#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
امشب دل نسل جوان دارد سرور دیگری
امشب خدا در هر سری افکنده شور دیگری
امشب به جان اهل دل تابیده نور دیگری
دل پیش دلبر یافته فیض حضور دیگری
ماه محمد طلعتی از برج زهرا آمده
یا بار دیگر در حجاز احمد به دنیا آمده
لیلا در آغوش سحر شمس الضحی آورده ای
قرآن گرفتی در بغل یا مصطفی آورده ای!؟
زادی علیّ دیگری یا مرتضی آورده ای!؟
حُسن خداوند است این یا مجتبی آورده ای!؟
لیلا عجب شوری تو در نسل بتول انداختی
الحق که آل الله را یاد رسول انداختی
تکرار کن والشّمس را حسن و جمالش را ببین
بگشای قرآن را سپس خلق و خصالش را ببین
با بال جان پرواز کن اوج کمالش را ببین
در بین آل فاطمه قدر و جلالش را ببین
آری تو ثارالله را مرآت سرمد زاده ای
گوئی که همچون آمنه امشب محمد زاده ای
او اکبر و از کودکی روح عبادت یافته
پا در جهان نگذاشته راز سعادت یافته
ناکرده تر از شیر، لب رمز شهادت یافته
رشد و نموّ نایافته درس رشادت یافته
هم اشرف الخلق آمده هم اشجع الناس آمده
هم در ره عشق و وفا همگام عباس آمده
در ماه شعبان کآمده آئینهء دل منجلی
بر زادهء خیرالبشر، زاده دو مادر دو علی
آن شمع بزم عارفان، این شیر میدان یلی
آن در ولا حق را ولی این بر بلا گفته بلی
آن ماه تابانی بود، در دست لیلای عرب
این مهر رخشانی بود زآن مام ایرانی نسب
ماهی که می بخشد به جان فیض لقاء الله را
ماهی که برق خنده اش سوزانده مهر و ماه را
ماهی که مجنون ساخته یادش دل آگاه را
ماهی که بر نسل جوان روشنگر آمد راه را
آری مه لیلاست این کز پرده بیرون آمده
وز شوق دیدارش جهان یکباره مجنون آمده
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
انگار علی بود که در معرکه آمد
انگار رسول است به تایید مؤکد
چون منطقاً و خُلقاً و خلقاً نبوی بود
حق است که نازل بشود وحي ، مجدد
از شدت کثرت به نبی بود که حق داشت
جبریل شود در عمل خویش مردد
نیروی علی ریخته در نیروی اکبر
آن حرف که تکرار شود هست مشدد
از شیوه ی جنگیدن او بس که بیان ها
افتاده به اما اگر و باید و شايد
شاید که به وصفش دو سه تا آیه نیاز است
شاید که نه ، حتماً ، که نه اصلا که نه باید
یک سوره مجزا بشود نازل و بعدش
تفسیر شود در صد و ده صفحه مجلّد
در وقت اذان روی عليّ ولی الله
تحریر صدایش شده در حنجره ممتد
این هوهوی برخاسته از مأذنه شهر
تسبیح نسیم است در آن موی مجعد
بر شانه خود سلسله انداخته یا زلف
شد سلسله دار نبوی را یل ارشد
زد قید امیری جهان را پس از آن که
هر کس به غلامی درش گشت مقيد
ما را بنویسید مرید علی اکبر
چون شعر "مؤیِّد" که به ذات است مؤیَّد
حکم است که در معرکه گردانی تیغش
بر خاک بیافتد سر گردن کش مرتد
با هيبت او صلّ علی حیدر کرار
با جلوه ي او صلّ علی آل محمد
🔸شاعر:
#علی_کاوند