eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
915 دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 🌷 💠زندگی در وانت 🔰به او گفتم: کار درستی نیست🚫 دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا یک خانه🏡 برایت بخرم. 🔰گفت: نه، حرف این چیزها را نزن⛔️، دنیا هیچ ارزشی . شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من ماشینم 🚘است، باور نمی کنی بیا ببین. 🔰همراهش رفتم در عقب را باز کرد؛ 🔹سه تا کاسه، 🔸سه تا بشقاب،🔹 یک سفره پلاستیکی، 🔸دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر. 🔰گفت: این هم !! دنیـ🌍ـا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای دارها.... راوی: مادر سردار شهید _____________________________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ @fadayiane_banoye_damshgh
💢قسمتی از وصیت نامه 🌷 ⚜از طرف من به جوانان👤 بگوئيد و تبلور خونشـ❣ـان به شما دوخته است ⚜بپاخيزيد و را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامي ما در هيچ کجا پيدا نمي شود❌ نه شرقی، نه غربی؛ اسلامی، اسلامی ... ⚜ای کاش تحت فشار مثلث⚠️ زور و زر و تزوير به خود می آمدند و آنها نيز پوزه را بر خاک می ماليدند👊
💠 #شهید_محمدابراهیم_همت 🔹از طـرف من بہ جوانـان بگویید: 🔹چشم شهیـدان و تبلور خونشان 🔹 بہ شما دوختہ است! 🔹بپا خیزید و اسلام خود را دریابید... 🕊🕊🕊
#عاشقانه_‌شهدا روزی که #مهدی می‌خواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد خانه خواهرش. از لحنش معلوم بود خیلی بی‌قرار است. #مادرش اصرار کرد بگویم بچه‌ دارد به دنیا می‌آید. گفتم: نه ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید #نگران برگردد... مدام میگفت: من مطمئن باشم #حالت خوب است؟ زنده‌ای هنوز؟ بچه هم زنده است گفتم: خیالت راحت همه چیز #مثل_قبل است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمدو چهار روز بعد #ابراهیم آمد... بدون اینکه سراغ بچه برود آمد پیش من گفت: #تو حالت خوب است ژیلا؟ چیزی کم و کسر نداری بروم #برات_بخرم؟! گفتم: احوال #بچه را نمی‌پرسی گفت:‌ تا خیالم از #تو راحت نشود نه! وقتی به خانه می‌آمد دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم همه کارها را #خودش می‌کرد. لباس‌ها را می‌شست، روی در و دیوار اتاق پهن می‌کرد. #سفره را همیشه خودش پهن می‌کرد. جمع می‌کرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه #فقط_بااو بود. #شهید_محمدابراهیم_همت🌹
‍ ‍ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔸 " در محضـــر شهیـــــد "... 💢 نحوه‌ی عجیب ولادت🎉 💫پدر سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت درباره تولد این شهید بزرگوار می‌نویسد: 💐مي‌خواستم برم كربلا زيارت امام حسين (ع). همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منوهم ببر، مشكلي پيش نمي‌آيد. هر جوری بود راضيم كرد. با خودم بردمش. اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتی رسيديم كربلا، اول بردمش دكتر. 💠دكتر گفت: احتمالا جنين مرده. اگر هم هنوز زنده باشه، اميدی نيست. چون علايم حيات نداره. ✨وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم حرم. هرجوری كه ميتونی منو برسون به ضريح آقا. زير بلغلهاش رو گرفتم و بردمش كنار ضريح. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشه‌ای واسه زيارت. 🌟با حال عجيبي شروع كرد به زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح كه برای نماز بيدارش كردم. با خوشحالی بلند شد و گفت: چه خواب شيرينی بود. الان ديگه مريضی ندارم. بعد هم گفت: توی خواب خانمی رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه بچه زيبا رو گذاشت توی آغوشم. ⭐️بردمش پيش همون پزشک. ۲۰ دقيقه‌اي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردنی نيست، امكان نداره!؟ 🌱خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، ساكت شد و رفت توی فكر. 🌿وقتی بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم. محمد ابراهيم. «محمدابراهيم همت» ... 🌷🕊 🔱🎊💓🌼
تا دو، سه‌ی‌ نصفه‌ شب‌ هی‌ وضو می‌گرفت‌ و می‌آمد سراغ‌ نقشه‌ها و به‌دقت‌ وارسيشان‌ می‌كرد. يك‌وقت‌ می‌ديدی‌ همان‌جا روی نقشه‌ها افتاده‌ و خوابش‌ برده‌.😱 خودش‌ می‌گفت‌ «من‌ كيلومتری می‌خوابم‌.»😊 واقعاً همين‌طور بود. فقط‌ وقتی‌ راحت‌ می‌خوابيد كه‌ توی‌ جاده‌ باماشين‌ می‌رفتيم‌.☝️ عمليات‌ خيبر، وقتی‌ كار ضروری داشتند، رو دست‌ نگهش‌ می‌داشتند. تا رهاش‌ می‌كردند، بيهوش‌ می‌شد.😞 اين‌قدر كه‌ بی‌خوابی‌ كشيده‌ بود.😢 فرماندهان جنگ اینطور تلاش و مجاهدت کردن که دشمن نتونست یک وجب از خاکمون رو بگیره. مسئولین اقتصادی هم اینطور هستند⁉️ #شهید_محمدابراهیم_همت ‌ #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