🍀
🌱 #نهال_ولایت ۱۷
🔴 یکی از فرماندهان سپاه یزید ملعون؛ بعد از اینکه اسرای کربلا رو آزاد کردند به یزید گفت:
حالا که همه چی تموم شده اجازه میدی یه تعریفی بکنم از این اسرا؟
👈 ما این همه شهر به شهر این بچه ها رو تازیانه زدیم و فحش دادیم و بهشون اهانت کردیم؛
ولی یکی از این بچه ها برای یکبار هم کوچکترین بی ادبی و توهینی نکرد....
🌠 در آخرین شب این بچه ها به امام حسین علیه السلام نگاه ميکنند و باید بگن بابا ما قرار بود تو شهر جدمون امیرالمومنين علیه السلام باشیم ، اونجا حکومت کنیم
ولی الان چرا آواره صحرا شدیم؟
⇦ خانواده امام حسین علیه السلام یه خانواده شهر نشین بودند
⇦این خانواده شاه نشین بودند
⇦این خانواده؛ خانواده پیغمبر بودند......
صحرا نشین نبودن؛ براشون سخت بود تو صحرا ....😭😭
🌷 ولی هیچ کس حرف و اعتراضی نداره .همه آرام و #راضی و ساکت نشستن.....
🔹یه غمی تو دلشون هست ، گاهی با #احترام به پدر نگاهی میکنند....😭
➖ما یه مسافرت ببریم بچه هامون رو تو اتوبوس یا هواپیما ، یه مقدار که بگذره کلافه میشن! شروع میکنن به بهانه گیری و گریه !
هی میگن چرا نمی رسیم ؟ چرا برنميگرديم خونه خسته شدیم؟؟
تازه نه بهشون آفتابی میخوره نه تشنه ميشن....😭
🏴
@fadayiane_banoye_damshgh
🍀
🌱 #نهال_ولایت ۵۴
🔰بعضیا میگن برای دشمنان ما چه اهمیتی داره که توی خونه، بچه ها نسبت به پدر و مادر بی احترامی کنن؟!⁉️🙄
🔵 خیلی اهمیت داره!
🔴 شاید 10یا 15 سال پیش اصرار کردن به جمهوری اسلامی که یه خط تلفن جدا برای بچه ها تو خونه ها قرار بدید
تا اگه اعتراضی داشتن بچه ها به پدر مادرشون ، پلیس بیاد پدر و مادر رو ببره!!! تا بعداً معلوم شه حق با کی بوده!!!😒
- برا چی؟
🚫برای اینکه بچه ها رو نسبت به پدر و مادر پُر رو کنن!
✅ بله پدر و مادر نباید بچه ها رو اذیت بکنن
💢 ولی اونا میگن بعضی جاها اگه پدر و مادر یه حرف درستی زدند که لازمه بچه ها بود و به نفعشون بود
اما بچه ها لج کردن و نمیخوان قبول کنن،
⭕️اونجا پلیسه باید بیاد پدر و مادر رو ببره تا روی پدر و مادر کم بشه!😳😒
🔴صبر کن ببینم تو چیکار به این چیزای ما داری؟
🚸میگن این خط باید باشه که اگه یه قهر و مشکلی تو خونه پیش اومد ، همه ی #احترام ها هم از بین بره!
🔺همین موضوع امیرالمومنین رو کشت...
🔺همین حسین فاطمه (س) رو کشت...
🔺همین خون به دل پیامبر اکرم کرد...
#جامعه_مهدوی
@fadayiane_banoye_damshgh
🍀
🌱 #نهال_ولایت ۵۹
🌺 چند آیه در مورد احترام به پدر و مادر تقدیم میکنیم:
✨۱- لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ؛
کسی رو جز خدا عبادت نکنید و به پدر و مادر احسان کنید (بقره/ ۸۳)
۲- وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ؛
شرک به خدا نورزید و به پدر و مادر نیکی کنید(نساء/۳۶)
۳- وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوٓا إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ؛
مشرک نباش و به پدر و مادر احترام بگذار(اسراء/ ۲۳)✨
🌹دست امام جماعت های محترم، معلمین عزیز و حتی فیلم سازان بوسیدنیه
👈 وقتی این ها به جوان ها مکرر یاد آوری کنن که "مشرک بودن" خیلی بده
و "بی احترامی به پدر و مادر" هم خیلی بده📛
✔️ یعنی این دو تا رو "کنار هم" بیاره مدام.
