eitaa logo
طهارت نفس
2.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
🔮 ❌ و لاتکن من الغافلین... از نباشید.. ⭕️ را بازاری نکنید، اول وقت به جا بیاورید، با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ می ماند، و تسبیح صدیقه ی کبری سلام الله علیها و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود. الله بهجت @faghatkhoda1397
‍ 🔴از اموات عبرت بگیریم/با خدا دوست بشیم: ✍اونهایی که از دنیا رفتن آرزو دارن خداوند به قدر گفتن یک لا اله الا الله زندشون کنه و دوباره بمیرن!!! آرزو دارن برای یه لحظه هم شده به این دنیا بیان و یه کار خیر و صالحی انجام بدن و دوباره بمیرن!!! تا فرصت هست و خداوند بهمون مهلت داده باید دست به کار بشیم و اعمال صالح انجام بدیم و خودمون رو به یاد خدا عادت بدیم و در یک کلام با خدا دوست بشیم و از اوناییکه مُردن عبرت بگیریم و خیال نکنیم قراره تا ابد تو این دنیا بمونیم! هرکی در این دنیا حقیقتا و خالصانه با خدا دوست بود یقین بدونه که بعد مرگ هیچ حزن و ترسی نداره، چون خود خدا گفته دوستان من هیچ خوف و حزن و ناراحتی و اندوهی ای نخواهند داشت. @faghatkhoda1397
روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد؛ حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می کرد. بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید؛ او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود. او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد. آن ها با بیل در چاه گل و‌ خاک ریختند. اسب ابتدا کمی ناله کرد، اما پس از مدتی ساکت شد و این سکوت او همه را متعجب کرد. آنها باز هم روی او گِل ریختند. کشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت؛ صحنه ای دید که او را به شدت متحیر کرد. با هر تکه گل و خاكی که روی سر اسب ریخته می شد اسب تکانی به خود می داد، گل و خاک را پایین می ریخت و یک قدم بالا می آمد؛ آنها خاک میریختند و او بالاتر می‌آنذ که ناگهان دیدند اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد. 🌹زندگی در حال ریختن گل و لای بر روی شما است برنده کسی است که با صبر، تکانی به خود دهد و از تهدیدها و مشکلات، فرصت و پله بسازد و مطمئن باشد که آینده از آن اوست. سوره طلاق آیه ۷: «... خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد». @faghatkhoda1397
✅نگین ماندگار ✍پادشاهی نگین انگشتری داشت که می خواست روی آن نقشی ماندگار بگذارد که در روزهای غم افسرده نشود و نا امیدی به سراغش نیاید و به خاطر داشته باشد بعد از هر رنج و دردی، درسی نهفته است و در هنگام شادی که موجب امید و انرژی است، گرفتار غرور نشود و خدا را از یاد نبرد. تمام دانشمندان اندیشیدند اما فکرشان به جایی نرسید تا اینکه یک فرد فقیری آمد و گفت روی نگین فقط یک جمله بنویسید که یادآور هر دو زمان باشد. جمله این بود: این نیز بگذرد! پادشاهی دُر ثمینی داشت بهر انگشتری نگینی داشت خواست نقشی باشدش دو ثمر هر زمان که افکند به نقش نظر گاه شادی نگیردش غفلت گاه اندوه نبایدش محنت هر چه فرزانه بود در ایام کرد اندیشه ای ولی همه خام ژنده پوشی پدید شده آن دم گفت: بنگار« بگذرد این هم» @faghatkhoda1397
روزی عده ای کودکان بازی میکردند، حضرت موسی از کنارشان گذشت کودکی گفت: موسی ما میخواهیم مهمانی بگیریم و خدا را دعوت کنیم از خدا بخواه در مهمانی ما شرکت کند، موسی گفت من می گویم اما نمیدانم خدا قبول کند یا خیر ؟ موسی به کوه رفت ولی از تقاضای کودکان چیزی نگفت. خداوند فرمود موسی صحبتی را از یاد نبرده ای ؟ موسی به یاد قولش با کودکان افتاد و خواسته کودکان را گفت. خداوند فرمود فردا همه قوم را جمع کن و بگو مهمانی بگیرند، من خواهم آمد، مردم مهمانی گرفتند، غذا درست کردند و منتظر ماندند تا خدا بیاید . سر ظهر گدائی به دروازه شهر آمد و تقاضای غذائی کرد، او را راندند ...و باز منتظر ماندند تا خدا بیاید . از خدا خبری نشد، خشمگین به موسی از این بدقولی نالیدند . موسی بسوی خدا رفت تا علت نیامدن را بپرسد، خداوند فرمود من آمدم اما کسی تحویلم نگرفت، من همان گدای ژولیده @faghatkhoda1397
✨﷽✨💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🔴خوشحالی شدید شیطان از دعوای زن و شوهر! ✍از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است: 💠 زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره می‌کند، در همان لحظه در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و می‌گوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است!! از نظر ابلیس بلند مرتبه ترین، نزدیک ترین و رفیق ترین با شیطان کسی است که میان زن و شوهر تفرقه و اختلاف بیافکند. 🌼پیامبر اکرم (ص) می فرماید: ابلیس تخت خویش را بر آب قرار می دهد، سپس سربازانش را گسیل می دارد. نزدیک ترین آنان از لحاظ رتبه و منزلت به ابلیس کسی است که فتنه بیشتری را پدید آورد، یکی یکی می آیند و می گویند: چنین و چنان کرده ام. (ابلیس) می گوید: کاری نکرده ای. سپس دیگری می آید و می گوید: او را رها نساختم تا وقتی میان وی و زنش جدایی انداختم. (ابلیس) او را نزد خود می خواند و می گوید: آری، تو! و او را (باخوشحالی) در آغوش می گیرد. » 💥بنابراین هر زن و شوهری باید بدانند که شیاطین اجنه و انسان درکمین آنان بوده و هرکدام از زوجین را تحت نظر دارند و در اندیشه ی ایجاد دشمنی و کینه در میان آنان هستند و اختلافات ساده ی آن ها را پیچیده و بزرگ می کنند تا آن ها را بیشتر و دشوارتر از آنچه در اصل بوده اند بنمایانند. تا جاییکه این اختلافات ممکن است به جدایی زن و شوهر نیز بیانجامد... 📚لئالی‌الأخبار، ج 2، ص @faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 اسلام، دین فطرت است ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ✨ آن راه راست، که هیچ قیدی در آن نیست، راه توحید است. آن، مرتکَز(مستقر) است در اذهان هر ذاهنی (انسان باهوش و زیرک). 🌟 بنابراین فطرت، مطبوعیت دارد و فطرت، اسلام است؛ چون هیچ قیدی در آن نیست. چون راه راستِ به قول مطلق، اسلام است. ☘️ دین حق، یعنی بلِا محذور (بدون مانع) و بلا شرط و بلا قید، همان اسلام است. @faghatkhoda1397
❗️ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: هراندازه قیود میهمانی‌ها کمتر باشد و ساده‌تر برگزار شود، میهمان‌ها و میهمانی‌ها زیادتر خواهند بود. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٩٣ @faghatkhoda1397
... 🍃حالش بسیار بد شد و به کما رفت ، اما ناگهان به هوش آمد ، انگار معجزه شده بود. آن شب حضرت زهرا(س) را در مکاشفه میبیند که به او میگوید سیدمرتضی برای ولایت مولا کاری کن و او شبانه روز کتاب "معالم المدرستین" را نوشت و دقیقا بعد از اتمامش از دنیا رفت.. @faghatkhoda1397
علامه طباطبایی: هروقت خواستید حاجت خود را از امام رضا علیه السلام بگیرید،او را به مادرش حضرت ،قسم بدید @faghatkhoda1397
❓ 🍃میرزا حسینقلی همدانی عارف بزرگ به عنوان آخرین توصیه به یکی از شاگردهاش میگه :"هر وقت تونستی کفش کسانی رو که باهاشون مشکل داری جفت کنی اون وقت آدم شدی." @faghatkhoda1397
34.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احیای غدیر یعنی حمایت از مظلوم ترین انسان تاریخ (نشر حداکثری) @faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 💐خدا ماهارو شیعه کرده قسمتو ببین 💐اصلا بیا بریم نجف ابهتو ببین 🎤 👏 👌فوق زیبا @faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه‌های رسیدن به عفت و پاکدامنی اســـــــتاد عالـــــــی @faghatkhoda1397
