🔴حلول ماه رحمت، رجب المرجب و سالروز ولادت با سعادت امام باقر (ع) تبریک و تهنیت باد.
مگذار که دلخسته و دلخون باشیم
بگذار که برلطف تو مدیون باشیم
در ماه رجب آرزوی ما این است
ایکاش که ما از رجبیون باشیم
شاعر: #سيدهاشم_وفايی
@fadak_mzk
#ولادت_عبدالعظیم_حسنی
نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
گر از کرامتش همه کس فیض می برد
از نسل خاندان امامی کریم بود
عطر حدیث آل رسول از لبش چکید
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق
پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود
آموخت درس بندگی از اهل بیت نور
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس
در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند
اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود
پیوسته او به منزل مقصود می رسید
زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود
هفتاد و نه بهار ز عمرش گذشت و باز
در سایه امید و ولایت مقیم بود
در گلشن همیشه بهار حریم او
هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
این بوستان عشق بهشتی شمیم بود
پروانه بهشت به دستش دهد خدا
هر کس که زائر حرم این کریم بود
عبد حقیر اوست "وفایی" اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
🔸شاعر:
#سیدهاشم_وفایی
روشن ترین ستاره
امشب وزیده است به یثرب نسیم عشق
پیچیده درفضای مدینه شمیم عشق
آید زطورعشق، نوید از کلیم عشق
غرق تجلیـات خدا شد حریم عشق
درآن بهشت حُسن ،صفا موج می زند
آئینه ای زنور خدا موج می زند
ماهی دمیده است به انوار ایزدی
مهری رسیده است در آفاق سرمدی
دارد شکوه ومنزلت و قدر احمدی
تابد ازاین جمال فروغ محمّدی
اوصاف این امام مبین بس شنیدنی است
نورجمال حضرت هادی چه دیدنی است
نورخدا زعرش به سوی زمین رسید؟
یا جلوه ای زنور رسول امین رسید؟
روشن ترین ستاره ی صبر ویقین رسید
آئینه ی تمام نمایی زدیـن رسید
خواهی نظر کنی توشفیع القیامه را
بنگر حریم پاک جوادالائمه را
او درحریم قرب خداوند محرم است
معراج او همشه به عرش معظم است
این مقتدا معلم عیسی بن مریم است
او افتخار حضرت موسی وآدم است
موسی کجاست تا نگرد برکمال او
یوسف کجاست تا که ببیند جلال او
آئینه ی صفات مبین است این امام
گنجینه ی معارف دین است این امام
مثل رسول نور امین است این امام
برما به حشر حبل متین است این امام
آب حیات می چکد از هرنگاه او
تنها بشر رسد به سعادت ،ز راه او
دین جاودان زکوشش وسعی تمام اوست
جود وکرم سجیّت واحسان مرام اوست
ما را چه جای حرف وحدیث از مقام اوست
جائی که جامعه سخنی ازکلام اوست
چون جذبه ای که تاشجر طور می برد
مارا کلام نور سوی نور می بـرد
ازاو سخن به طبع من الهام می شود
یـادش که می رسد دلم آرام می شود
مـدحش کجا به چامه و پیغام می شود
وقتی که شیر در قدمش رام می شود
هستی تمام درکف مشکل گشای اوست
مدحش نه کار ماست که کار خدای اوست
بخشیده اند برمن مسکین ولایتش
دارم به دست گوهر مهر و محبتش
ای کاش ازکرامت ولطف وعنایتش
دردست ما دهند برات شفاعتش
بود تمام هستی عالم زبود اوست
در روز حشر چشم «وفایی» به جود اوست.