#توحید و #احترام به پدر و مادر رو با هم یاد بده.
🔷 عزیزم چند بار باید خدا توی قرآن اینو تذکر بده؟!
✅ "ریشه ی بی دینی و مشرک شدن در بی احترامی به پدر و مادر هست...."
🔶 از همین امروز تلاش کنید:
✅ خانم باید به بچه یاد بده که به پدرش احترام بذاره
✅ آقا هم به بچه یاد بده که به مادرش احترام بذاره
✅✔️ و خودتون هم احترامِ همدیگه رو پیش بچه ها حفظ کنید.
👆👆👆🌹🌹🌹(خیلی مهم)
#جامعه_مهدوی
@fadayiane_banoye_damshgh
🍀
🌱 #نهال_ولایت ۶۲
💠 من معذرت خواهی میکنم از دوستانی که پدر یا مادرشون رو از دست دادن.....
وقتی ما از مقام پدر و مادر حرف میزنیم
اون دوستان آه میکشن و میگن کاش پدر و مادر ما هم زنده بودن.... 😢
خیلی سخته...
🌍🌷 جامعه ای که توی اون، احترام به پدر و مادر بالاست، احترام به یتیم هم در اونجا زیاده.
اونوقت اون بچه ها میفهمن جای پدر و مادر خالیه یعنی چی....👌
😓میگه کاش پدرم بود که دعوام میکرد و من دستشو میبوسیدم. کاش مادرم بود دعوام میکرد ، پاشو میبوسیدم...😔
فقط کاش بودن....
🔷من با تمام تواضع به دوستانی که پدر و مادرشونو از دست دادن میگم که ان شاءالله امام زمان جای خالیشونو پر کنه...
👈 چون امام، حکم "پدر و سرپرست انسان" رو داره.💖❤️
🌺 پیامبر فرمود من و علی پدرانِ این امت هستیم...
🔹ولی یتیم ها رو خیلی احترام بگذارید. اونا یه خلاء دارن که باید پر کرد
آدم یه وقت به یتیم تندخویی نکنه⛔️❌
✅شمایی که والدینتون هستن توی #احترام و تکریمشون کم نذارید.🌹
#جامعه_مهدوی
@fadayiane_banoye_damshgh
🍀
🌱 #نهال_ولایت ۶۵
🔷 حاج آقا! میگم بچمون باید تا چه حدی ولایتمدار بار بیاد؟
👈 خب معلومه! اونقدری که آقا صاحب الزمان(عج) بپذیره و ظهور کنه دیگه😊
🔹حاج آقا! ولایتمداری ما الان کافیه؟!
👌 اگه کافی بود که حضرت تشریف آورده بودند که...☺️
🚫ما هنوز نتونستیم سیصد و سیزده قله به حضرت معرفی کنیم....
-- نمیشه چند نفر از ماها خیلی خوب بشن برن حضرت رو یاری کنند؟!🤔
نه عزیز من! هر قله ای دامنه میخواد👇
🔹 اون یکی باید خیلی خوب بشه
🔹 تو باید نسبتاً خوب بشی
🔹یکی دیگه باید تا حدودی خوب بشه و...
✔️ همه باید یه رشدی بکنند دیگه.
✅ در واقع ما تو خانواده هامون باید "قله های ولایتمداری" رو تربیت بکنیم که این دیگه کار ساده ای نیست.....
🔶 آیاتی که خوندیم در قرآن خاطرتون هست؟!
