eitaa logo
فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
464 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1هزار ویدیو
29 فایل
پایگاه حفظ و نشر آثار مسجد الزهرا سلام الله علیها کوهپایه جلسه هفتگی صبح های جمعه دعای پرفیض ندبه - انجمن مهدیه(عج) مراسمات مذهبی و اعیاد دینی هیئت حضرت فاطمه الزهرا(س) ارتباط با ادمین کانال @Smrbk77 @sayyed_Ali_84 @mhbk13788
مشاهده در ایتا
دانلود
کوثر اشک من از ساغر و پیمانه توست دل آتش‌زده‌ام، شمع عزاخانه توست جگر سوخته، خاکستر پروانه توست شعله‌های دلم از آه غریبانه توست ای تراب قدم زائر کویت گُل من وی خراسان تو تا صبح قیامت دل من درد جان را تو طبیبی تو طبیبی تو طبیب بزم دل را تو حبیبی تو حبیبی تو حبیب بی تولّای تو دل را نه قرار و نه شکیب تو غریب الغربایی و همه خلق، غریب نه خراسان که سماوات و زمین حائر توست دور و نزدیک ندارد، دل ما زائر توست ای قبول غم تو گریه ناقابل ما آتش عشق تو در روز جزا حاصل ما مایه از خاک خراسان تو دارد گل ما ما نبودیم که می‌سوخت به یادت دل ما سال‌ها آتش غم شمع صفت آبت کرد زهر در سینه شراری شد و بی‌تابت کرد تو به خلقت پدری و تو به زهرا (س) پسری مثل جد و پدرت از همه مظلوم‌تری تو جگر پاره پیغمبر و پاره جگری بلکه بی‌تاب‌تر از بسمل بی‌بال و پری میزبان تو شد ای جان جهان قاتل تو کس ندانست ندانست چه شد با دل تو تو که سر تا به قدم آینه توحیدی به چه تقصیر چو بسمل به زمین غلطیدی مرگ را دور سرت لحظه به لحظه دیدی همچنان مار گزیده به خودت پیچیدی که گمان داشت که با آن غم پیوسته تو قتلگاه تو شود حجره در بسته تو؟ «بابی انت و امی» که چه آمد به سرت داغ معصومه مظلومه به جان زد شررت تو زدی بال و پر و کرد تماشا پسرت بس که بر شمس رُخت ریخت ستاره قمرت شرر آه بر آمد ز نهادت مولا صورتت شسته شد از اشک جوادت مولا طایر روح غریبانه پرید از بدنت قاتلت اشک‌فشان بود به تشییع تنت خبر از غربت تن داشت فقط پیرهنت کرد با خون جگر دست جوادت کفنت چوب تابوت تو بر شانه جان همه بود جای معصومه تو اشک‌فشان فاطمه بود بانوان چشم ز مهریه خود پوشیدند دور تابوت تو پروانه صفت گردیدند اشک‌ها بود که بر غربت تو باریدند لاله از خون جگر بر سر راهت چیدند مردها مثل زنان شیونشان برپا بود دور تابوت تو ذکر همه یا زهرا (س) بود ای خدا سوختم از گریه، دل از کف دادم کاش می‌سوخت فلک از شرر فریادم کاش می‌داد غم شام بلا بر بادم یاد خاکستر و سنگ لب بام افتادم پای تابوت رضا (ع) چنگ و نی و دف نزدند همه سیلی زده بر صورت خود، کف نزدند دور تابوت تو بر چهره اگر چنگ زدند لیک پای سر جد تو همه چنگ زدند دور تابوت تو ناله ز دلِ تنگ زدند دور زینب همه از چار طرف سنگ زدند تا شرار از جگر و ناله ز دل برخیزد اشک «میثم» به تو و جد غریبت ریزد 🔸شاعر:
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد شور و حالم قیل و قالِ کوچه و بازار شد هرکسی عُمّان نخواهد شد مگر در خانه ات در حرم بودم، دلم گنجینه ی اسرار شد از گداها شهر ما یکباره خالی تر شد و در حرم کم کم گداهای شما بسیار شد چون دلش میخواست راه گفتگویش وا شود زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند چاقوی صیاد از آن تاریخ،ضامن دار شد 🔸شاعر: