عباس ع خم شد ، با بغضے فرو خورده ، غریبانه گریست ... 😭😭😭 _ الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِی حالا ڪمرم شڪست و چاره ام قلیل و اندڪ شد ... 🍂 عباسِ ع من ! تو را برای روزهای تنهایے ام برای آنڪھ اگر نبودم ، دخترانم را بھ تو بسپارم خواهرم در پناه تو باشد ... ✨ پاسبان حرمم باشے ، میخواستم ... ✨ حالا حسین ع بدون تو چھ ڪند مرا با حرامیان تنها میگذاری؟! ❄️ عباس ع! این قوم شرم ندارند ... |نویسنده: | ☘ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