#سیدهاشم_وفایی
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
یابن الحسن! فدای تو و دیدهی ترت
خون، جای اشک میچکد از چشم اطهرت
داغی نشسته بر جگرِ داغدار تو
در خون نشسته است دل درد پرورت
قربان آن امام، که در آخرین نفس
سیراب گشته است به دست مطهرت
ای سروِ سرفرازِ جهان، سروِ سربلند
از ماتمِ پدر، چه رسیدهست بر سرت
بهر تسلی دل درد آشنای تو
صف بستهاند خیل ملائک برابرت
ما را شریک درد و غم خود حساب کن
ما دل شکستهایم ز احوال مضطرت
دلتنگ سامرای تو هستیم و چون نسیم،
مارا ببر به دیدنِ باغِ معطرت
رفتی به پشت پردهی غیبت؛ ولی شدهست
صدها هزار عاشق و عارف کبوترت
چشم انتظار مانده زمین تا کدام روز
روشن شود جهان زحضور منورت
از روی اشتیاق «وفایی» شب فراق
دارد سلام و عرض ارادت به محضرت
✍ #سیدهاشم_وفایی
#مباهله
میان قوم مسیحا چه ولوله پیداست
قسم به «زلزلت الارض»، زلزله پیداست
مراد «لوکره المشرکون» قرآنند
میان این همه مشرک که هلهله پیداست
اسیر نفس و گرفتار وسوسه هستند
به دست و پای همه بند و سلسله پیداست
هراس در دل نجرانیان به پا شده است
ز دور بین تمامی، مجادله پیداست
چه با وقار و شکوهند پنج تن، آری
شکوه و هیبت دین در مباهله پیداست
در آسمان به تماشای آل پیغمبر
هزار فوج ملک، مثل چلچله پیداست
علیست معنی ناب کلام «انْفسَنا»
مقام «اَنْفُسکم» بین عائله پیداست
دراین فضیلت و دراین بهشت قدر و مقام
شکوه حضرت زهرای فاضله پیداست
حضور آل عبا برتر است از دنیا
حساب کل جهان در معادله پیداست
اگر قدم بگذاری به راه آل علی
در این مسیر وفا، نور قافله پیداست
به وصف و منزلت پنج تن «وفایی» گفت
فروغ و تابش آیات منزله پیداست
✍ #سیدهاشم_وفایی
سلاله ی نور
زمین قم پُر انوار آسمانی توست
شکوفه زار ولایت زباغبانی توست
تو از سلاله ی نور از تبار خورشیدی
چراغ صبح به دستان آسمانی توست
کریمه ای و به قدر وفضیلتت گفتند
شرافت وکرم ومعرفت معانی توست
رئوفه ای و هرآن کس که زائرت گردد
اسیر مرحمت و جود و مهربانی توست
جلیله ای و به مدحت ،فرشته ی رحمت
به نغمه های روان گرم نغمه خوانی توست
قسم به جلوه ی محراب و نور بیت النور
که راه روشن ما سیر زندگانی توست
جوانی تو به پیروجوان کرامت داد
جلال ومنزلت خلق از جوانی توست
نوشته اند که این بارگاه هستی بخش
حدیث روشنی از عمر جاودانی توست
اگر چه نیست نشانی ز تربت زهرا
بهشت و روضه ی قم بهترین نشانی توست
کسی که مثل «وفایی» شده است مهمانت
همیشه غرق عنایت زمیزبانی توست
#سیدهاشم_وفایی
کلمینی فاطمه
چشم خود را باز کن ای یار تنهای علی
یک نگاهی کن به اشک سرخ سیمای علی
حالتی چون محتضر دارم ز پا افتاده ام
باز احیا کن علی را ای مسیحای علی
کلمینی فاطمه ،جان علی برلب رسید
رفته تاب وطاقت از جان توانای علی
یاس من گلبرگ رویت را چرا کردی نهان؟
رنگ نیلوفر شده رخسار زهرای علی
زینبت یک سو حسینت باحسن در یک طرف
از جگر نالند در این شام یلدای علی
نیست تسکینی مرا در این فراق سینه سوز
غیر غم ناله نمی جوشد ز آوای علی
گرکه دود آه من، سر می کشد بر آسمان
آتش داغ تو افتاده براعضای علی
با کدامین حال ،روی دوش خود گیرم تو را
قوتی دیگر نمانده در سراپای علی
ای «وفایی» آمده وقت نماز غربتم
کو اذان گوی غریبی در مصلای علی
#سیدهاشم_وفایی