چهارتا آیه بود:👇
🚫 مشرک نشو
🚫 مُلحِد نشو
🌺🌷 توحید داشته باش
بعد بلافاصله میفرماید:
✅ وَ بِالوالِدین احسانا 🌹
🌍🌷 بحث خانوادگی در جامعه ولایی نقش کلیدی داره.
✔️این تمرین باید در "احترام به پدر مادر و در همه شرایط" باشه.
تو شرایط عادی کاری نداره ☺️
✅ اون شرایطِ سخته که برای انسان "محل اصلی تمرینه...."
هنر اینه که توی #شرایط_سخت بتونی به پدر و مادرت #احترام بذاری.
مخصوصاً مواقعی که عصبانیت میکنن...👌
#جامعه_مهدوی
@fadayiane_banoye_damshgh
فداییان بانوی دمشق
بوسه بر #قرآن و بر لب دعای سلامتی🤲 در دل چه غوغاييست #غوغا💗 معامله است ديگر از جان خود گذشتند تا
🕊ما را به زیارت حرم برد و خودش به دیدار صاحب حرم رفت...
👌 #پدر شهید مدافع حرم #ابوالفضل_راهچمنی از فرماندهان ایرانی لشکر زینبیون از فرزند شهیدش میگوید
❤️پسرم خیلی مهربان بود. هر زمان از سر کار برمیگشت فرقی نمیکرد که چه ساعتی از شبانهروز باشد، ابتدا میآمد من و مادرش را میدید و به دستهای مادرش بوسه میزد بعد به خانهاش میرفت. به پدر و مادر #احترام زیادی میگذاشت. یک سال من وضع مالی خوبی نداشتم و همسرم دوست داشت به کربلا برود با من درمیان گذاشت و من به همسرم گفتم به اندازه شما هزینه دارم ولی برای خودم نه، گفتم شما با کاروان به کربلا برو، اما همسرم قبول نکرد و گفت: «بدون شما نمیروم.» این موضوع به گوش ابوالفضل رسید. شب آمد منزل ما و گفت: «اسم هر دوی شما را نوشتهام برای کربلا». اینطور شد که هردویمان راهی کربلا شدیم. ما را به زیارت حرم ارباب فرستاد و کمی بعد خودش به دیدارش نائل شد.
✅ #نحوه_شهادتش را همرزم ابوالفضل اینگونه برایمان روایت کرد: «قرار بود عملیات را از دو محور آغاز کنیم. همه آماده شده بودیم. بچههای لشکر زینبیون مهیای رزم بودند. قبل از حرکت ابوالفضل از من پرسید: «از دنیا دل کندهای؟» کمی تأمل کردم. ابوالفضل به من گفت: «تو حق داری، شما دو فرزند داری، اما من از دنیا دل کنده و غسل شهادت کردهام.» این آخرین جملات ابوالفضل بود. عملیات آغاز شد، به سمت محل مورد نظر حرکت کردیم.»
💔یکی دیگر از دوستانش نقل میکند: «قبل از عملیات ابوالفضل بر بالای یک بلندی رفت و رو به حضرت امام رضا (ع) کرد و به آقا سلام داد و گفت: «السلام علیک یا علیابن موسیالرضا (ع)»کمی هم با حضرت درددل کرد و از روی تپه پایین آمد. عملیات شروع شد و بهخوبی هم پیش میرفتیم. تیربار داعشیها روی بچهها آتش میریخت. ابوالفضل بلند شد و با آرپیجی مقرشان را زد. همه با صدای بلند تکبیر گفتند. ابوالفضل به سمت مقرشان حرکت کرد تا موقعیت را بسنجد، اما متوجه شدیم که نیروهای تکفیری پاتک زدهاند و جلوی ما را گرفتهاند. ابوالفضل با درایتی که داشت نیروها را به عقب هدایت کرد و خودش در منطقه ماند تا موقعیت را بررسی کند. خواستیم برگردیم که متوجه شدیم در محاصره هستیم. گفتم: «فرمانده دستور آمده برگردیم.» وقتی میخواستیم برگردیم، من ۱۰ قدم از ابوالفضل جلوتر حرکت کردم که صدای «یازهرا» یی را شنیدم. وقتی برگشتم دیدم که ابوالفضل با صورت به زمین خورد. از پشت سر به ما تیراندازی میکردند، اما بچههای زینبیون اجازه ندادند پیکر شهیدشان روی زمین بماند. پاکستانیهای غیور سینهخیز پیکر فرمانده شهید ابوالفضل راهچمنی را به عقب آوردند.»