✍آیت الله بهجت(ره) هدف باید این باشد که تمام عمر ، صرف یاد خدا و طاعت او و عبادت باشد تا به آخرین درجهٔ قربِ پستعد خودمان برسیم، و گرنه بعد از آنکه دیدیم بعضی به مقامات عالیه رسیدند و ما بی جهت ماندیم ، پشیمان خواهیم شد. 📚برگی از دفتر آفتاب ، ص ۱۹۷ @faghatkhoda1397
🌷سعید بن جبیر که از یاران با وفای امام سجاد (ع) می باشد، نقل می کند: یکی از دهقان های ایرانی که ستاره شناس بود، هنگامیکه حضرت برای جنگ (با خوارج نهروان) خارج می شد به نزد حضرت آمد و بعد از تحیت گفت: ای امیرالمومنین ستاره های نحس و شومی طلوع کرده است. در مثل این روز شخص حکیم باید خود را پنهان کند و امروز برای شما روز سختی است. دو ستاره به هم رسیده اند و از برج شما آتش شعله ور است و جنگ برای شما موقعیت ندارد. حضرت علی (ع) فرمود: وای بر تو، ای دهقانی که از علائم خبر می دهی و ما را از سرانجام کار می ترسانی، آیا می دانی جریان صاحب میزان و صاحب سرطان است؟ آیا می دانی اسد چند مطلع دارد؟ مرد منجم گفت: بگذار نگاه کنم و سپس اصطرلابی را که در آستین داشت درآورد و شروع به بررسی و محاسبه کرد. 🌷حضرت علی (ع) لبخندی زد وفرمود: آیا میدانی شب گذشته چه حوادثی رخ داد؟ در چین خانه ای فرو ریخت. برج ماجین شکاف برداشت. حصار سرندیب سقوط کرد. فرمانده ارتش روم از ارمنیه شکست خورد (یا او را شکست داد). بزرگ یهود ناپدید شد. مورچگان در سرزمین مورچه ها به هیجان آمدند و پادشاه افریقا نابود شد. آیا تو این حوادث را می دانی؟ ⭐️مرد منجم گفت: نه یا امیرالمومنین. حضرت فرمود: در هر عالمی هفتاد هزار نفر دیشب به دنیا آمد و امشب همین تعداد خواهند مرد؛ و این مرد (با دست خود به مردی بنام سعد بن مسعده حارثی (لعنه الله) که جاسوس خوارج در لشکر حضرت بود اشاره نمود) جزو همین اموات خواهد بود. آن مرد جاسوس وقتی حضرت به او اشاره کرد، گمان کرد حضرت دستور دستگیری او را داده است در همان حال در جا از ترس جان داد. مرد منجم با دیدن این صحنه به سجده افتاد. سپس حضرت در ادامه سخن فرمود: من و اصحابم نه شرقی هستیم و نه غربی، ماییم برپادارنده محور (دین و هستی) و نشانه های فلک. و اینکه گفتی از برج من آتش شعله می کشد، بر تو لازم بود که به نفع من حکم کنی نه بر ضرر من. چرا که نور آن (آتش) پیش من است و سوزاندن و شعله اش به دور از من؛ و این مساله ای پیچیده است، اگر حسابگر هستی آنرا محاسبه کن. 📚 الاحتجاج، ج 1، ص 355. @faghatkhoda1397
📚 پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد. پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت. پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟ 👌 که چرخ فلک گرد است و میچرخد @faghatkhoda1397
در کتاب سرور المومنین روایت شده است که از صادق آل محمد علیهم السلام پرسیدند که حضرت موسی در هنگام مردن و جان دادن چگونه بود؟ فرمود وقتی ملک الموت برای قبض روح موسی ع آمد آن حضرت عرض کرد: از کدام عضو مرا قبض روح می کنی ملک الموت عرض کرد: از دهان، فرمود من با این دهان و زبان با ملک منان تکلم کرده ام عرض کرد از چشم، فرمود با آن نور تجلی دیده ام، گفت از دست جواب داد به آن تورات والواح را گرفته ام گفت از پا عرض کرد با این پاها به کوه طور رفته ام. هر عضوی را عذری آورد چون به اینجا رسید امام صادق علیه السلام صیحه کشید و بیخود گردید چون به هوش آمد گفتند یابن رسول الله (ص) چه چیز باعث گریستن شما شد قرنهاست که از وفات موسی می گذرد! سپس گریه امام شدیدتر شد و فرمودند بر موسی گریه نمیکنم ولکن بر جدم حسین گریه میکنم! هنگامی که بر روی زمین افتاد و شمر لعنت الله علیه آمد که او را ذبح نماید خداوند تعالی به عزراییل امر کرد که برود و روح حسین (ع) را قبض نماید هنگامیکه عزراییل شنید فرمود پروردگارا پناه میبرم به تو از اینکه مخالفت امر کنم، من بنده ضعیف ذلیل هستم و لکن به عزتت قسم میدهم که مرا از این کار معاف کنی خداوند وحی کرد برای چه؟ عزراییل گفت من توانایی قبض روح او را ندارم، از کجا روحش را قبض کنم ؟! خداوند فرمود از دهانش، عزارییل گفت به تیر ابو ایوب الغنوی مجروح است فرمود از بالای سرش، عزارییل گفت مجروح است به شمشیر شریک بن الذرعه، فرمود از بازویش عزراییل گفت مجروح است از سنان بن انس لعنت الله علیه، خداوند فرمود از ناحیه قلبش، عزراییل گفت مجروح است به تیر حرمله بن کاهل اسدی، خداوند فرمود از چشمانش، عزراییل گفت از خون سرش پر شده است ..... سپس خداوند وحی کرد ای عزراییل قصد من از این نبود مگر اینکه خواستم ملائکه را به مصیبت حسین (ع) خبر کنم و گرنه خودم به دست قدرت خودم میخواهم او را قبض روح نمایم سپس امام حسین علیه السلام را قبض روح کرد، که در این هنگام منادی از بطنان عرش ندا داد: والسلام علی من @faghatkhoda1397
🌹داستان آموزنده🌹. دو فقیر جلوی در کاخ سلطان محمود گدایی می‌کردند؛ یکی چاپلوس و دیگری ساکت بود. گاهی چاپلوس به فقیر ساکت می‌گفت خاک بر سرت امروز هیچی گیرت نیومد؛ خب خدا زبون بهت داده یه چیزی بگو! فقیر ساکت هم دائم میگفت کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه ؟! روزی اطرافیان سلطان محمود به ایشان گفتند سلطان محمود شما دو فقیر را بز سر کاخ دیدید؟ گفت بله یکیشون خیلی چاپلوسه و اون یکی ساکت. گفتند اون که ساکته میدونین چی میگه؟! گفت نه؛ گفتند میگه کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه! سلطان محمود گفت سر یک مرغ را ببرید و داخلش را خالی کنید و الماسی گرانقیمت داخل آن بذارید و به فقیر چاپلوس بدید تا دیگری بفهمد سلطان محمود خر کیه!!! از قضا وزیر همان روز بوقلمونی را برای چاپلوس فرستاده و او‌ خورده بود و وقتی مرغ سلطان محمود را برایش بردند او سیر بود؛ به همین دلیل از فقیر ساکت پرسید تو امروز چه قدر کار کردی؟ گفت 3سکه گفت این مرغ رابگیر و 3سکه را به من بده گفت نه نمیخوام؛ گفت 1سکه؟ گفت نمیخوام؛گفت بیا اصلا مجانی برای تو باشد. فقیر ساکت آن را گرفت و مشغول به خوردن بود که الماس را در درون آن دید. روز بعد هنگامی که سلطان محمود وارد کاخ میشد فقیر چاپلوس را آنجا دید و به او گفت تو که هنوز اینجا گدایی میکنی! رفیقت کجاست؟ گفت امروز نیامده! سلطان محمود گفت: من دیروز برای تو تحفه‌ای فرستادم؛ فقیر گفت دست شما درد نکنه اما وزیر زودتر برای من بوقلمونی فرستاد و من سیر بودم و آن مرغ را به رفیقم دادم. سلطان محمود دستور داد فقیر چاپلوس را به داخل کاخ بیاورید و با طناب ببندند! سلطان محمود گفت من میگم کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه! تو هم تکرار کن! فقیر چاپلوس میترسید بگوید و چیزی نمیگفت؛ سلطان محمود گفت اگر نگویی دستور میدهم بزننت! خلاصه سلطان محمود و فقیر با هم این جمله را تکرار می کردند: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه! @faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌ ❣رابطه بین امام زمان(عج) و امام حسین (علیه السلام) ‌‌ 🎙 آیت الله بهجت (ره) ‌ @faghatkhoda1397
🌺ماجرای دانشجوی مشروب خوار و ایت الله بهجت (ره) ✅دانشجو بود...دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی.... از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم...قرار شد با حضرت آیت الله العظمی بهجت هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه... وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت...بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن...من چندبار خواستم سلام بگم...منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن...امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن...درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن...یه لحظه تو دلم گفتم:""حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه...تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره...!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی...!!!""خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم...تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن... اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید..حمید...حاج آقا باشماست." نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر...آهسته در گوشم گفتن: - یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی... ‌ @faghatkhoda1397
🔴حتی شیطان هم او را نمی پذیرد! ✍امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هر كه بر علیه مؤمنی سخنی بگويد و قصدش عيب‌جویی از او و ريختن آبرويش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى‌کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى‌دهد؛ ولى شیطان هم او را نمى‌پذیرد! ✍ كافى، ج2، ص 358، ح1 ‎ ‎ ‎ ‌ کمی @faghatkhoda1397
📚 آسیاب ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺨﯿﺮ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺳﯿﺎﯾﯽ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺷﺖ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺑﺰﻧد، لحظه‌ای ﺑﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﺩﺵ ﺳﻨﮓ‌ﻫﺎﯼ ﺁﺳﯿﺎب ﻭ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ‌ﺷﻨﻮﯾﺪ؟ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ؟» ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻧﻪ، ﻣﺎ ﭼﯿﺰ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻨﻮﯾﻢ. ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺁﺳﯿﺎﺏ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻡ، ﺯﯾﺮﺍ ﺩﺭﺷﺖ ﻣﯽ‌ﺳﺘﺎﻧﻢ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ. 🔹درشت می ستاند و نرم باز می‌دهد، یعنی اگر شما نیز سخن درشت و تلخ و تند از کسی شنیدید، به او نرم و نازک پاسخ دهید؛ مانند @faghatkhoda1397
‌📚حکمت خدا حضرت موسی عليه السلام فقيری را ديد كه از شدت تهيدستی ، برهنه روی ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد ، او عرض كرد: ای موسی ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكی به من بدهد كه از بی تابی ، جانم به لب رسيده است . موسی برای او دعا كرد و از آنجا (برای مناجات به كوه طور) رفت. چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز می گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتی بسيار در گردش اجتماع نموده اند. پرسيد : چه حادثه ای رخ داده است ؟ حاضران گفتند: تا به حال پولي نداشته تازه‌گی مالی بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويی نموده و شخصی را كشته است. اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند! پس موسی عليه السلام به حكمت الهی اقرار كرد، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود. @faghatkhoda1397
🔴من گنـــاه میڪنم 🏷فردی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت: من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است) امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است) امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت:نمی توانم چیزی نخورم... امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند. امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود. امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟ او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست. 📚بحار @faghatkhoda1397