#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
بس که عشق آکنده در جانِ تو یا ام البنین
عقل یکسر گشته حیرانِ تو یا ام البنین
دامنت گر مهدِ عشقِ حضرتِ مَه می شود.
یعنی دریایی ست دامانِ تو یا ام البنین
ساقیِ گلهای زهرا می شود در کربلا
آنکه دارد شوقِ چشمانِ تو یا ام البنین
آسمانت با ستاره شب به شب آذین شود
ماه مهمانِ شبستانِ تو یا ام البنین
بالهای زخمیِ عباس در پروازِ توست
بوسه گاهش مِهرِ دستانِ تو یا ام البنین
آسمانِ کربلا خالی ز تصویرِ تو نیست
هر نگاهش زخمِ پنهانِ تو یا ام البنین
روضه ی گلهای تو تسکینِ قلبِ کربلاست
مَشک پُر از اشکِ مژگانِ تو یا ام البنین
تا ابد دامانِ دریایت ستایش می شود
تا ابد سرسبز پیمانِ تو یا ام البنین
واژه ی نامادری در شان و عنوانِ تو نیست
هر چه مادر پس به قربانِ تو یا ام البنین!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
#حضرت_ام_البنین #مرثیه_حضرت_ام_البنین
مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است
خوش به حالم نامِ من ام البنینِ خادمه است
قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام
زوجه ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته ام
هرگز از دامانِ او دستم نمی گردد رها
ذرّه ای از خاک باشم در حریمِ این سرا
آنکه از باغش شود هفتاد و دو گل بهترین
کربلایش محشری بر پا نماید در زمین
سر نهم بر آستانش با کمالِ افتخار
کز حسن دارد صفا و از حسینش اعتبار
نور می بینم در این دو از چراغِ کیستند
آفتابی جز نبی و یاس و حیدر نیستند
هر دو سعدِ اکبرند و بر خلایق برترند
سیّدِ عالی مقام و هر دو عالم سرورند
شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول
تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول
🔸شاعر:
#هستی_محرابی