💠 عنایت حضرت زینب (س)
♻️یكى از شیعیان ، به قصد #زیارت قبر بى بى حضرت زینب (س ) از ایران حركت كرد تا به گمرك ، در مرز بازرگان ، رسید. شخصى كه مسئول گمرك بود، پیر زن را خیلى اذیت كرد و به شدت او را آزار روحى داد. مرتب سؤال مى كرد: براى چه به شام مى روى ؟ پولهایت را جاى دیگر خرج كن .
♻️زن گفت : اگر به شام بروم ، شكایت تو را به آن حضرت مى كنم .
گمركچى گفت : برو و هر چه مى خواهى بگو، من از كسى ترسى ندارم .
♻️زن پس از اینكه خودش را به حرم و به قبر مطهر رساند، پس از زیارت با دلى شكسته و گریه كنان عرض كرد: اى بى بى ! تو را به جان حسین ات انتقام مرا از این مرد گمركچى بگیر.
♻️زن هر بار به حرم مشرف مى شد، خواسته اش را تكرار مى كرد. آن شب در عالم خواب بى بى زینب (س ) را دید كه آن را صدا زد.
زن متوجه شد و پرسید: شما كیستید؟
حضرت زینب (س ) فرمود: دختر على بن ابى طالب (ع ) هستم ، آیا از این مرد شكایت كردى ؟
زن عرض كرد: بله ، بى بى جان ! او به واسطه دوستى ما به شما مرا به سختى آزار داد من از شما مى خواهم انتقام مرا از او بگیرید.
بى بى فرمود: به خاطر من از گناه او بگذر.
زن گفت : از خطاى او نمى گذرم .
بى بى سه بار فرمایش خود را تكرار كرد و از زن خواست كه گمركچى را عفو كند و در هر بار زن با سماجت بسیار بر خواسته اش اصرار ورزید. روز بعد زن خواسته اش را دوباره تكرار كرد. شب بعد هم بى بى را در خواب و به زن فرمود: از خطاى گمركچى بگذر.
♻️باز هم زن حرف بى بى را قبول نكرد و بار سوم بى بى به او فرمود: او را به من ببخش ، او كار خیر كرده و من مى خواهم تلافى كنم .
زن پرسید: اى بانوى دو جهان ! اى دختر مولاى من ، این مرد گمركچى كه شیعه نبود، این قدر مرا اذیت كرد، چه كارى انجام داده كه نزد شما محبوب شده است ؟
♻️حضرت فرمود: او اهل تسنن است ، چند ماه پیش از این مكان رد مى شد و به سمت بغداد مى رفت . در بین راه چشمش به گنبد من افتاد، از همان راه دور براى من تواضع و احترام كرد. از این جهت او بر ما حقى دارد و تو باید او را عفو كنى و من ضامن مى شوم كه این كار تو را در قیامت تلافى كنم .
زن از خواب بیدار شد و سجده شكر را به جاى آورد و بعد به شهر خود مراجعت كرد.
♻️در بین راه گمركچى زن را دید و از او پرسید: آیا شكایت مرا به بى بى كردى ؟
زن گفت : آرى اما بى بى به خاطر تواضع و احترامى كه به ایشان كردى ، تو را عفو كرد. سپس ماجرا را دقیق بازگو كرد.
مرد گفت : من از قوم قبیله عثمانى هستم و اكنون شیعه شدم . سپس ذكر شهادتین را به زبان جاى كرد
📚📚 ۲۰۰ داستان از فضایل مصایب و کرامات حضرت زینب (س)
✍ #تواضع
✍ #احترام